ایدل گرت شناختن راه حق هواست
خود را بدان که عارف خود عارف خداست
غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند
زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست
هر دم سر از دریچه دیگر برون کند
گه آب و گاه آتش و گه خاک و گه هواست
گاهی فرشته گاه پری گاه آدمیست
گه دیو زشت پیکر و گه حور خوش لقاست
هم زوست نور و ظلمت و هم زوست کفر و دین
هم ماجرا ازوست هم او مایه صفاست
هر دم چو نو عروس کند جلوه دگر
گه بر زمین سهی و گهی بر فلک سهاست
معنی یکیست در نظر عقل دور بین
از راه صورت ار چه که بیحد و منتهاست
صد نام اگر بود بازای حقیقتی
بر اتفاق مذهب فرزانگان رواست
چیزیکه هست هست نه کم میشود نه بیش
و آن خود که نیست نیست چو سیمرغ و کیمیاست
بگذشت دورها که درین درج زرنگار
نه یک شبه فزود و نه زو یک گهر بکاست
گر شد نهان بزیر پر زاغ تیره شب
باز سفید روز مپندار کان فناست
جائی اگر ز غیبت او تیره شد جهان
جای دگر ز پرتواش آفاق با ضیاست
در دی بزیر خرقه فرو رفت زاهدی
این می پرست اوست که امروز در قباست
مقصود هر دو کون توئی از فنا مترس
چون آب زندگی تو از منبع بقاست
ایدل نمود ابن یمین راه حق بتو
گر غیر این طریق صواب آیدت خطاست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به بیان مفاهیم فلسفی و عرفانی پرداخته و بر اهمیت شناخت صحیح و راستین تأکید دارد. در آن به این نکته اشاره میشود که عارف واقعی، کسی است که به خداوند نزدیک شده و درک عمیقی از هستی و حقایق دارد. از گذر زمان و تفاصيل مختلف زندگی نباید غمگین شد، چرا که خوشی همواره وجود دارد.
متن به تنوع و تغییرات زندگی اشاره کرده و میگوید که هر لحظه میتواند شکل جدیدی به خود بگیرد، چه در قالب فرشته، پری یا حتی انسان. همچنین نور و ظلمت، کفر و دین، همه در ذات واحدی نهفتهاند.
در نهایت، متن به این نتیجه میرسد که حقیقت چیزی است که همواره وجود دارد و آسیبناپذیر است، و شناخت و درک آن بر عهده انسان است. راهنمایی برای تحقق این شناخت از سوی ابن یمین نیز ارائه میشود و تأکید میشود که ترس از فنا بیمورد است، زیرا زندگی واقعی از منبعی همیشگی سرچشمه میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به حقیقت و راه درست پی ببری، باید خودت را بشناسی. کسی که به حقیقت خود واقف شده، در واقع به شناخت خدا نیز نائل آمده است.
هوش مصنوعی: غم را به خودت راه نده، اگر دیگر وقت خوشی باقی نمانده؛ چون زمان از دست رفته، اما خوشی همواره وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر لحظه از دریچهای جدید، چیز تازهای به بیرون میفرستد؛ گاهی آب، گاهی آتش، گاهی خاک و گاهی هوا.
هوش مصنوعی: گاهی انسانها با صفات نیک و خوشایند ظاهر میشوند و گاهی هم با ویژگیهای زشت و منفی. این تغییر در ویژگیها نشاندهنده تنوع شخصیتها و احساسات آنان است، که میتواند به زیبا یا زشت بودن آنها بستگی داشته باشد.
هوش مصنوعی: تمامی وجود و صفات در عالم از او نشات میگیرد؛ هم روشنایی و تاریکی، هم نیکی و بدی، همهی داستانها و ماجراها به او مرتبط است و او اساس پاکی و صفا نیز هست.
هوش مصنوعی: هر لحظه، مانند عروسی تازه، زیبایی و جلوهای جدید به نمایش میگذارد؛ گاهی بر روی زمین و گاهی در آسمان میدرخشد.
هوش مصنوعی: معنی واقعی یکی است و در نظر عقل تیزبین، از طریق ظواهر دنیا هرچند که بیپایان و نامحدود به نظر بیاید.
هوش مصنوعی: اگرچه نامهای بسیاری وجود داشته باشد، ولی در واقعیت، پیروی از یک حقیقت بر اساس توافق فرزانگان و دانشمندان قابل قبول است.
هوش مصنوعی: آنچه که وجود دارد، هیچگاه کم و یا بیشتر نمیشود. و آن چیزی که وجود ندارد، هرگز به وجود نخواهد آمد، مانند سیمرغ و کیمیا که هرگز واقعی نیستند.
هوش مصنوعی: زمانهایی گذشته است که در این گنجینه ارزشمند نه چیزی به آن افزوده شده و نه از آن کاسته شده است.
هوش مصنوعی: اگر چیزی در زیر بال کلاغی در شب تاریک پنهان شود، در روز روشن به سفید آن نگاه کن و گمان نکن که آن چیز نابود شده است.
هوش مصنوعی: هر جا که به خاطر غیبت او، دنیا تاریک و کدر شد، در جای دیگری نورش در سراسر جهان پخش است و فضا را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: در روز دی، زاهدی در زیر لباسش پنهان شد و به نوشیدن می مشغول گردید. او همان کسی است که امروز در قبا (لباس مخصوص) به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: مقصود و هدف تمام دنیا تو هستی، بنابراین از نابودی نترس، چون آب حیات تو از چشمهای که پایداری دارد، میآید.
هوش مصنوعی: ایدل، ابوالفضل ابن یمین نشان داده که راه درست و راست به تو چیست؛ اگر به جز این مسیر، راه دیگری را درست بدانی، در اشتباهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
درد مرا بگیتی دارو پدید نیست
دردی که از فراق بود درد بی دواست
گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی
کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست
ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست
دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست
از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست
وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست
فضل ترا همی نبود منتهی پدید
[...]
این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست
یا خود یکی بلند و بیآسایش آسیاست
لا بل که هر کسیش به مقدار علم خویش
ایدون گمان برد که «خود این ساخته مراست»
داناش گفت «معدن چون و چراست این»
[...]
ای با خدای و با همه خلق خدای راست
از داد و راستی همه پیروزئی تراست
ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون
رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست
طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک
[...]
اندر تنور روی چو سوسن فرو بری
چون شمع و گل برآری بازار تنور راست
تا بر سر تنوری می ترسم از تو ز انک
طوفان نوح گاه نخست از تنور خاست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.