چهار رکن جهان را بساط نرد انگار
خلایقش چو حریفان مشتغل به قمار
شمار خانه که در چار سوی او بینی
دوره دوازده ساعات لیل دان و نهار
شمار مهره او سی عدد به سان مه است
که سی عدد بود ایام مه به وقت شمار
بیا و زیر و زبر نقش کعبتین ببین
که هست صورت این هفت کوکب سیار
روان به طاس درون کعبتین غلتانش
چو اختران که بر افلاک میکنند دوار
به احتیاط رو ای دل که دست خون است این
که روح در گرو است و حریف بس طرار
چو با حریف درافتادهای به بهبازی
خصال نیک به دست آر در مبادی کار
به راستی پس از این در زمانه فارد باش
که تا زیاد کنی داو رتبت و مقدار
اگر فره به هنر زین سه تا موالیدی
ز ده هزار حریف شگرف باک مدار
به کوی صبر درون خانه گیر و ششدر کن
امل طویل مدار و ره طمع مسپار
بگفت ابن یمین کار اگر کنی نبود
ترا گشادن منصوبه فلک دشوار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
اگر گل آرد بار آن رخان او، نه شگفت
هر آینه چو همه میخورد گل آرد بار
به زلف کژ ولیکن به قد و قامت راست
به تن درست ولیکن به چشمکان بیمار
مدیح تا به بر من رسید عریان بود
ز فرّ و زینت من یافت طیلسان و ازار
میانهٔ دل من صورت تو بیخ زده ست
چو مُهر کش نتوان باز کندن از دیوار
چنین نماید شمشیر خسروان آثار
چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار
بتیغ شاه نگر نامۀ گذشته مخوان
که راستگوی تر از نامه تیغ او بسیار
چو مرد بر هنر خویش ایمنی دارد
[...]
قوی کننده دین محمد مختار
یمین دولت محمود قاهر کفار
چو بازگشت به پیروزی از در قنوج
مظفر وظفر و فتح بر یمین و یسار
هنوز رایتش از گرد راه چون نسرین
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.