آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار
کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار
مدتی بر خویشتن خندید خصمت همچو گل
دست تقدیرش نهاد از خنجرت ناگاه خار
دشمنانرا کار زار از خوبی کردار تست
وینچنین آمد ز مردان کار وقت کارزار
منتظر بودند خلقان مدتی این فتح را
جمله را دادی بیکساعت خلاص از انتظار
دشمنت چون حرص و آزی داشت غالب همچو مور
پایمال دهر شد از بهر فتحش همچو مار
تند باد قهر تو چون آتش کین برفروخت
شد بجوش آب روان از چشم خصم خاکسار
دوستانرا گشت خندان غنچه دلها چه باک
دشمنانرا دیده شد چون ابر نیسان در بهار
تا جهان بودست و باشد نامد و ناید دگر
بر سر میدان مردی چون تو مردی شهسوار
آسمان در سایه خود جز تو هرگز کس ندید
کو جهانگیری به تنهائی کند خورشید وار
دور بادا چشم بد از بال و برز پهلوی
کاهل عالم را چو رستم هست گوئی یادگار
ترک رزم آرای گردون گرد دار یابد مجال
کمترین هندوت را چاکر ز بهر افتخار
چون عنان عزم تا بی سوی میدان روز رزم
با تو آندم جز رکابت کس نباشد پایدار
گر چه هست آبی تنک تیغت ولی در پیش او
کوه آتش گر بود ناچیز گردد چون شرار
بر فکند آئین مستی حزم هشیارت چنانک
می نخواهد رست نرگس تا قیامت از خمار
در زمان بخت بیدارت ز بهر خواب خوش
فتنه را دادست دهر از باغ عدلت کو کنار
با تو همراه آمده ز آغاز فطرت چار چیز
هم سعادت هم سخاوت هم شجاعت هم وقار
در درافشانی و زرپاشی خجالتها برند
از کفت باد خزان و از دمت باد بهار
دوستانرا دلنوازی کن که جانبازی کنند
آشنا کن باز را کو خود همیداند شکار
غم نصیب دشمنان افتاد زین پس شاد باش
تا ابد با دوستان عمری بعشرت میگذار
آنزمان کآری بیاد از بندگان خویشتن
چاکرت ابن یمین را هم از ایشان میشمار
شاخ امیدی که بیخش تازه ز آب لطف تست
ز آفتاب ملک و ملت سایه پروردگار
صاحب اعظم نظام الدین که کرده تربیت
رأی او را شاه انجم بهر صیت و اشتهار
شهریار ملک و دین یحیی که دین و ملک را
تا بقا باشد مبادا غیر او کس شهریار
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نافه دارد زیر اندر گشاده بی شمار
لاله دارد زیر نافه در شکسته صد هزار
خانمان از رنگ و بوی او همیشه چون بهشت
روزگار از تار و پود او شکفته چون بهار
چشم زی رویش نگه کرد اندرو لاله شکفت
[...]
هر سپاهی را که چون محمود باشد شهریار
یمن باشد بر یمین ویسر باشد بریسار
تیغشان باشد چو آتش روز و شب بد خواه سوز
اسبشان باشد چوکشتی سال و مه دریا گذار
از عجایب خیمه شان با شد چو دریا وقت موج
[...]
ای خداوندان مال العتبار الاعتبار
ای خداوندان قال الاعتذار الاعتذار
پیش ازاین کاین جان عذرآورفروماند ز نطق
پیش از آن کین چشم عبرت بین فرو ماند زکار
توبه پیش آرید و نادم از گُنه کاری خویش
[...]
بار دیگر بر ستاک گلبن بی برگ و بار
افسر زرین بر آرد ابر مروارید بار
گاه مینا زینت آرد زو نگار بوستان
گاه مرجان زیور آرد زو عروس مرغزار
غنچه سازد باغ را پر گلبن از مینا و زر
[...]
ابر آذاری برآمد از کران کوهسار
باد فروردین بجنبید از میان مرغزار
این یکی گل برد سوی کوهسار از مرغزار
وان گلاب آورد سوی مرغزار از کوهسار
خاک پنداری به ماه و مشتری آبستنست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.