گنجور

 
ابن یمین

ساقیا چون گل شکفت از می‌ْپرستی چاره نیست

صورتی بی‌جان بود کو وقت گل میخواره نیست

نوعروس گل ز مهد غنچه می‌آید برون

بالغ است آری ازین پس جای او گهواره نیست

این زمان کز خرمی صحرا بهشت‌آسا شدست

خانه دوزخ گشت بر دل گر دلی از خاره نیست

بر جهان افکن نظر پس کج نشین و راست گو

از خوشی و خرمی اندر خور نظاره نیست

عزم ثابت دار بر عیش و میی خواه آنچنانک

چون حبابش بر سپهر آبگون سیاره نیست

وقت آن آمد که گوید چون کمال ابن یمین

با پری‌رویی که چون او دلبری عیّاره نیست

در میان سرو و سوسن در ده آن رطل گران

مجلس آزادگان را از گرانی چاره نیست

 
 
 
سید حسن غزنوی

کیست از دوران خونبارش دل صد پاره نیست

همچو آبی گرد نا اهلیش بر رخساره نیست

هیچ عاشق دیده خوش در وجود

کز رقیب دیدها سوی عدم آواره نیست

ای رفیقان عالم ترکیب اضداد است از آنک

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

هر که اندر موسم گل همچو گل می خواره نیست

آنچنان پندار کوخود در جهان یکباره نیست

نرگس صاحب نظر تا دید احوال جهان

اختیارش از جهان جز مستی و نظّاره نیست

تا صبا شد حلّه باف و ابر شد گوهرفشان

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مولانا

اندرآ ای مه که بی‌تو ماه را استاره نیست

تا خیالت درنیاید پای کوبان چاره نیست

چون خیالت بر که آید چشمه‌ها گردد روان

خود گرفتم کاین دل ما جز که و جز خاره نیست

آتش از سنگی روان شد آب از سنگی دگر

[...]

حکیم نزاری

کیست کز سودای تو از خان و مان آواره نیست

آخر ای جان آن دلِ سنگت ز سنگ خاره نیست

بی دلان در عرصه ی کوی تو سرگردان عشق

هم چو من هستند امّا هم چو من بیچاره نیست

میرِ دادی نیست ور باشد مجال آن که راست

[...]

جهان ملک خاتون

ساقیا چون گل شکفت از می پرستی چاره نیست

صورتی بی جان بود گر وقت گل می خواره نیست

تا گل و مل در کنار سبزه ی خوش دلکشست

ای دریغا این گل و مل پیش ما همواره نیست

هر کجا باشد گلی در بوستان با بلبلیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه