گنجور

 
سید حسن غزنوی

مشرق خورشید عدل است این همایون بارگاه

ملک و دین را تا ابد در ظل او بادا پناه

کوس ملت زد چو زد انصاف در صحنش حکم

جفت دولت شد چو کرد اقبال در طاقش نگاه

هم نشیب مرکزش را فرق قارون تکیه جای

هم فراز کنگره اش را پای عیسی تکیه گاه

شاه را دولتست و مردم چشم پری

چون سلاطین از مژه رو بد همی آن بارگاه

شاه و لشکر را چو دیدی در دلت آمد که کرد

عکس یک خورشید روشن صد هزاران جرم ماه

حجت میدان و زین و خلعت تاج و کلاه

دولت چترو کلاه و حجت دیهیم و گاه

آفتاب ملک و ملت آسمان داد و دین

خسرو خسرو نسب برهان حق بهرام شاه

اندرین کعبه که از ایوان کسری برتر است

آن چنان بادا که هم در دولت جاوید شاه

اختران را خدمتی بینند و مه را پیش رو

چرخ را سیمین کمر خورشید را زرین کلاه

 
 
 
مسعود سعد سلمان

ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه

می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه

وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان

جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه

دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد

[...]

امیر معزی

صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه

بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه

بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش

روز ایشان هست فرخ‌تر ز جشن مهر ماه

یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست

[...]

سنایی

در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه

از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه

وطواط

هست دولت را اساس و هست ملت را پناه

حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه

خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست

هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه

مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو

[...]

سوزنی سمرقندی

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه

داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه

شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست

در سر شمشیر او پیروزی دین الله

دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه