یا رب این نکهت جانپرور مشک ختن است
یا دم غالیه زلف دلارام من است
نفس روح فزا میدمد از طرف چمن
یا صبا لخلخه جنبان گل و یاسمن است
این چه باد است که برخاست بفراشی باغ
که ازو فرش چمن پر زگل و نسترن است
پیکر لاله برو قطره باران بهار
چون مرصع بگهر جام عقیق یمن است
برگ و شاخی که دمیداست زبید طبری
چون ز فیروزه سنانست وز مرجان مسن است
هر که بر سبزه و نرگس نظر افکند چه گفت
گفت کاین هر دو نمودار پرند و پرن است
تا رسید از گل و بلبل بچمن برگ و نوا
از خوشی غیرت باغ ارم اکنون چمن است
با چنین برگ و نوا هر که چمن را بیند
بگذرد بر دلش اکسون گر از اهل فطن است
گر چمن را نه همانا بود این زینت و زیب
مگر این بزمگه شاه زمین و زمن است
ناصر دولت و دین شاه ابو نصر علی
آنکه مانند علی رزمزن وصف شکن است
وآنکه بگرفت جهانرا شه سیاره به تیغ
وین نه از خیل و حشم از مدد ذوالمنن است
هر کجا ز اهل سخن انجمنی بسته شود
صفت مکرمتش زینت آن انجمن است
چون درآید بسخا با دل حاتم باشد
چون گراید به وغا با جگر تهمتن است
گر تو خواهی که بدانی صفت رزمگهش
بشنو این بیت که از گفته سید حسن است
آسمان در صف جنگش سپهی تیر انداز
آفتاب از پی فتحش سپری تیغ زن است
آنکه از فکرت الفاظ و معانیش مرا
خاطری همچو صدف معدن در عدن است
مگر از خلق تو بوئی بچمن برد صبا
که گل از غیرت آن چاک زده پیرهن است
در پی مشعله رأی تو نوری ندهد
تاب اینشمع زرافشان که زمرد لگن است
مملکت هست عروسی که ندیدست دگر
چون تو داماد از آن بر تو چنین مفتتن است
گر نه از بهر زمین بوس تو آید ز چه روی
طفل را از رحم آئین بسر آمدن است
مسند مملکت و ذات شریف تو در او
مثل روشنی دیده و جانست و تن است
خصمت ار جامه کند ز اطلس نیلی فلک
اولین کسوت او کرم قزآسا کفن است
سپر از سینه پر کینه کند تیر ترا
دشمنت ز آنکه سزاوار شهاب اهرمن است
روزگار افسر خصمت چو خر افسار کند
ورچو عیسی اش برین تخت زمرد وطن است
داستان هنر و مردی تو هر که شنید
پیش او قصه رستم همه دستان و فن است
تا بشادی رخ میمون تو دیدست رهی
وردش الحمد لمن اذهب عنا الحزن است
خسروا ابن یمین را شکر شکر تو هست
در دهن دائم از اینست که شیرین سخن است
ابد الدهر بشکر تو زبان گردان باد
هر که را در همه آفاق زبان در دهن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیباییهای طبیعت و دلدادگی به یک شخصیت عالیقدر میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری از گلها، باد، و چمن، احساس سرزندگی و شوق را بیان میکند. او همچنین به شخصیت ویژهای اشاره دارد که مانند علی (علی بن ابیطالب) در عرصه نبرد و دیانت است. این شاه، ناصر دولت و دین است و در هنر سخنوری و سخاوت نیز بینظیر است. شاعر با تشبیهات زیبا و ملموس نشان میدهد که این شخصیت نهتنها در جنگ بلکه در اخلاق و جوانمردی نیز نمونه است. در انتها، شاعر از شکرگزاری و خوشحالی از وجود چنین شخصیتی میگوید و امید دارد که زبانهای مردم همیشه او را ستایش کنند.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، آیا این عطر دلنواز، بوی مشک ختن است یا بوی خوش زلفهای دلربای من؟
هوش مصنوعی: نسیم ملایم و زندگیبخش از سمت باغ میوزد و با خود عطر و لطافت گل و یاسمن را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: این چه بادی است که به وزیدن درآمده و درختان باغ را تکان میدهد، در حالی که فرش چمن پر از گل و نسترن است؟
هوش مصنوعی: پیکر لاله مانند قطره باران در بهار است، که همچون جواهر در جام عقیق یمن میدرخشد.
هوش مصنوعی: این بیت به زیباییهای طبیعت اشاره دارد، بهویژه برگها و شاخههایی که شگفتانگیز و دلانگیز به نظر میرسند. این زیباییها به رنگهای زنده و درخشان آب و سنگهای قیمتی مانند فیروزه و مرجان تشبیه شدهاند. بهطور کلی، توصیف میکند که چقدر طبیعت میتواند شگفتانگیز و زیبا باشد.
هوش مصنوعی: هر کس که به سبزه و گل نرگس نگاه کند، میگوید که این دو زیبا و با لطافت، نشانههای جوانی و سرزندگی هستند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که گل و بلبل به باغ میرسند و سرود زندگی را میسرایند، از خوشحالی و عشق، باغ ارم حالا پر از باغ و چمن شده است.
هوش مصنوعی: با این حال و هوای دلانگیز و زیبایی که در باغ وجود دارد، هر کسی که به چمن نگاه کند، اگر از آدمهای باهوش و فهمیده باشد، حتماً تحت تأثیر قرار میگیرد و در دلش حس و حال خاصی ایجاد میشود.
هوش مصنوعی: اگر چمن این زینت و زیبایی را نداشت، تنها به خاطر وجود این جشنگاه و محفل است که در زمین و زمان برپا شده است.
هوش مصنوعی: ناصر دولت و دین، شاه ابو نصر علی، فردی نیکوکار است که در میدان رزم شجاعت و قدرتش مانند علی بن ابیطالب توصیف میشود.
هوش مصنوعی: آنکه با شمشیر خود جهان را زیر سلطه درآورد، این تسلط نه به خاطر تعداد سپاهیان و لشکریانش بلکه به یاری و کمک خدایی بزرگ و بخشنده بوده است.
هوش مصنوعی: هر جا که جمعی از اهل دانش و ادب گرد هم بیایند، ویژگی نیکویی و بزرگمنشی یکی از آنها باعث زیباتر شدن آن جمع میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی با سعه صدر و generosity به دیگران کمک کند، مانند دل حاتم است و اگر در مقابل چالشها و سختیها از خود مقاومت نشان دهد، همچون دل قهرمان تهمتن است.
هوش مصنوعی: اگر میخواهی صفات میدان جنگ آن شخص را بدانی، به این بیت توجه کن که از سید حسن نقل شده است.
هوش مصنوعی: آسمان در حال نبرد است و تیرهای آفتاب در تلاش برای پیروزی، در حالی که سپری مانند تیغ جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: کسی که از تفکر و اندیشهاش، کلماتی و معانی را استخراج میکند، برای من مانند صدفی باارزش و گرانبهاست که در جایی مملو از زیباییها و نعمتها قرار دارد.
هوش مصنوعی: آیا بوی خوشی از وجود تو به نسیم رسیده که به خاطر زیباییات، گلها هم از حسادت، خود را پاره کردهاند؟
هوش مصنوعی: در پی روشنایی فکر تو، شعلهای وجود ندارد که بتواند نور این شمع افروخته را فراهم کند، زیرا این شمع درخشان از سنگ قیمتی زمرد ساخته شده است.
هوش مصنوعی: کشور مانند عروسی است که هیچ عروسی دیگری را مانند تو در آن ندیده، بنابراین همه به تو علاقهمند و مجذوب شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر هدف از آمدن طفل به دنیا فقط بوسیدن زمین تو نیست، پس چرا او را از رحم بیرون میآورند؟
هوش مصنوعی: مقام و جایگاه تو در حکمرانی همچون روشنی چشمان و جان و بدن انسان است.
هوش مصنوعی: اگر دشمن تو، لباس آبی آسمان را از تن بکند، نخستین پوشش او، کفن از پارچهای نرم و لطیف خواهد بود.
هوش مصنوعی: سینهات از کینه پر شده و محافظت میکند، تیر دشمن تو برای این است که شایستهی آتش شهابسنگهای اهریمن هستی.
هوش مصنوعی: وقتی که زمان بر تو سلطه پیدا کند و تو را به کنترل خودش درآورد، حتی اگر مانند عیسی (علیهالسلام) بر تخت قدرت باشی، هیچ چیز نمیتواند تو را نجات دهد.
هوش مصنوعی: هر کسی قصهی هنر و مردانگی را بشنود، در مقابل او داستان رستم و همهی مهارتها و تواناییها قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: تا وقتی که چهره شاد و خوشحال تو را میبینم، همیشه شکرگزارم که غم و اندوه را از ما دور کردی.
هوش مصنوعی: خسرو، ابن یمین را شکر گفتن فقط به خاطر این است که او به طور مداوم در دهانش شیرینی کلام دارد.
هوش مصنوعی: همیشه و برای همیشه، زبان من به خاطر تو شکرگزار باشد، هر کسی که در سراسر دنیا زبان دارد و صحبت میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آسمان در صف جنگش ز ره تیرانداز
آفتاب از پی فتحش سپر تیغ زن است
همین شعر » بیت ۱۵
آسمان در صف جنگش سپهی تیر انداز
آفتاب از پی فتحش سپری تیغ زن است
باد صبح است که مشاطه جعد چمن است
یا دم عیسی پیوند نسیم سمن است
نکهت نافه مشگ است نه نافه است نه مشگ
اثر آه جگر سوخته ای همچو من است
نفس سرد گرم رو از بهر چراست؟
[...]
یارب این بوی خوش سنبل و گل با سمن است
یا نسیمی ز سر چار سوی یاسمن است
یا بخور کله تافته شمشاد است
با بخار رخ افروخته نسترن است
مگر این موسم خندیدن باغ ارم است
[...]
دوش آمد بَرِ من آنکه شب افروز منست
آمدن باری اگر در دو جهان آمدنست
آنکه سرسبزی خاکست و گهربخش فلک
چاشنی بخش وطنهاست اگر بیوطنست
در کف عقل نهد شمع که بِستان و بیا
[...]
روی زیبای تو آرایش هر انجمن است
لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است
خال مشکین تو بر عارض خورشیدوشت
نقطه عنبر نو بر ورق نسترن است
بر بیاض رخ تو خط سیه باقی باد
[...]
تا ز مشک ختنت، دایره بر نسترن است
سبزهٔ خط تو آرایش برگ سمن است
از دل مشک و سمن گرد برآورد، زرشک
گرد مشک تو که برگرد گل و نسترن است
زره جعد تو را حلقه مشکین گره است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.