دوش وقت صبحدم آمد نسیمی مشکبار
مژده جانپرورم داد از قدوم شهریار
گفت کآمد رایت منصور شاه شرق و غرب
بخت و دولت بر یمین و فتح و نصرت بر یسار
شاه شاهان جهان کو را توان گفتن بحق
آفتاب ملک و ملت سایه پروردگار
چون رسانید این بشارت باد صبح آنگاه گفت
خیز کآمد قبله حاجات حاجت عرضه دار
گفتمش ابن یمین را چون بوجه یک شبه
گر چه طبعی در فشان دارد نمیبینم یسار
چون رود دست تهی جائیکه شاهان جهان
جان بجای زر کنند از بهر فخر آنجا نثار
گفت کز دریای موج آمیز طبع درفشان
رو بغواصی فکرت گوهر موزون برآر
پس بتأیید سعادت پیش رو بی دهشتی
بر جنابش گوهر افشانی کن اندر روز بار
خسروا بنگر که چاکر چون بآئین میکند
در مدیحت مجلس آرائی بدر شاهوار
ایفلک قدری که رایت را زروی اقتدار
شد مسلم سروری اندر جهان خورشید وار
ماه نو با نعل یکران تو ماند زین شرف
آسمان بهر تفاخر سازد از وی گوشوار
تا بزیر سایه رأیت درآمد آفتاب
در جهانگیری بشرق و غرب دارد اشتهار
برق تیغ آبدارت روز کین مانند باد
میفروزد آتش اندر جان خصم خاکسار
لاله و بید از پی قتل عدوت از راغ و باغ
با سنان آتشین آیند و تیغ آبدار
گر سپاهت بگذرد بر هفت دریا روز عرض
هشت گردد آسمان از بس که بر خیزد غبار
رسم مستی حزم هشیارت بر افکند آنچنانک
تا ابد نرگس نخواهد رست از رنج خمار
گر نسیم صبح را با نفحه اخلاق تو
اتفاق افتد بسوی بیشه شیران گذار
عقل را ناید شگفت ارزانکه مشک افشان شود
کام شیر شرزه همچون ناف آهوی تتار
غصه ها دارد ز دریای کفت ورنه چراست
ابر نیسان با دل سوزان و چشم اشکبار
کو ببین در روز هیجا تیغ بران در کفت
هر که در دست علی خواهد که بیند ذوالفقار
گر نسیم لطف او بر مار زهر افشان وزد
مهره گردد از طریق خاصیت دندان مار
ور سموم قهر او بر سطح دریا بگذرد
زو جهد بیرون کواکب همچو از آتش شرار
بهر افزونی رتبت گرچه خود را دشمنت
در صف آرد لیک همچون صفر باشد در شمار
خسرو گر جاودان گویم صفات ذات تو
ذره ئی و قطره ئی دان از جبال و از بحار
مدح تو غایت ندارد لیکن از بیم ملال
بعد ازین خواهم ثنا را بر دعا کرد اختصار
تا بهار و مهرگان از عدل شاه اختران
راستی پیدا شود در پله لیل و نهار
در صفا و خرمی بادا برین آئین که هست
لیک تو همچون نهار و مهرگانت چون بهار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با زبانی شاعرانه و با تصاویری زیبا، آمدن صبح و نسیمی خوشبو را توصیف میکند که خبر پیروزی و سلطنت شاه را به ارمغان میآورد. وی به صفات عالی شاه، چون قدرت و عظمت، اشاره میکند و او را چون آفتاب و سایه پروردگار میداند. همچنین، شاعر به عظمت مقام شاه و تاثیر او در جهان اشاره میکند و تصاویری از نبردها و پیروزیها ارائه میدهد. در نهایت، شاعر به مدیحت از شاه پرداخته و به زیبایی و عدل او میپردازد، تا به راز بقا و شکوه سلطنت او اشاره کند.
هوش مصنوعی: دیروز در وقت صبح نسیمی خوشبو و عطرآگین بر زباندان آمد و خبر خوشی برای جانم آورد که به خاطر ورود پادشاه بود.
هوش مصنوعی: گفت که پرچم منصور، پادشاه، به شرق و غرب گسترده شده و خوشبختی و قدرت در سمت راست و پیروزی و یاری در سمت چپ قرار دارد.
هوش مصنوعی: پادشاه پادشاهان که در جهان وجود دارد، قابل توصیف نیست. او مانند آفتاب برای ملک و ملت است و سایهاش حمایت و رحمت خداوند را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که صبح دمیده و این خبر خوش رسید، گفت: برخیز، وقت آن رسیده است که برای برآورده کردن خواستههایت اقدام کنی.
هوش مصنوعی: به او گفتم که شاعر ابن یمین را مانند یک شب، هرچند ذهنش خلاق و پرتوان است، نادیده میگیرم.
هوش مصنوعی: زمانی که مانند یک رود، بدون هیچ امکاناتی و بینصیب باشید، در جایی که پادشاهان برای نشان دادن عظمت خود، جانشان را به جای طلا نثار میکنند، شما باید به آنجا ارادت و احترام بگذارید.
هوش مصنوعی: بگو که از دریای خلاقیت و ذهن پرموج خود، با کاوش در اندیشهها و ایدهها، جواهرات موزونی را کسب کن.
هوش مصنوعی: به خاطر خوشبختی که در آینده در انتظار ماست، با دلگرمی و بدون نگرانی، در روز مراسم با او سخن بگو و خوشحالی خود را ابراز کن.
هوش مصنوعی: ای سرور، نگاه کن که چگونه خدمتگزار با اصول و آداب، برای ستایش تو مراسمی برپا میکند و مانند شاهان عمل میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که کسی که در مقام و قدرت خود ثابت قدم باشد و پرچم افتخار را به اهتزاز درآورد، مانند خورشید در جهان میدرخشد و به وضوح به عنوان یک رهبر و سردار شناخته میشود.
هوش مصنوعی: ماه نو به خاطر زیبایی و شکوه تو، مانند نعل یکرنگی در آسمان باقی مانده است تا به این وسیله به خود ببالد و تفاخر کند. این زیبایی به مانند گوشوارهای است که از آن میدرخشد.
هوش مصنوعی: زمانی که نور خورشید در زیر سایه تو میدرخشد، شهرت و قدرت تو در شرق و غرب جهان گسترش مییابد.
هوش مصنوعی: برق تیغ درخشان تو در روز جنگ مانند بادی است که آتش را در جان دشمن ضعیف خاموش میکند.
هوش مصنوعی: گللاله و درخت بید برای انتقام عدوی خود به سمت باغ و دشت میآیند، در حالی که با نیزههای داغ و تیغهای تیز مسلح شدهاند.
هوش مصنوعی: اگر لشکرت از هفت دریا عبور کند، روزی آسمان به خاطر گرد و غباری که بر میخیزد، به رنگ هشت در میآید.
هوش مصنوعی: رسم بیخیالی و مستی، احتیاط و هوشیاریات را از بین برد و به گونهای که نرگس هرگز از درد ناخوشی رهایی نخواهد یافت.
هوش مصنوعی: اگر نسیم صبحگاهی با عطر و استقبال اخلاق نیکوی تو همزمان شود، به سوی جنگل شیران هدایت میشود.
هوش مصنوعی: عقل نمیتواند تعجب کند اگر بوی خوشی در فضا پراکنده شود؛ زیرا وقتی که شیر قوی و نیرومند مانند ناف آهو در میان است، این امر طبیعی است.
هوش مصنوعی: غمها و دردهایی در دل وجود دارد که به اندازهی دریای وسیع است. پس چرا ابرهای بهاری با دل شکسته و چشمان پر از اشک نمایان شدهاند؟
هوش مصنوعی: برو و ببین در روز هیجانی، کسی که شمشیر بران را در دست دارد. هر کسی که میخواهد علی را ببیند، باید ذوالفقار را در دست او ببیند.
هوش مصنوعی: اگر نسیم محبت او بر مار سمی بوزد، آن مار چنان میشود که ویژگیهای دندانش تغییر میکند.
هوش مصنوعی: اگر خشم او بر سطح دریا بگذرد، تلاش کن از آنجا بیرون بروی، مانند ستارهها که از آتش میگریزند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی مقام و رتبهات را افزایش دهی، حتی اگر دشمنان تو را در صف قرار دهند، نباید ترسی به دل راه دهی؛ زیرا در نهایت آنها در برابر تو، مثل صفر خواهند بود و تأثیری نخواهند داشت.
هوش مصنوعی: اگر بگویم که خسرو (پادشاه) جاودانه است، باید بگویم که ویژگیهای ذات تو به اندازه یک ذره یا قطره است، در مقایسه با کوهها و دریاها.
هوش مصنوعی: مدح و ستایش تو پایانی ندارد، اما به خاطر اینکه مبادا از این موضوع خسته شوم، تصمیم دارم بعد از این، دعاهایم را به جای سخنرانی طولانی در مورد تو، مختصر و کوتاه بیان کنم.
هوش مصنوعی: تا بهار و مهرگان، با انصاف و عدالت شاه، ستارهها به درستی نمایان میشوند در طول شب و روز.
هوش مصنوعی: خوشی و زیبایی بر این روش بادا، اما تو مانند تابش آفتاب و دوستانت مثل بهار هستید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.