گنجور

 
اوحدالدین کرمانی عطار

فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخه‌های دیوان‌های هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:


  1. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۲۵ :: عطار » مختارنامه » باب پانجدهم: در نیازمندی به ملاقات همدمی محرم » شمارهٔ ۴

    اوحدالدین کرمانی (بیت ۱): دردا که درین سوز و گدازم کس نیست - همراه درین راه درازم کس نیست

    عطار (بیت ۱): دردا که درین سوز و گدازم کس نیست - همراه، درین راه درازم کس نیست



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱:در دیدهٔ هرک توتیای تو بود - سلطانِ زمانه و گدای تو بود


    عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۱۸:جانا جانم غرقهٔ دریای تو بود - پیوسته چو قطره بی سر وپای تو بود


  2. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲:کی عقل به سر حدِّ جمالِ تو رسد - بی جان به سراچهٔ وصالِ تو رسد


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۷:نه عقل، بدان حضرت جاوید رسد - نه جان به سراچهٔ جلال تو رسد


  3. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵:این سودا را نمی‌توان کرد نهان - در کاسهٔ سر باشد و در کیسهٔ جان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۵۴:یا رب همه عمرم پی دین تو دوان - مگذار که باشم اینچنین سرگردان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶۲:ای از کرم تو خلق را امن و امان - در قبضهٔ قدرت تو عاجز دل و جان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۸:ای در عالم عیان تر از هر چه عیان - در بی چونی نهان تر از هر چه نهان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۵:ای از کرم تو خلق را امن و امان - در قبضهٔ قدرت تو عاجز دل و جان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷۹ - الاسرار:در خود نگر ار نئی تو واقف زجهان - و اندر تن خود بین همه پیدا و نهان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۲ - الاسرار:آنها که همی دهند نادیده نشان - در کوی تحیرّند و در بحر گمان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۱۶ - الحج:تا روی توم قبله شد ای جان و جهان - از قبله خبر ندارم، از کعبه نشان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳:تا هست به دستت از تصرّف میزان - در عین خسارتی و در بحر گمان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۱:اندر طلب وصل تو ای سرو روان - انگشت نمای خلق و رسوای جهان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳۷:در دهر کسی نداده از عشق نشان - کاین عشق صفایی است به جان گشته نهان

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۴:قومی شده تا زنده به اسرار جهان - قومی شده بازنده به اسباب زمان


    عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۶:آن حسن که در پردهٔ غیبست نهان - وز پرتو اوست حسن در هر دو جهان

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴۳:چون اصلِ اصول هست در نقطهٔ جان - نقشِ دو جهان ز جان توان دید عیان

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۲:کس از می معرفت ندادست نشان - کز عین نشان بروست وز عین عیان


  4. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸:یاری که منزّه آمد از شبه و بدل - دریاب او را به علمِ ذوقی و عمل

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۰:ای راهنمای راه خوبان ازل - وای طعمهٔ حضرتت نه علم و نه عمل

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۶۶ - الطریقة:چون آمده ای درین بیابان حاصل - چون بی خبران مباش از خود غافل

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۹۱:دل را شود از دیده فرو پای به گل - وز دست دل و دیده شود خون حاصل

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۷:آن را بود از سماع کامی حاصل - کاو هست زجان به نزد جانان غافل


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵:ای واقعهٔ عشقِ تو کاری مشکل - خورشیدِ رُخَت فتنهٔ جان، غارتِ دل


  5. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵:هر دل که به میدانِ هوای تو بتاخت - با نیک و بدِ زمانه یکسان در‌ساخت

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱۰ - القضا و القدر:نقاش ازل چو نقشها می پرداخت - کس نقش سعادت از شقاوت نشناخت

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۴ - الحقیقة:هر دل که به میدان هوای تو بتاخت - با نیک و بد زمانه یکسان در ساخت

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۱ - الحقیقة:آن کس که چو حق حقیقت حق نشناخت - از بی روزی به گفت و گویی پرداخت

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۹۶:گر مرکب عشق نیکوان خواهی تاخت - با سوختگان چو شمع می باید ساخت


    عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۲۷:نردِ هوسِ وصال میباید باخت - اسبِ طمعِ محال میباید تاخت

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۳۹:تا جاندارم گردِ تو میخواهم تاخت - میخواهم سوخت و نیز میخواهم ساخت

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶۶:زان روز که حسنت علم عشق افراخت - هر چیز که دید پردهٔ روی تو ساخت

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۱:در عشق تو اسبِ جان بسر خواهم تاخت - پروانه صفت پای ز پر خواهم ساخت


  6. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶:آنجا که سراپردهٔ اِجلالِ جَلال - جان‌ها همه واله‌اند، زبانها همه لال

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۶۷ - الطریقة:اسرار طریقت نشود حل به سؤال - نه نیز به در باختن حشمت و مال

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۶۸ - الطریقة:در راه طلب دلیل باید نه دلال - در عالم عشق میل باید نه ملال

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۳۱ - الصدق:گر قصد کنی به رفتن راه وصال - صدقی باید رفیق تو در همه حال

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۶۶:آنجا که سراپردهٔ اجلال جلال - جانها همه واله و زبانها همه لال


    عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱:ماییم که نیست غیر ما، اینْت کمال! - مشغول جمال خویشتن، اینْت جمال!

    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۹:بگذر ز حس و خیال،‌ای طالب حال - تا هر دو جهان جلال بینی و جمال

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۶۶:مائیم و میی و مطربی مشکین خال - بی هجر میسَّر شده ایام وصال


  7. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸:عقل ارچه همه علوم‌ها می‌داند - در دانشِ تو رسد فرو می‌ماند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۵۱:تا عشق توَم سلسله می جنباند - کو عقل و کجا صبر که برجا ماند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۹۵:با دل گفتم تو را چه می رنجاند - کز فعل تو روی عقل می گرداند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۷۵:عمر تو بهار تازه را می ماند - روزی دو سه بر سر تو گل افشاند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۳۲:درویش به رقص دست از آن افشاند - تا گرد هوس به جانبی بنشاند


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۴۳:هم بر کف ودود، مُلْک بتوانی راند - هم با همه، هم بی همه، بتوانی ماند

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۰۲:پیوسته کتاب هجر میخواهم خواند - بر بوی وصال اشک میخواهم راند


  8. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹:در نفی تو خلق را امان نتوان داد - جز در رهِ اثباتِ تو جان نتوان داد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵۳ - الطریقة:یک ذرّه غمش به صد جهان نتوان داد - و اسرار بلاهاش به جان نتوان داد


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۹۳:جانا غمِ عشق تو بجان نتوان داد - یک ذرّه به ملک دو جهان نتوان داد


  9. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰:ای دوست تو را زان به عیان نتوان دید - کالبتّه به چشمِ جسم جان نتوان دید


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳۴:آن روز که روی دلستان نتوان دید - از بینایی نام ونشان نتوان دید


