گنجور

 
ابن یمین

ایدل گرت شناختن راه حق هواست

خود را بدان که عارف خود عارف خداست

غم ره مده بخویشتن ار وقت خوش نماند

زیرا که وقت فوت شد اما خوشی بجاست

هر دم سر از دریچه دیگر برون کند

گه آب و گاه آتش و گه خاک و گه هواست

گاهی فرشته گاه پری گاه آدمیست

گه دیو زشت پیکر و گه حور خوش لقاست

هم زوست نور و ظلمت و هم زوست کفر و دین

هم ماجرا ازوست هم او مایه صفاست

هر دم چو نو عروس کند جلوه دگر

گه بر زمین سهی و گهی بر فلک سهاست

معنی یکیست در نظر عقل دور بین

از راه صورت ار چه که بیحد و منتهاست

صد نام اگر بود بازای حقیقتی

بر اتفاق مذهب فرزانگان رواست

چیزیکه هست هست نه کم میشود نه بیش

و آن خود که نیست نیست چو سیمرغ و کیمیاست

بگذشت دورها که درین درج زرنگار

نه یک شبه فزود و نه زو یک گهر بکاست

گر شد نهان بزیر پر زاغ تیره شب

باز سفید روز مپندار کان فناست

جائی اگر ز غیبت او تیره شد جهان

جای دگر ز پرتواش آفاق با ضیاست

در دی بزیر خرقه فرو رفت زاهدی

این می پرست اوست که امروز در قباست

مقصود هر دو کون توئی از فنا مترس

چون آب زندگی تو از منبع بقاست

ایدل نمود ابن یمین راه حق بتو

گر غیر این طریق صواب آیدت خطاست

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عنصری

درد مرا بگیتی دارو پدید نیست

دردی که از فراق بود درد بی دواست

گنجی است عاشقان را صبر ار نگه کنی

کو روی زرد سرخ کند پشت گوژ راست

فرخی سیستانی

ای فعل تو ستوده و گفتارهات راست

دایم ترا بفضل و بآزادگی هواست

از کوشش تو شاه، بهر جای هیبتست

وز بخشش تو میر بهر خانه یی نواست

فضل ترا همی نبود منتهی پدید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
ناصرخسرو

این تخت سخت گنبد گردان سرای ماست

یا خود یکی بلند و بی‌آسایش آسیاست

لا بل که هر کسیش به مقدار علم خویش

ایدون گمان برد که «خود این ساخته مراست»

داناش گفت «معدن چون و چراست این»

[...]

قطران تبریزی

ای با خدای و با همه خلق خدای راست

از داد و راستی همه پیروزئی تراست

ملک تو همچو رنج بداندیش تو فزون

رنج تو همچو ملک بداندیش تو بکاست

طبع تو پاک و جان تو پاک و تن تو پاک

[...]

مسعود سعد سلمان

اندر تنور روی چو سوسن فرو بری

چون شمع و گل برآری بازار تنور راست

تا بر سر تنوری می ترسم از تو ز انک

طوفان نوح گاه نخست از تنور خاست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه