ای چون مسیح گوهر تو جمله جان شده
سجده کنان بصومعه آسمان شده
از علت کمال که بر تو ز چشم بد
ترسیده و هم ناقص و آخر همان شده
ای بی نظیر ساعد بوبکر پر هنر
الحق درود خوان تو شاه جهان شده
بر دوستان و یاران چون ماه بر نجوم
تاریک کرده عالم و خود از میان شده
تازه گل امید تو پژمرده ناگهان
هم در حجاب غنچه از بوستان شده
خورشید دولت تو چو ماه مقنعی
پیدا هنوز ناشده درچه نهان شده
از مرگ تو که مرده بزرگی بزرگ یاد
در بخت نیک خود همه کس بدگمان شده
باری یکی بگوی که بی تو کجا روند
ای دست تو ز کار و زبان از میان شده
ای کلک سرفکنده و درج سیاه روی
وی نظم دل شکسته و نثر زبان شده
دردا که شد پدر ز وفات پسر یتیم
احسنت اینت حاصل عمر زیان شده
جز مردمی مخوانش حسن زانکه حال او
چون مردمی است نام بمانده نشان شده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف شخصیتی بزرگ و برجسته میپردازد که به نوعی فراماسونری و الهامبخش میباشد. شاعر از زیبایی و کمالات او سخن میگوید و به او لقبهایی چون "مسیح" و "چو ماه" داده است. او به شدت تحت تأثیر فقدان این فرد بزرگ قرار دارد و افسوس میخورد که مرگش باعث یتیمی و دلتنگی برای دیگران شده است. شاعر با غم و اندوه به یادآوری نام و یاد او میپردازد و میگوید که نبود او جهان را تاریک و سرد کرده است. در کل، شعر به فقدان یک شخصیت برجسته و تأثیرش بر زندگی دیگران اشاره دارد و احساسات عمیق شاعر را نسبت به او بیان میکند.
هوش مصنوعی: ای که همچون مسیح، ارزش و زیبایی تو همه جان انسانها را تحت تاثیر قرار داده، برای صحت و وصف حالت خود به سجده و پرستش در معبد آسمانی پرداختهای.
هوش مصنوعی: به خاطر کمالی که داری و به دلیل ترس از چشم بد، از نقص و کمبود دوری کردهای و به همین دلیل به سرانجامی نیک رسیدهای.
هوش مصنوعی: ای بینظیر و با استعداد، واقعاً درود بر تو که به حق، خوانندگیات باعث شده تا تو در دنیای هنر به اوج برسی.
هوش مصنوعی: دوستان و یاران مانند ماه در میان ستارههای تاریک میدرخشند و عالم را روشن میکنند، در حالی که خودشان از میان میروند.
هوش مصنوعی: ناگهان امید تو که مانند گلی نو است، پژمرده شد و به دور از چشمها مانند غنچهای در باغ باقی ماند.
هوش مصنوعی: دولت و موقعیت تو مانند ماهی است که در حالی که پنهان است، هنوز به کامل شدن نرسیده و درخشش خود را نشان نداده است.
هوش مصنوعی: با مرگ تو که بزرگ و با عظمت بودی، همه به شانس خوب خود شک کردهاند و درباره آن بدگمانی دارند.
هوش مصنوعی: برو به کسی بگو که بدون تو کجا بروم، چرا که دستم از کار افتاده و زبانم از گفتن ناتوان شده است.
هوش مصنوعی: ای قلمی که سر به زیر انداختهای و رنگ سیاه بر روی توست، نظم و آهنگ دلbroken من به نثر و کلامی ساده تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: آه، چه غمی است وقتی پدر به خاطر مرگ پسر خود یتیم میشود، چه زیباست که این درد نتیجه عمر او شده است.
هوش مصنوعی: او را جز انسانهای خوب نخوان، زیرا حال و وضعیت او مانند مردم است و نامش تنها یک نشانه باقی مانده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای بنیت تو طعمهٔ صرف زمان شده
وی تربت تو سرمهٔ چشم روان شده
ای در سرای کسب خرامیده مردوار
از هفت خوان گذشته و در هشت خوان شده
از بی امل شدنت هنر بی عمل شده
[...]
ای چهرهٔ تو رشک مه آسمان شده
یاقوت فام دو لب تو قوت جان شده
خلقی ز عشقت ، ای چو مه آسمان بحسن
سرگشته همچو دایرهٔ آسمان شده
از بهر خستن دل عشاق دردمند
[...]
ای خفته تو ز خواب گران سرگران شده
از راه باز مانده و کاروان شده
در کاروانسرای فنا عاجز و غریب
وز پیش چشم مملکت جاودان شده
بس کاهلی و بی تو نخواهد به هیچ وجه
[...]
ای در عجم سلالهٔ اصل کیان شده
وی در عرب زبیدهٔ اهل زمان شده
نی نی تو را زبیده نخوانم کز این قیاس
روی سخات در خوی خجلت نهان شده
ای صد زبیده پیش صف خادمان تو
[...]
ای تو به جاه خسرو صاحب نشان شده
در ملک شاه خسرو و صاحب قران شده
ای آفتاب سایه فکن کز ظهور تست
در سایه تو ذره صفت خور نهان شده
ای چرخ قدر خواجه که امر تو چون قدر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.