  10. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱:گفتم که ز رخ پردهٔ عزّت بردار - بسیار کس‌اند منتظرِ آن دیدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۶ - الاسرار:در بادیهٔ وصال آن شهره نگار - جانبازانند عاشقان رخ یار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۷ - الاسرار:افتاد مرا با سر زلفین تو کار - عیبم مکن و به کار خویشم بگذار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵۹ - الرجاء:چون از سر جد پای نهادی در کار - سررشتهٔ خود به دست عشقش بسپار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۶ - الطّاعة:در کار آویز و گفت و گو را بگذار - کز گفت نشد هیچ کسی برخوردار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲۸ - العبودیة:گر کم کوشی به کار خود گر بسیار - جز کردهٔ او برون مَیا از سر کار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵۸ - الطریقة:لافی زدم ای دوست زراه پندار - کز پای درآیم زغمت دست بدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۶۰ - الطریقة:خواهی که به سوی حضرتش یابی بار - بردارم من از دل و جانت این بار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۶:در کار آویز و گفت و گو را بگذار - کز گفت نشد هیچ کسی برخوردار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷:چون از سرِ جِدّ پای نهادی در کار - سررشتهٔ خود به دستِ عشقش بسپار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۶۵:گر طالب قرب حق شدی موسی وار - دست از رمهٔ تعلّق نفس بدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۲:این گفتن بسیار تو هست از پندار - بگذر ز وجود تا شوی برخوردار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۹:ای دل عمری گذاشتی در پندار - وقت است که از خواب درآیی یک بار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۸:سنّت کردی فریضهٔ حق مگذار - وآن لقمه که داری از کسی باز مدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۶:کرده است مرا عشق تو زان گونه شکار - کز مستی عشق تو نگردم هشیار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۷:با عشق تو چون فتاده ما را سروکار - گو بر سر ما تیر ملامت می بار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۹:ای دل بر یار گر نمی یابی بار - پادار وزو تو سر مگردان زنهار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۹۲:تا چند حدیث قامت و زلف و عذار - تا کی باشی تو طالب بوس و کنار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۲:زلفی است چو عنبرتر و مشک تتار - رویی است چو صدهزار خروار نگار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۵:گفتم که زرخ پردهٔ عزّت بردار - بسیار کس اند منتظر آن دیدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۶۷:زنهار اگرچه راست می آید کار - مغرور مشو چو شاخ در فصل بهار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱:هنگام بهار آمد و من بی رخ یار - رخساره به خون دیدگان کرده نگار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۳:شد زنده زمین مرده از لطف بهار - وقت طرب است ساقیا باده بیار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۷۱:گفتم که منم گفت بکن استغفار - گفتم نه منم گفت که شکرانه بیار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۸:زین سان که منم گر تو تویی آخر کار - ما را بَدَل سجاده باشد زنّار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۹:روزی بینی مرا و رندی سه چهار - سجّاده گرو کرده به پیش خمّار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۲۰:ای ساقی از آن بادهٔ دوشینه بیار - کاندر سر من هست از آن باده خمار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۴۶:دانی که چرا سیاه گشت آن رخسار - من باز نمایم سبب آن هشدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۷۳:«اوحد» تو حدیث عشق گفتی بسیار - گویی و نمی کنی، ازو شرم بدار

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۵۰:بگذار که تا زلف تو گیرم یک بار - یا در کف پای تو بمالم رخسار


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۲:اول همه نیستی است تا اول کار - و آخر همه نیستیست تا روز شمار

    عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۴۲:ای اهل قبور! خاک گشتید و غبار - هر ذرّه ز هر ذرّه گرفتید فرار

    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۴۳:گل خندان شد ز گریهٔ ابر بهار - با ما بنشین یک نفس ای سیم عذار

    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۴۴:روزی که ز خاک من برون آید خار - گلبرگ رخم چو خاک ره گردد خوار

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۴۶:صد بار کشیدم و به سرباری بار - خوارم کردی چه خیزد از خواری خوار

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۴:ای ابر هوای عشق تو بس خون بار - وی راه غم تو وادیی بس خونخوار

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۱:شمع آمد و گفت:‌چون مرا نیست قرار - از پنبه نفس زنم چو حلاج از دار

    عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۱۱:پروانه به شمع گفت: میسوزم زار - شمعش گفتا که سوختن بادت کار

    عطار » وصلت نامه » بخش ۷۲ - و له ایضاً:ای اهل قبور خاک گشتید و غبار - هر ذره زهر ذره گرفتید کنار


  11. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵:در ذاتِ مقدّست کسی را ره نیست - و از عینِ کمالِ تو کسی آگه نیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۳:دردا که درون صفه ما را ره نیست - و افسوس که سوی وصل ره کوته نیست


    عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۷:ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست - گرچه همه ماییم کسی آگه نیست

    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۹۲:هر سر زدهای ز سرِّ ما آگه نیست - هر بیخبری در خورِ این درگه نیست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۶:تا چند روم که این ره کوته نیست - وز هر سویی که راه جویم ره نیست


  12. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۱:از ذکر شود خانهٔ فکرت معمور - وز ذکر شود دیو و شیاطین زتو دور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۳:از تست فتاده در خلایق شر و شور - در پیش تو درویش و توانگر همه عور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۶:از شمع وصال کمترک یابی نور - ما کنت مقیداً بتیه و غرُور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸۱:زین سان که مراست از تو در سینه سرور - می ترسم از آنک خواجه گردد مغرور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۸:در عشق تو دل را نبود هیچ فتور - از سایهٔ تست چشم جانم پرنور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۵۳:ماییم زدل دور و ز دلبر مهجور - در درد بمانده ایم وز درمان دور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۷:از خود بینی اگر شوی مست غرور - دوران فلک بر تو شود دیدهٔ مور

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۳:گر نیست دلت شاد به تقصیر و قصور - از بهر چرا به هیچ باشی مغرور


    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۴۴:جانا! جانم ز قعر دریای حضور - دُرّی عجب است غرق چندینی نور


  13. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۷:دردی است در این دلم که درمانش نیست - زاین درد نمرد دل مگر جانش نیست


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۷۴:بیچاره دلِ من که غمِ جانش نیست - در درد بسوخت و هیچ درمانش نیست


  14. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۸:پای آبله و دست تهی، سینه کباب - جان پر غم و دل پر آتش و دیده پرآب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۳۹:با ضربت قهر تو نعیم است عذاب - با شربت لطف تر سراب است شراب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۵:تا چند شوی تو از پی شمع و شراب - تا چند دهی بهر بتان دل را تاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۹:از عشق توم جان و دل و دیده خراب - وز آتش هجر تو شدم همچو کباب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۰:گر بر سر آنی که روی راه صواب - این راه دروغ نیست خود را دریاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۸۰:دانی چه کنی زروی بردار نقاب - تا رنگ رخت به ماه گوید که متاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۵۶:یکچند دویدیم نه بر راه صواب - برداشته از روی خرد پاک نقاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۵۷:در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب - آن قدر که ممکن است از وی دریاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۷:یکچند دویدیم نه بر راه صواب - برداشته از روی خرد پاک نقاب

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۸:در عمر درنگ نیست ممکن، بشتاب - آن قدر که ممکن است از وی دریاب


    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴۱:دل را که شد از یک نظر دیده خراب - بنگر که چگونه باز شد رشته ز تاب


  15. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۴۰:لطف تو و قهر تو همیشه به هم است - لکن چو ضعیفیم به جان در ستم است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰۰:هر دل که درو مایهٔ تجرید کم است - بیهوده همه عمر ندیم ندم است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۱۱:عالم همه محنت است و ایّام غم است - گردون همه آفت است و گیتی ستم است


    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۳:بر لوحِ دلت نقشِ دو عالم رقم است - رو لوح بشوی و ز ناحق دودم است


  16. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۴۶:یا رب من اگر چه عاصی و گمراهم - وز بدکاری فتاده در افواهم


    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۴:من عاشق روی تو ز دیری گاهم - در عشق تو نیست هیچ کس همراهم


  17. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶۴:ای در طلب تو عاقلان دیوانه - در راه غم تو آشنا بیگانه

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۲۵:ای دل چه نشسته ای درین ویرانه - نزدیک آمد که پر شود پیمانه


    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۴:این بادیهٔ تو را سری پیدا نه - پختن طمعِ وصل تو جز سودا نه


  18. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۶۶:گشتم به هوس گِرد بد و نیک بسی - حاصل نشد از عمر مرا جز هوسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۸۹:در عالم فقر ار سر هر پر هوسی - سرمست همی دوند هر نیک و خسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۲۹:گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی - دانم زچه در پی هوا و هوسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۲:از کبر مدار هیچ در دل هوسی - از کبر به جایی نرسیده است کسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۵۵:گر بر سر دریا نه سبک تر زخسی - دایم زچه در پی هوا و هوسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹:چندانک تو را به خود بود دسترسی - مگذار که آزرده شود از تو کسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۶:بی وصل توَم مباد هرگز نفسی - جز درد توَم مباد فریادرسی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳:از عمر عزیز خود دریغا که بسی - ضایع کردی به هرزه در هر هوسی


    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۲۷:المنة للّه که نیم هر نفسی - مشغول، چو خلقِ بیخبر، در هوسی

    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۸۹:نقدی که مراست قیمتش هست بسی - آنجا نرسد هیچ گدایی نفسی

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۹:ای بلبل روح چند باشی مگسی - پَر باز کُن و به عرش رو در نَفَسی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۲۸:هر چند که این حدیث جستی تو بسی - از جستن تو به دست نامد مگسی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۱۰:ای شمعِ جهان فروز! در هر نفسی - از پرتو تو بسوخت پروانه بسی

    عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۴۳:عالم که امان نداد کس را نفسی - خوابیم نمود در هوا و هوسی


  19. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۷۱:چندانک نگاه می کنم از چپ و راست - می ترسم از آن دمی که آن دم نه سزاست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷۴ - الاسرار:در نقطهٔ خویشتن مرا مشکلهاست - همچون سر و پای دایره ناپیداست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۸۲ - الحقیقة:این مردمک دیده سحرگه برخاست - برخاست صَلای عاشقان از چپ و راست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۸۰:دلدار به دل گفت گرت رغبت ماست - از خاک درم دیدهٔ تو دور چراست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۲۰:اکنون که تو را امید آزادی خاست - مشغول شدن به دیگری سخت خطاست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۹:می باید ساختن گرت برگ صفاست - با نیک و بد و خرد و بزرگ و کژ و راست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۸:با یار بگفتم به زبانی که مراست - کز آرزوی روی تو جانم برخاست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۰:می باید ساختن گرت برگ صفاست - با نیک و بد و خرد و بزرگ و کژ و راست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳:عشق تو همه دینی و دنیاوی ماست - در عشق تو گر هیچ نداریم رواست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰:در عشق تو هستی جهان حاصل ماست - اشکال جهان زقصّهٔ مشکل ماست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۳۱:بی عشق دوان است دلت از چپ و راست - تا عشق نباشد نشود کار تو راست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۸۶:تا لعل لب تو روی خوبی آراست - با قد تو سرو از سر دعوی برخاست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۵:هر بازو را زور کمان تو کجاست - وین سخت کمان چه درخور بازوی ماست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۱:در میکده چون جمال معشوقهٔ ماست - باز آمدن از کعبه به بتخانه رواست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۸:ای آمدهٔ به وعده بازآمده راست - بر دیده نشین که جات بر دیدهٔ ماست


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۲:هر دل که درین دایرهٔ بی سر و پاست - در دریاست او ولیک در وی دریاست

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۲۸:از پردهٔ خود برون شدن عین خطاست - زیرا که برون پرده گردی کم و کاست

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۲۹:این درد جگرسوز که در سینه مراست - میگرداند گِرِد جهانم چپ و راست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۸:چون قاعدهٔ بقای ما عین فناست - بر عین فنا کار بنتوان آراست

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۵۲:هر کو گهر وصل تو در خواهد خواست - اول قدم از دو کون بر باید خاست

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۵:از دل گرمی که در هوای تو مراست - در بندگیت به آتشی مانم راست

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۲:بی موی تونیست موی کس موئی راست - بی روی تو روی دگران روی و ریاست

    عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۴:گر عفو کنی به لطف جرمی که مراست - آسان ز سرِ وجود برخواهم خاست

    عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۷:گفتم: خط مشکین تو بر ماه خطاست - گفتا:‌به خطا مشک ز من باید خواست

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۵:پیوسته به آرزو ترا باید خواست - تا از تو یک آرزو مرا ناید راست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۷:مهری که ز تو در دل من بنهفته است - با تو به زبان اگر نگویم گفته است

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۲۰:شمع آتش را گفت که طبعی که تر است - در شیب مرا مسوز چون بالا خواست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۵۳:شمع آمد و گفت: دادِ من باید خواست - کز آتشِ سوزنده بمانْدَم کم و کاست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۷۹:شمع آمد و گفت: سوز پروانه جداست - کاو را پر سوخت سوز من سر تا پاست

    عطار » وصلت نامه » بخش ۶۷ - و له ایضاً:هر خاک که درجهان کسی فرسود است - تن‌هاست که آسیای چرخش سوداست


  20. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۱:تا خاک تو کحل دیدهٔ ما گردد - در دیدهٔ ما سرّ تو پیدا گردد


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۹:میپنداری که حق هویدا گردد - یا پنهانیست کاشکارا گردد


  21. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۸۳:در دیدهٔ دیده ام تویی بینایی - در لفظ و عبارتم تویی مبنایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۵۹:گویند مرا چرا شدی سودایی - آن به که کنی به صبر پابرجایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۲۴:ای دیده به عیب خویش نابینایی - چون است به عیب دیگران بینایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۱:ای دل تو بدین مفلسی و رسوایی - انصاف بده که عشق را کی شایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۳:تا تو به هوس می روی و می آیی - البته مپندار که او را شایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۶:با این همه لطف و این همه زیبایی - کم می نکنی یک نفس از رعنایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۶:ما اطیب عیشی معه لولایی - لولای لما حجبت عن مولایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۶۰:چشمت که زناز می کند رعنایی - لالایی او به حاجبان فرمایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۶۳:با ما خبری نداری ای بینایی - از روی تو گل همی کند رعنایی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴:گیرم که دل از بدی نمی پالایی - باری دل را به بد چه می آلایی


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳:گردِ تو درآمده چنین دریایی - تو راه به یک قطره نبردی جایی

    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۵:چون هست جهان جایگه رسوایی - در جایگهی چنین چرا میپایی

    عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۱۹:مرغ دل من که بود چون شیدایی - افتاد ز عشق بر سرش سودایی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۱۷:گفتی تو که مرگ چیست ای بینایی - مرگ آینهٔ فضیحت و رسوایی

    عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۴:گر روشنی جمال خودب نمائی - دلها ببری و دیدهها بربائی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۳:من با تو بدی نکردم ای بینایی - کاندوه تو میخورم بدین تنهایی

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۴:ای قاعدهٔ عشق تو جان افزایی - خاصیت حسن تو جهان آرایی

    عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۲۴:دوش از درِ دل درآمد آن بینایی - گفتا که چه میکنی درین تنهایی

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳۷:دوش آمد و بنشست به صد زیبایی - برخاست ز زلفش این دلِ سودایی


  22. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۰:زین گونه که حال ماست ای بار خدای - گر دست نگیری تو در آییم از پای

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۵:دل پرتو لطف تست رایش بفزای - در مقعد صدق خویش جایش بنمای

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۹۳:آزار چو باز و آز چون بط منمای - چون بوم سوی سلامت طبع گرای

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۵:دل را چو فتاد با غم عشق تو رای - چندانک توانی به غمش می افزای

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۷:من معذورم اگر شوم هرزه درای - با عشق تو عقل کی بماند برجای


    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۲۹:جانی که به راه رهنمون دارد رای - وز حسرت خود میان خون دارد جای

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۵:شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پای - سر سوخته پای بسته نی بند و گشای

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۵۴:شمع آمد وگفت: آمدهام شب پیمای - تا بو که از آتش برهم در یکجای


  23. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۲:ای مایهٔ رهبری و گمراهی تو - سهل است مرا طاعت اگر خواهی تو


    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۴:هم رهبر این عاشق گمراهی تو - هم مونس خلوت سحرگاهی تو


  24. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۴:ای آنک برِ تو قدر دارد آهی - درویشی را فضل نهی بر شاهی


    عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۲:تا هست ز انگشت تو مه را راهی - میبشکافد ماه فلک، هر ماهی

    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۳۶:گر برکشم از سینهٔ پرخون آهی - آتش گیرد جملهٔ عالم ماهی

    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۱:چندان که تو اسرار حقیقت خواهی - ز آنجا سخنی نیست به از کوتاهی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۴:ای گشته دلم بی تو چو آتشگاهی - وز هر رگ جان به آتش تو راهی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۸۰:ای شمع! تُرا نیست ز سوز آگاهی - زیرا که ز سوختن بسی میکاهی


  25. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۹۷:در راه توَم گر زیم و گر میرم - دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۹۲:با دل گفتم چیست بگو تدبیرم - کز آرزوی وصال تو می میرم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰۷:پیش از تو دل از جان و جهان برگیرم - بعد از تو جهان را به جوی نپذیرم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۲:در راه توَم گر زیم و گر میرم - دل بر که نهم چون زتو دل برگیرم


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۸:چون نیست ز عقل ذرّهای توفیرم - تا می چه کنم عقل، کمش میگیرم


  26. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۳:فرمان فرمان اگر فرستی شاید - درمان درمان ما از آن افزاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۵:در آتش عشق رنگ دل بزاید - جز در غم عاشقی طرب نفزاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۲ - نعت النبوة:جز در غم تو شادی من نفزاید - جز در طلبت جان و دلم ناساید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶۸ - الرّضا و التّسلیم:چون کار به جدّ و جهد ما برناید - دلتنگ مشو که آنچنان می باید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۵ - الاسرار:او را زدرون خانه دردی باید - کز قصّه شنیدن این گهر نگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵۴ - الرجاء:با رنگ ز تیغ او دلم نزداید - می باشم از آن گونه که او فرماید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵۷ - الرجاء:چون کار به جهد و جدّ تو برناید - دلتنگ مشو که آنچنان می باید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۵۸ - الرجاء:راه تو به جز تو دیگری ننماید - بی حکم تو کس را نفسی برناید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۳ - الشریعة:جان آید و راه عشق می پیماید - ره دشوار است رهبری می باید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۱ - الشریعة:چون دیدهٔ عقل راهرو بگشاید - در ظلمت شب همی چراغش باید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۳ - الصّبر:بر مردم اهل گر بد و نیک آید - گه بسته شود کار و گهی بگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴۴ - الصّبر:کاری که فروبندد و رخ ننماید - دلتنگ مشو که عاقبت بگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۰:گر قسم تو شادی است غمت نفزاید - ور زانک غم است او چه شادی زاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۶۴:چون در غم تو شادی من نفزاید - جز در طلبت جان و دلم نگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۲۷:آن را که طریق نیکبختی باید - گوش و دل و دیده هر سه را بگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱:تا زآینه زنگ را کسی نزداید - ممکن نبود که قابل نفس آید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵۴:جز آتش عشق رنگ دل نزداید - جز در غم تو عشق طرب نفزاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶۹:عشق ارچه بدن را به جنون آراید - از عشق همیشه جان و عقل افزاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷۴:عشقت به نظارهٔ دلم می آید - تا در بندش چگونه می فرساید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۸:آن شب که زبختم گرهی بگشاید - شب بین که چه کوتاه قبا می آید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۸۵:کو عقل که بندی زهوس بگشاید - یا صبر که هنگام بلا برناید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۳۱:از علم همه حلم و تواضع زاید - وز جهل همه گَند دماغ افزاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۰۸:با شهوت و طبع نور دل نفزاید - تا ظلمت شهوت در دل نگشاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۵:گفتم اثری از غم تو می باید - وآنگه پس از آن اگر بمیرم شاید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۴۶:من بندهٔ آنم که دلی برباید - یا دل به کسی دهد که جان افزاید


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۹:عاشق ز کسی نکاهد و نفزاید - لب بندد و راز پیش کس نگشاید

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۹:در جنب رخت چو ماه میننماید - میگردد و میکاهد و میافزاید


  27. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۰۸:مقصود میان من و تو پنهان است - دل را سببی هست که سرگردان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۶:تا قسم من سوخته خود حرمان است - یا خود غم عشق درد بی درمان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۶۰:درد ره فقر به زهَر درمان است - دانستن آن نه ذوق هر نادان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۱۹:هر مرد که با فراغتش سامان است - هر چند که مفلسی بود سلطان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۰:امروز که یار من مرا مهمان است - بخشیدن جان و دل مرا پیمان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۳۸:هر ذره که در هوای او گردان است - صد چون سر کیقباد و نوشروان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۰:از گردش گردون که فلک گردان است - بس عاقل پرهنر که سرگردان است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۸:امروز که یار من مرا مهمان است - بخشیدن جان و دل مرا فرمان است


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۱:آن راه که راه عالم عرفان است - بر هر گامی هزار دل حیران است

    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۲:هر ذات که در تصرّف دوران است - اندر طلب نور یقین حیران است

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۳۴:تن از پی کارِ خویش سرگردان است - جان بر سرِ ره منتظر فرمان است

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۲۳:دل والِه و عقل مست و جان حیران است - وین کار نه کار دل و عقل و جان است

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۸:آن سالکِ گرمرو که نامش جان است - عمری تک زد که مقصدش میدان است

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۱۹:هم بادیهٔ عشق تو بی پایان است - هم درد محبّتِ تو بی درمان است

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۱۱:گر از تو مرا کفر و اگر ایمان است - چون از تو به من رسد مرا یکسان است

    عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۲۱:دردی که مرا در دل بی درمان است - یک ذرّه ز دل کم نشود تا جان است

    عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۷:بیهمدم اگر دمی زنی نقصان است - زیرا که تو را همدم مطلق جان است


  28. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۰:ای از تو خرابی سبب آبادی - وای در غم تو هزار جان را شادی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۳۹ - العبودیة:ای از تو خرابی سبب آبادی - وز یک غم تو هزار جان را شادی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۸:پرسید زدل دیده که گر ناشادی - در من ره خونابه چرا نگشادی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۷۶:در بندگیت عار بود آزادی - شاگردی عشق تو به از استادی


    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۲۶:از بس که بخورد خون من بیدادی - بیمار شدم نکرد از من یادی


  29. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۴:ای از همه بی نیاز و ای بنده نواز - و از تست که کار من نمی گیرد ساز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۵:نه چارهٔ آنک با تو گردم همراز - نه زَهرهٔ آنک از تو برآرم آواز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۶:ای آنک تو را به هیچ کس نیست نیاز - کوتاه کن این قصّه که شد کار دراز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۲ - طلب الآخرة:چون از شدگان یکی نمی آید باز - خیز ای شدنی تو نیز رفتن را ساز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۳ - طلب الآخرة:زان پیش که گویند که جا واپرداز - جا واپرداز و توشهٔ راه بساز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۰:تا چند چو بلبلان برآری آواز - چون باز خموش باش و با معنی ساز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸۵:اندر همه عمر من شبی وقت نماز - آمد بر من خیال معشوق فراز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۹۴:گر در ره عشق او نباشی سرباز - زنهار مکن حدیث عشقش آغاز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۸۱:مادام که جویی تو حقیقت زمجاز - بر خود در هر درد سری کردی باز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۲:تا تو دل را زکبر و زشهوت و آز - وز حقد و حسد بجملگی نکنی باز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۲۱:ای ساقی از آن راح خوش روح افراز - کاو شیشه به بوی او کند جان پرواز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۵۵:آنها که ندانند حقیقت زمجاز - مشغول نمازند به شبهای دراز


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۴:میپرسیدی که چیست این نقش مجاز - گر بر گویم حقیقتش هست دراز

    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۱:تا چند کنی عزیمت دریا ساز - مردانه رو و خویش به دریا انداز

    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۸۴:آن سالک گرم روْ که در شیب و فراز - چون شمع فرو گداخت در سوز و گداز

    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۴۵:خواهی که ببینی تو به پیدایی راز - خود را ز ورای عقل سودایی ساز

    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۸۳:در محو دلم ز خویشتن مانَد باز - در توحیدم حجاب افتد آغاز

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۲۱:گر میخواهی که بازیابی این راز - بیخود شو و با بیخودی خویش بساز

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۱:از بس که دلم به بینشان داشت نیاز - بینام ونشان بماندم در تک و تاز

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۲۷:پنهان گهریست در پسِ پردهٔ راز - وندر طلبش خلق جهان در تک و تاز

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۱۹:این دل که بسوخت روز و شب در تک و تاز - میجوشد و میجوید و میگوید راز

    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۲۲:ای در غم نان و جامه و آز و نیاز - افتاده به بازار جهان در تک و تاز

    عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۱۹:تا کی باشی چو آسمان در تک و تاز‌؟ - در زیر قدم شو چو زمین پستِ نیاز

    عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۲۷:خود را چو زخواب و خور نمیداری باز - پس چه تو، چه آن ستور، در پردهٔ راز

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۱۷:تا کی باشم گرد جهان در تک و تاز - سیر آمدم از جهان و از آز و نیاز

    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۲:در عشق مرا چه کار با پردهٔ راز - کار من دل سوخته اشک است و نیاز

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۳:تا کی باشم گِردِ جهان در تک و تاز - بر هیچ نه قطع میکنم شیب و فراز

    عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۱:چون هر روزیت بیشتر دیدم ناز - هر روز بتو بیشترم گشت نیاز

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۵۱:گر در طلبت ز روی تو مانم باز - در کوی تو تن فرودهم در تک و تاز

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۴۳:در راه فکندهای مرا در تک و تاز - گه شیب نهی پیش من و گاه فراز

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۲:چون روی تو مینبینم ای شمع طراز - چون شمع ز تو سوخته میمانم باز

    عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۱:دوش آمد و برگشاد صد پردهٔ راز - در پردهٔ دل جلوهگری کرد آغاز

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳۶:ای باد به سوی زلفِ آن یار بتاز - کوتاه مکن دست از آن زلف دراز

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۱۴:آن است همه آرزویم عمر دراز - تا پیش از اجل ببینم ای شمع طراز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۲:بر آب روان و سبزه ای شمع طراز - می در ده و توبه بشکن و چنگ بساز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴:تا چند ز سودای تو در سوز و گداز - چون شمع آرم به روز شبهای دراز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۲۲:از بس که ز غم سوختم ای شمع طراز - چون شمع ز تو سوخته میمانم باز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۶۶:در شمع نگر فتاده در سوز و گداز - برّیده ز انگبین به صد تلخی باز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۱:گفتم: شمعا! چند گدازی مگداز - گفتا: تو خبر نداری از پردهٔ راز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۲۲:شمع آمد و گفت: من نیم قلب مجاز - مومی که بود نقره چو قلبش بگداز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۶:شمع آمد زار زار و میگفت به راز - حال من و آتش است با سوز و گداز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۹:شمع آمد و گفت: مانده در سوز و گداز - کار من غم کشته کی آید با ساز


  30. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۱۹:گر غمگینم چو از توَم دلشادم - واَر دلشادم چو با توَم آزادم


    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۷۲:در واقعهای سخت عجب افتادم - گه می مردم صریح و گه میزادم


  31. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۰:از درد سر خویش ندانم چونم - وز دایرهٔ وجود خود بیرونم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۵ - الاسرار:تا با خودم از هر دو جهان بیرونم - چون بی خودم از هر دو جهان افزونم


    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱:آن ماه که از کنار شد بیرونم - در ماتم او کنار شد پر خونم

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۴۰:دانی تو که از حلقهٔ زلفت چونم - چون حلقه منه از در خود بیرونم


  32. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۶:استاد چو صانع آمد و چابک دست - آسان باشد به نزد او بست و شکست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱۱ - القضا و القدر:سرّ قدر از جهانیان پنهان است - آن سر به طریق عقل نتوان دانست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۰۷ - التوبه:ای آنک به توبه کرده ای عزم درست - اسرار نهان توبه بشناس نخست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۲:عالی نسبا چرا بننشینی پست - وز ملک جهان پاک نیفشانی دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰۷:مستم دارد زباده ساقی پیوست - مستی که بود جام می اش دور از دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۵۷:در دست سری مدام شیخا پا بست - پا بر سر خود نه ار تو را دستی هست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶:گر عاشقی ای سرزدهٔ عشوه پرست - از عربده ها کو که کند عاشق مست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۷:آن کس که حریف عشق باید پیوست - دایم زشراب بیخودی باشد مست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۲۹:تا دست وصال تو نگیرم در دست - وز دولت مسکونت نگردم سرمست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۵۸:مردار چه به کار خویش سرگردان است - هم چارهٔ او ازو بود گردانست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۴۶:ثابت قدمان راه صحبت پیوست - از دوست نشویند به هر گردی دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۳:امروز که در جوی حیات آبی هست - در نیکی کوش تا توانی پیوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۳۵:در پای تو گردد سر هر گردن پست - وز دست تو نالد دل هر تن پیوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۴۵:مسکین دل برخاسته هر جا که نشست - ببرید زعقل و در بلایی پیوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۵:مستم دارد زباده ساقی پیوست - مستی که بود جام میش اندر دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۳:دوش از سر پای یار با من بنشست - باز از سر دست عهدم امروز شکست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۴:عشقِ تو به عالمِ دل آمد سرمست - صد جامِ شرابِ بی‌نیازی در دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۵:شوریده دلانیم نه هشیار و نه مست - سرگشته و پای بسته و باد به دست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۶:دل را خطری نیست سخن در جان است - جان افشانم که وقت جان افشان است


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۲۵:در معرفت تو دم زدن نقصان است - زیراکه ترا هم به تو بتوان دانست

    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۷۴:ای عقل شده در صفت ذات تو پست - از حد بگذشت این همه تقصیر که هست

    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۰:هر چیز که آن ز نیستی در پیوست - هستند همه از می این واقعه مست

    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۱۶:این قالب اگر بلند دیدی ور پست - مغرور مشو به پیش این خفته و مست

    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۳:عمری به فنا بر دلم آوردم دست - تا دل ز فنا به زاری زار نشست

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۳:تا هستی تو نصیب میخواهد جست - دل روی به خونِ دیده میخواهد شست

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۵۰:تا شد دلم از بوی می عشق تو مست - هم پرده دریده گشت و هم توبه شکست

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۳:آن نقطه که کیمیای دولت آن است - بگذر ز جهان که بیخ آن در جان است

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۹:تا عالِمِ جهل خود نگردی به نخست - هر اصل که در علم نهی نیست درست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن » شمارهٔ ۳:پیوسته دلم به جانت میخواهد جُست - دست از توبه خون دیده میخواهد شست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۲۸:آن مرغ که بود از می معنی مست - پرّید و دل اندر کرم مولی بست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۶۳:امروز منم نشسته نه نیست نه هست - در پردهٔ نیستْ هست شوریده و مست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۲:ای پشت بداده رفته هم روز نخست - برخیز که این گریهٔ ابر از غم تست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۱:جانی دارم عاشق و شوریده و مست - آشفته و بی قرار، نه نیست، نه هست

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶۲:تا پاک نگردد دل این نفس پرست - دستم ندهد بر سر کوی تو نشست

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۵۶:گاهی به خودم بار دهد مستی مست - گاهی ز خودم دور کند پستی پست

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳:از بس که شکر فشاند عشق تونخست - جاوید همه جهان شکر خواهد جست

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۳:چون گشت دل من از سر زلف تو مست - هرگز بندادم ز سر زلف تو دست

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۴:گفتی که «ترا چو خاک گردانم پست - تا نیز به زلفِ دلکشم ناری دست»

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۳۳:برخاست دلم، چوباده در خم بنشست - وز طلعت گل هزاردستان شد مست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴:از دست گلابگر گل عشوه پرست - در پای آمد چنانکه بر خاک نشست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۳۰:گل گفت: چو نیست هفتهای روی نشست - از کم عمری پشت امیدم بشکست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۳۲:گل بر سر پای غرقهٔ خون زانست - کاو روز دویی درین جهان مهمانست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴۱:بشکفت به صد هزار خوبی گل مست - وز رعنایی جلوه گری در پیوست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۵۴:با گل گفتم که با چنین عمر که هست - انگار که نیست رخت بر باید بست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۳:پروانه به شمع گفت: «از روزِ نخست - چون کشته شوم بر سرت از عهد درست


  33. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۲۸:بگذر زمکان و کون عالم به طلسم - وز هستی لامکان تصوّر کن قسم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۳:در راه طلب به آخر آمد نفسم - و افسوس که نیست حاصلی جز نفسم


    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۴۹:از عشق فرو گرفتهای پیش و پسم - تا در غم عشق، راه نبود به کسم

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۵۷:زان بگرفته است لشکری پیش و پسم - تا یک نفسی به خویشتن در نرسم


  34. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۰ - نعت النبوة:صدری که چو بدر کرد عالم انور - بگذشت وی از نُه فلک و هفت اختر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷ - الشریعة:گر زانک تو را هست ز تحقیق خبر - جز بر سر پول شرع مپسند گذر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۴:پیمانهٔ عزّت و قناعت کن پُر - تا خوار نگردی طمع از خلق ببُر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۹:اندیشهٔ مرگت زچه بگداخت جگر - طبّ تو مزاج مرگ نشناخت مگر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۱:پیش رخ و زلف تو چه مشک و چه قمر - پیش لب لعل تو چه شهد و چه شکر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۷:ای شب تو ره وصل سحرگه مَسپَر - وای صبح تو امشبی به شب در منگر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶۸:آن کس که برای فقر بربست کمر - در خویش بیاسود چو در آب شکر

