گنجور

 
ابن یمین

بر گل سیراب او بین سنبلی پر پیچ و تاب

شام اگر هرگز ندیدی صبح صادق را نقاب

گرد مشک سوده بر کافور می بیزد بلطف

تا بیکجا می نماید سایه را با آفتاب

سبزه خطش بگرد پسته شکر فشان

همچو عکس شهپر طوطی است برگلگون شراب

مردم چشمم ز عکس روی چون گلنار تو

همچو نیلوفر سپر میافکند بر روی آب

هر رگی چون ارغنونم ناله دیگر کند

گوشمال از بس که مییابم ز چنگش چون رباب

هم توان از وعده وصلش امیدی داشتن

گر کسی خوردست هرگز آبحیوان از سر آب

یک شبی مست خراب از شام تا وقت سحر

در بر خود دیده ام آنماه را اما بخواب

ناله ابن یمین از ترکتاز چشم اوست

از چه معنی میرود هندوی زلف او بتاب

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عنصری

شهریار دادگستر خسرو مالک رقاب

آنکه دریا هست پیش دست احسانش سراب

آسمان جود گشت و جود ماه آسمان

آفتاب ملک گشت و ملک چرخ آفتاب

بنگر اکنون با خداوند جهان شاه زمین

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

تا ببردی از دل و از چشم من آرام و خواب

گه ز دل در آتش تیزم گه از چشم اندر آب

عشق تو باچار چیزم یار دارد هشت چیز

مرمرا هر ساعتی زین غم جگر گردد کباب

با رخم زر و زریر و با دلم گرم و زحیر

[...]

ازرقی هروی

مهترا ، هر چند شعرم زان هر شاعر بهست

تا توانستم نکردم من ز شعری اکتساب

قصد آن دارم که دامن در چنم زین روز بد

روز خوب خویش جویم بر ستوری چون عقاب

تا همی خوانم کتاب و تا همی جویم شراب

[...]

قطران تبریزی

سر و بالایی که دارد بر سر گل مشک ناب

آفت دل‌هاست و اندر دیده‌ام چون آفتاب

روی رنگینش چو ماه تافته بالای سرو

زلف مشکینش چو مشک تافته بر ماهتاب

صبر از آن خواهم همی تا عشق او پوشم به صبر

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از قطران تبریزی
ابوالفرج رونی

ای بیان جود تو بر کاغذ روز سپید

نقش کرده خامه قدرت به زر آفتاب

هر کجا کلک تو شد بر صفحه کاغذ روان

تیغ هندی را نماند با نفاذش هیچ تاب

در هوایت هر که چون کاغذ دوروئی پیشه کرد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه