روی زیبای تو آرایش هر انجمن است
لعل شیرین تو شور دل هر مرد و زن است
خال مشکین تو بر عارض خورشیدوشت
نقطه عنبر نو بر ورق نسترن است
بر بیاض رخ تو خط سیه باقی باد
کان سوادیست کزو روشنی چشم منست
یا رب آن در خوشابست و بنا گوش چو سیم
یا سهیل یمن اندر بر ماه ختن است
هست در وصف دهانت سخنم تنگ مجال
آن دهن خود که تو داری چه مجال سخن است
نیش زنبور عسل بر گل سیراب رسید
نوش بنهاد در او و عسل اکنون دهن است
همچو سایه پی خورشید رخت چون نرود
دل که در گردنش از زلف تو مشکین رسن است
بشکست دل بیچاره کجا در نگرد
زلف مشکینت که سر تا بقدم پرشکن است
یوسف حسنی و یعقوب صفت ابن یمین
در فراق رخ تو ساکن بیت الحزن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
شور در شهر فگند آن بت زنارپرست
چون خرامان ز خرابات برون آمد مست
پردهٔ راز دریده قدح می در کف
شربت کفر چشیده علم کفر به دست
شده بیرون ز در نیستی از هستی خویش
[...]
قاضی اسعد که عمید است او خزاعی نسب است
مرکز دانش و سرمایه فضل و ادبست
بعجم زاده ولی فخر نژاد عربست
دیدن طلعت میمونش طربرا سبب است
سخت عالی نسب و خوشخط و نیکو لقب است
[...]
آنکه در صدر قضا تا به حکومت بنشست
چنگ بازی بمثل سینه کبکی بنخست
وانکه تا او در انصاف گشودست ز بیم
پشت ظالم بشکست و نفس فتنه ببست
دیده اکنون نتواند که کند هیچ زنا
[...]
چار چیز است خوش آمد دل خاقانی را
گر کریمی و معاشر مده این چار ز دست
مال پاشیدن و پوشیدن اسرار کسان
باده نوشیدن و بوسیدن معشوقهٔ مست
صنما بسته آنم که در این منزل تست
خبری یابم زان زلف شکسته به درست
درد و غمهای تو و عهد وفایت بر ماست
هم به جان تو که هوش و دل و جانم بر تست
دل من نیست شد و سوز تو از سینه نرفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.