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۳:ای باد اگر گذر کنی بر صرصر - از من سخن[ی] به یار سیمین بربر


    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۳:بر خاک تو چون بنفشهام سر در بر - بیبرگ گلت چو حلقه ماندم بر در

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۴۴:این گنبد خاکستری پر اخگر - گه در خونم کشید و گه خاکستر

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۴۵:جانا! ز همه جهان نشستم برتر - سربازان را چو دیده هستم در خور

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۱۲:شمع آمد و گفت: عزّت من بنگر: - در زیر نهاده شمعدان طشتی زر


  35. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۴ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله:ای گوهر فضل و علم و دریای علوم - از رای تو شد دُرج دو گوهر منظوم


    عطار » مختارنامه » باب سوم: در فضیلت صحابه رضی الله عنهم اجمعین » شمارهٔ ۶:ای گوهر کانِ فضل و دریای علوم - وز رای تو دُرِّ دُرجِ گردون منظوم


  36. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۶ - امیرالمؤمنین حسن علیه صلوات الله:ای ماه زحسن خلق تو یافته بهر - پر مشک زباد خُلق تو جملهٔ دهر


    عطار » مختارنامه » باب سوم: در فضیلت صحابه رضی الله عنهم اجمعین » شمارهٔ ۵:ای ماه ز حسن خلق تو یافته بهر - پر مشک ز عطرِ خُلق تو جملهٔ دهر


  37. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۳۷ - التّوکّل:او را خواهی از زن و فرزند ببُر - مردانه درآی و خویش و پیوند ببُر


    عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۱۰:او را خواهی از زن و فرزند ببر - مردانه همی ز خویش و پیوند ببر


  38. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵۴ - الرّضا و التّسلیم:چون از خُم تست می چه صافی و چه درد - از تو چه بزرگ تحفه ای جان و چه خرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰۲ - الاسرار:این راز درونی مشمر کاری خُرد - کاینجای نه صاف می گذارند نه دُرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۵ - التّقدیر:یک تن بنمای در جهان از زن و مرد - کاو از ستم زمانه خونابه نخورد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۳۰ - الخوف:انعام تو هر گرسنه را می پرورد - هر تشنه زجوی فضلت آبی می خورد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۴ - الطّاعة:زان پیش که از جمله فرو مانی فرد - آن کن که نبایدت پشیمانی خورد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۴۶ - الطریقة:هر مرد که او پای درین راه افشرد - در شیشهٔ جام او چه صافی و چه دُرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۹:کو دل که بدان دل غم جان شاید خورد - کو جان که بدو دلی بشاید پرورد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۷۲:درویش کسی بود که در خود نگرد - خود را ز جهان نفس بیرون شمرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳۶:بس خون جگر که شیخ من با من خورد - تا کرد مرا چنین که می بینی مرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۲:ای اطلس دعوی تو را معنی بُرد - فردا به قیامت این عمل خواهی بُرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۶۰:چون آتش شهوت آبرویت را برد - در معرض هر بزرگ ماندی تو چو خرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۷۹:زین مرتبه و قاعدهٔ بَردابَرد - ایمن منشین ز دولت کرداکرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۲۸:هر پیر که دل به عشرت و لهو سپرد - یا حرف سکون زتختهٔ لَهو ستُرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۵:هان تا نکنی هرآنچ بتوانی کرد - بس کینه کش است روزگار ای سره مرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۰۳:سیلاب محن رونق عمرم همه برد - شیرین همه تلخ گشت و صافی همه درد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۱۵:چون آتش شهوت آبرویت را برد - در معرض هر بزرگیی ماندی خرد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۹:این راز درونی مشمر کاری خرد - کاین جای نه صاف می گذارند و نه دُرد


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۲۷:مرغی که بدید از می این دریا دُرد - عمری جان کند و ره سوی دریا بُرد

    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۹:دانی که چهایم نه بزرگیم نه خُرد - دانی که چه میخوریم نه صاف نه دُرد

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۶۹:زین شیوه که ازعمر برآوردم گرد - کس در دو جهان بر نتواند آورد

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۷:من این دل بسته را کجا خواهم برد - ور صاف مرا نیست کجا خواهم دُرد


  39. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵۶ - الرّضا و التّسلیم:چون کار زاندازه نخواهد افزود - آن به که به هرچه هست باشی خشنود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱۸ - القضا و القدر:بر هرچ نهم دل که چنان خواهد بود - ایّامش از آن حال بگرداند زود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۷:ای دل چو شمار کارها خواهد بود - از خود به بطالتی چرایی خشنود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۸:ای دل تو بدین حال چرایی خشنود - کز عمر گذشته هیچ سود تو نبود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶۳:اول ره عشق تو مرا سهل نمود - پنداشت رسد به منزل وصل تو زود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۴:زاول که مرا عشق نگارم بُر بود - همسایهٔ من زنالهٔ من نغنود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۶۵:دوش از سر خستگی مرا خواب ربود - ناگه صنمم خیال چون ماه نمود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۸:تا آتش رخسار تو را دود نبود - روزیم به بوسه ای نبودم خشنود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۴۴:کامل صفتی راه فنا می پیمود - ناگه گذری کرد به دریای وجود


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۳۵:در عشق مرا چون عدم محض فزود - از هستی خویشم عدم محض ربود

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۸:فانی شده، تا بود، مشوّش نشود - باقی به وجود جز در آتش نرود

    عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۱۸:چون شمعِ جمال خود به پروانه نمود - پروانه ز شوقِ او فرود آمد زود


  40. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۵۷ - الرّضا و التّسلیم:با قوّت پیل مور می باید بود - با ملک دو کون عور می باید بود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۵:با قوّت پیل مور می باید بود - با ملک دو کون عور می باید بود


    عطار » مختارنامه » باب پانجدهم: در نیازمندی به ملاقات همدمی محرم » شمارهٔ ۲۰:با قوّت پیل‌، مور می‌باید بود - با مُلک دو کون‌، عور می‌باید بود


  41. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶۱ - الرّضا و التّسلیم:گر واقفی ای مرد به هر اسراری - چندین چه خوری بیهده را تیماری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۳:گر عاشق صادقی همی کش خواری - ور معشوقی به خرّمی ده یاری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶۶:چندت گویم گر سر مردم داری - می باش دلا گر سر مردم داری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۵۹:هر روز دلم در طلب دلداری - بنهاده به نزد خویشتن بازاری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۶:هر لحظه دلم در طلب دلداری - هر دم بودم با دگری بازاری


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۶۳:کردم تک و پوی بی عدد بسیاری - وز گرد رهت نیافتم آثاری

    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۱۰:گر من زگنه توبه کنم بسیاری - تا تو ندهی توبه، نیم بر کاری

    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۰:گر پرده ز روی کار بر میداری! - اندر پس پرده لعبت بیکاری

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۵۸:هم کار ز دست رفت در بی کاری - هم عمر عزیز میرود در خواری

    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۱۱:هر چند که پشت و روی دارم کاری - از دیدهٔ خویش تازه رویم باری

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۴:بر دل گرهی بستم و بر جان باری - و افتاد بر آن گره، گره بسیاری

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۲:چون من به خلاف تو نکردم کاری - از بنده چرا گرفتهای آزاری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۵:چون نیست نصیبِ من به جز غمخواری - موجود برای غم شدم پنداری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۲:گفتم:‌شمعا! چون همه شب در کاری - از گرمی کار و بار برگی داری


  42. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۶۳ - الرّضا و التّسلیم:تا برد به غارت غمت از من دل و دین - با هیچ کسم نه مهر مانده است نه کین

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۳ - الاسرار:قومی به گمان فتاده اندر ره دین - قومی دگر اوفتاده در راه یقین

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۴ - الاسرار:در دیدهٔ ما نگر جمال حق بین - کاین نور حقیقت است و انوار یقین


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۷:آن را که به چشم کشف پیداست یقین - او در ره مستقیم داناست بدین


  43. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۷۶ - الاسرار:زان پیش که ما طفیل آدم بودیم - در خلوت خاص با تو همدم بودیم


    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۱۱:با ما بنشین که هر دو همدم بودیم - با یکدیگر پیش ز عالم بودیم


  44. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۸۶ - الاسرار:شبهای دراز با غمت می سازم - پوشیده چنانک کس نداند رازم


    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱۵:روزی که به دریای فنا در تازم - خود را به بُنِ قعر فرو اندازم

    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۶۳:از ننگ وجودم که رهاند بازم - تا من ز وجود با عدم پردازم

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۹:چون با سرو دستار نمیپردازم - دستار به میخانه فرو اندازم


  45. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۳ - الاسرار:در عالم عشق هر که را یار بود - صندوق وجودش همه اسرار بود


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۲۸:چون نیستی تو محض اقرار بود - هستیت ز سرمایهٔ انکار بود


  46. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۸ - الاسرار:هر دل که خبردار شد از اسرارش - گر نور بود سوخته شد در نارش

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۱۹۹ - الاسرار:کو دل که بگوید نفسی اسرارش - کو گوش که بشنود دمی گفتارش


    عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۵:کو دل که بداند نفسی اسرارش - کو گوش که بشنود دمی گفتارش


  47. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰۶ - القضا و القدر:در مطبخ عشق پاکبازان قضا - کردند به غربیل بد از نیک جدا

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۷ - التّقدیر:ای دل اگرت هست خرد راهنما - در هر سوری که آیدت بیش نما

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۵۲:بی آنک شود زما گناهی پیدا - هر روز کنندمان به نوعی رسوا


    عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۱۰:ماییم که با ما نبود هیچ روا - چون هیچ نباشد نبود هیچ سزا

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۲۶:چون من بگذشتهام بجان زین دو سرا - تا کی ز گرانجانی تن بهر خدا

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۰:شمع آمد و گفت: ماندهام بی سر و پا - پای اندر بند و سر در آتش همه جا


  48. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۰۹ - القضا و القدر:نیکی و بدی که در نهاد بشر است - شادی و غمی که در قضا و قدر است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۱:جان از قبل زبان به بیم خطر است - کم گفتن مرد هم به جای سپر است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۱۳:هر صاحب دل که او نه صاحب نظر است - در خورد عقوبت است و بس بر خطر است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۷:جانا غم تو زهر چه گویی بتر است - رنج تن و درد دل و سوز جگر است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۲:از حال مرید شیخ اگر بی خبر است - بس شیخ و مرید را در این ره خطر است


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۶۰:گر باخبرست مرد و گر بیخبرست - آغشتهٔ این قلزم بیپا و سر است

    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۹۶:جانا ز میانِ من و تو دست کراست - گر شرح دهم چنین نمیآید راست

    عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۱۶:آن را که بخود بر سر یک موی سر است - مجهولی او مفرّحی معتبر است

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۴۵:شوقی که مرا در طلب روی تو خاست - گر برگویم به صد زبان ناید راست

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۳۰:دل در غم تو غرقهٔ خونِ جگر است - جانم متحیر و تنم بیخبر است


  49. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۱۶ - القضا و القدر:هر چند که عقل داری و دیده و هوش - ایمن مشو و به دیگران پرده بپوش

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۶۹:ای دل چو شراب معرفت کردی نوش - لب بر هم نه سرّ الهی مفروش

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۲۷:در دیدهٔ دیده دیدهٔ دیده بپوش - تا زهر تو قند گردد و نیش تو نوش

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۵۷:هر چند که عقل داری و دیده و هوش - ایمن مشو و به دیگران پرده بپوش


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۵:آن راز که هست در پس صد سرپوش - سرپوش بسوز و باز کن دیده بهوش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۵:ای دل چو شراب معرفت کردی نوش - لب بر هم نه سِرِّ الاهی مفروش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۶:تا چند زنی ای دلِ برخاسته جوش - در پردهٔ خون نشین و خونی مینوش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۹:تا کی زنی ای دل خسته جوش - در پردهٔ خود نشین و خونی مفروش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۱۷:چون برفکنند از همه چیزی سرپوش - چون دیگ درآید همه عالم در جوش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۲۳:تا چند زنی منادی، ای سر که فروش! - بیزحمت لب شراب تحقیق بنوش

    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۲۴:گر خواهی تو که وقت خود داری گوش - دم در کشی و به خویش بازآری هوش

    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۴:پیمانهٔ خاک گشت آن چشمهٔ نوش - وان چشمهٔ خورشید باستاد زجوش

    عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۵:ای شب مزن از ستاره چندینی جوش - خفاش بسیست نور و ظلمت در پوش


  50. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۲۴ - التّقدیر:آنها که زاسرار سخن می گویند - و از علم ابد نو و کهن می گویند


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۲:گاهی ز نو و گه ز کهن میگویند - گاهی ز کن و گه ز مکن میگویند


  51. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۳۵ - الخوف:نی همچو منت به عمر یاری خیزد - یاری چو منت به روزگاری خیزد


    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱:نه همچو منت به مهر یاری خیزد - نه نیز چو من به روزگاری خیزد


  52. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۴۶ - الخوف:انصاف همی دهم که بس بی کارم - عمری است که عمری به زیان می آرم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۲۰:تا جان دارم عشق تو را غمخوارم - بی جان غم عشق تو به کس نسپارم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۵:دوش آمده بود در برم دلدارم - گفتم که شبا فاش مکن اسرارم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۲۱:گل گفت: که گه زخم زند صد خارم - گه باد به خاک ره فشاند خوارم

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۵۰:با گل گفتم: چو چشم آن میدارم - کز خندهٔ تو گشاده گردد کارم


  53. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۴۸ - الخوف:رخسار به خون دیده باید شستن - کانجا گل بی خار نخواهد رستن


    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۴۰:دانی تو که مرگ چیست از تن رستن - یعنی قفس بلبل جان بشکستن


  54. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة » شمارهٔ ۲۶۶ - الرجاء:ملک تو نکاهد ار مرا بنوازی - و افزون نشود اگر مرا بگدازی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۸:اندر ره عشق اگر تو هستی غازی - با خون و رگ و پوست چه می پردازی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۹:با عشق اگرت رای بود همرازی - باید که دل از مراد وا پردازی


    عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۲۶:هر روز ز نو پردهٔ دیگر سازی - تادر پس پرده عشق با خود بازی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱۰:ناکرده به پرِّ پشهای دمسازی - چندیم به پای پیلِ هجر اندازی

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۷:از بس که تو خود به خویشتن مینازی - یک لحظه به عاشقی نمیپردازی


  55. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹ - الشریعة:آیین قلندر ار نظر کوتاهی است - ترتیب ادب علامت آگاهی است


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۴۸:دل گفت: «رهِ زلف تو چون کوتاهی است» - چون دید که نیست هر زمانش آهی است


  56. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۳ - الشریعة:چون ما به هوای طبع و عادت گرویم - بی شرع ز عقل این سخن کی شنویم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۲:اندر طلبت گرچه به سر می پویم - رخساره به خوناب جگر می شویم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۶:غمگین غمگین به سوی تو می پویم - مسکین مسکین بر تن خود می مویم


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۴۴:چندان که ز هر شیوه سخن میگویم - میننماید کنه معانی رویم

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۲۵:تا جان دارم همچو فلک میپویم - وز درد وصال او سخن میگویم

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶۷:چون گل یابم بوی تو زو میبویم - چون مه بینم روی تو زو میجویم


  57. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۷ - العبودیة:گر مایهٔ همّت است در گوهر تو - الّا به خدا فرو نیاید سر تو

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۸ - الصدق:گر مایهٔ همت است در گوهر تو - الّا به خدا فرونیاید سر تو

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴۲:ای دیدهٔ من فدای خاک در تو - گر فرمایی به دیده آیم بر تو


    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۲۱:ای نفس فرو گرفته سر‌تا‌سر تو - آلوده نجاستِ منی گوهرِ تو

    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۲۴:تا جان دارم حلقِ من و خنجر تو - با جان چکنم گر نکنم در سر تو


  58. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲۴ - العبودیة:در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد - رخسار دلش به خار غم نخراشد

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۲۷:در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد - رخسار دلش به خار غم نخراشد


    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷۴:چون جلوهٔ گل ز گلستان پیدا شد - بلبل به سخن درآمد و شیدا شد

    عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۶:یک قطره ز فقرِ دل سوی صحرا شد - سرمایهٔ ابر و دایهٔ دریا شد


  59. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۲۷ - العبودیة:می دان که اگر او دمی آن تو شود - کار دل تو به کام جان تو شود


    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۳۳:هر راز که هم پردهٔ جان تو شود - آنست که نقد جاودان تو شود


  60. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۴۱ - الطریقة:درمان غمت امید بی درمانی است - راه طلبت بی سر و بی سامانی است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۴۲ - الطریقة:ای آنک تو را امید آبادانی است - آباد شدن در ره او ویرانی است


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۳:چندان که نگاه میکنم حیرانی است - سرگشتگی و بی سر و بی سامانی است

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱:عشقت که به صد هزار جان ارزانی است - بحری است که موج او همه حیرانی است


  61. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۴۵ - الطریقة:آن را که زخود نماند با خود اثری است - از خود زخودی و بیخودی بی خبری است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۲۶:زین گونه که در نهاد زیر و زبری است - اومید بهی نیست که بیم بتری است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۶:بی دیده اگر راه روی بی خبری است - تمکین مطلب ازو که او رهگذری است


    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۱۲:گر هر دو جهان فی المثل انگشتری است - وان کرده در انگشت یکی لشکری است


  62. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵۲ - الطریقة:هر دل شده ای چهره به خون می شوید - هر غمزده ای ترانه ای می گوید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۳۲:امروز هر آن کسی که گل می بوید - با او به زبانِ حال گل می گوید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۴۷:هرگه که دلم فرصت آن در جوید - کز صد غم خویشتن یکی برگوید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۵۳:نی بر سر آب و جویها می روید - واندر طلب عشق خدا می پوید


    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۲۰:برخیز که ابر خاک را میشوید - تا سبزه ز خاک تو برون میروید


  63. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۰ - الطریقة:تا یوسف دل را نکنی از بن چاه - یعقوب خرد ضریر باشد در راه

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۹ - الصدق:تا یوسف دل را نکنی از بن چاه - یعقوب خرد ضریر باشد در راه

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۹:دانی که مرا با تو به گاه و بی گاه - جز با تو ندارم از چپ و راست نگاه

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۵۴:تا یوسف دل را نکنی از بن چاه - یعقوب خرد ضریر باشد در راه


    عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۶:شد از تو جهان بیرخ آن ماه سیاه - گو شو که جهان سیاه گردد بیماه

    عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۳۰:اندهگن توییم از دیری گاه - در ما نگر، ای مرا ز اندوه پناه

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۰:ای روی چو آفتابِ تو پشت سیاه - بی پشتی تو مه ننهد روی به راه


  64. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۴ - الحقیقة:ای دوست میان من و تو گرنه دُوی است - پس این که گهی نالد و گه نازد کیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۹۴:با دل گفتم که این چه زیر و زبری است - میل تو مدام سوی شاهد از چیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۶:زین سان که تو را بی خودی و بی خبری است - چون حال تو را دید به صد چشم گریست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۷۷:عاشق چو به کار خویشتن در نگریست - دلشاد بشد زنیک و ز بد بگریست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۹:چشم همه اشک گشت و چشمم بگریست - در عشق تو بی چشم همی باید زیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۱۴:در شهر ظریف و خوب روی ارچه بسی است - خوبی چو به معنی نبود شاهد نیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۲۸:زان روز که چشم من به رویت نگریست - نگذشت شبی که از غمت خون نگریست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۳۷:تا در سر تو مایهٔ مایی و منی است - آگه نشوی که مایهٔ کار تو چیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۷۲:زین سان که تو را بی خودی و بی خبری است - بر حال تو باید به دو صد چشم گریست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۵۱:با نی گفتم تو را که فریاد زکیست - بی هیچ زبان ناله و فریاد زچیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۲:بر سبزه چو چشم ابر نوروز گریست - بی وصل رخ یار نمی شاید زیست


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۱۱:از آرزوی یقین چو مینتوان زیست - بر خلق بباید ای خردمند! گریست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۳۲:زان روی که در روی تو چشمم نگریست - از گریهٔ من مردم چشمم بنزیست

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۹:ای بس که دلم بر در تو خون بگریست - و آواز نیامد ز پس پرده که کیست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۲۹:زان روز که عشق تو به من درنگریست - خلقی به هزار دیده بر من بگریست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۰:شمعی که ز سوز خویش بر خود بگریست - این خنده به سر بریدنش باری چیست


  65. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۷۵ - الحقیقة:از کوی و مکان گذشت آب و گل ما - وز وصف و بیان گذشت حال دل ما

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷:تا بر سر کوی عشق شد منزل ما - فریاد برآمد از نهاد دل ما


    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۴۴:دردا که ز خواب بس دل غافل ما - تا موی سپید شد سیه شد دل ما


  66. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۶ - الحقیقة:ماییم که بس بوالعجب اندر قدمیم - سرمایهٔ شادی شده از کان غمیم


    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۳۰:چون یار نمیکند دمی همدمیم - زین غم نفسی نیست سرِ آدمیم


  67. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۹۷ - الحقیقة:گر حکمت محض خواهی و علم اصول - از لوح دلت بشوی این نقش فضول

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱:هیهات و ان تکون فی العشق ملول - و العاشق فی العشق صبور و حمول

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۲۲:خواهی که بر خدای باشی مقبول - نیک همه خلق گو و می باش حمول

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۲:پیوسته چو باشی تو به بازی مشغول - هرگز بر حق نباشدت هیچ قبول


    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۲۷:امروز منم خسته ازین بحر فضول - سیر آمده یکبارگی از جان ملول


  68. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۲۵ - طلب الآخرة:ترسم که اگر در طلبش نشتابی - بر آتش حسرت دل خود را تابی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۳۴:ترسم که اگر در طلبش نشتابی - بر آتش حسرت دل خود را تابی


    عطار » مختارنامه » باب سیزدهم: در ذمِّ مردمِ ب‍یحوصله و معانی كه تعلّق به » شمارهٔ ۳۰:هر کس که ز زلف تو ندارد تابی - از چشمهٔ خضر تو نیابد آبی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۲۱:بر هر وجهی که بستهٔ اسبابی - مرگت کند آگه که کنون در خوابی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هشتم: در امیدواری نمودن » شمارهٔ ۱۴:از عشق تو در جگر ندارم آبی - چون بنشانم ز آتش دل تابی

    عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۳۱:دوشش دیدم چو زلف خود در تابی - میشد چو مرا بدید در غرقابی


  69. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۱۳۷ - الصفا:نه هر که میان ببندد از کفار است - یا هر زاهد زسبحه برخوردار است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۲۷:نزدیک کسی که عاقل و هشیار است - آزردن یک مور و مگس بسیار است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۴:هر چند که عشق سخت نیکوکار است - این است خلل که طبع بدکردار است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۸:در عشق اگرچه شور و شر بسیار است - بودن بی عشق رهروان را عار است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۹۴:نزدیک کسی که عاقل و هشیار است - آزردن یک مور و مگس بسیار است


    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۴۶:گر جان گویم عاشق آن دیدار است - ور دل گویم واله آن گفتار است


  70. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸:زنهار پی طبع هوس پَیمایت - تاریک مکن روان روشن رایت


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۲:ای جان و دلم به جان و دل مولایت - از جای شدم ز عشق یک یک جایت


  71. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۲:چون بی خبران مگرد هر دم به دری - پادار و زسر مرو به هر درد سری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۵:گر زانک تو صاحبدل و صاحبنظری - باید که به گل به چشم عبرت نگری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۳۰:خود را تو عظیم کم کسی می شمری - در سرّ خود افسوس که کم می نگری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۴۶:اندر ره عشق هر که دارد گذری - با خود نکند به هیچ وجهی نظری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۴:دردا که تو از غرور وز بی خبری - بس بی خبری از آنچ بس بی خبری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۱۰:اندر ره عشق هر که دارد گذری - با خود نکند به هیچ وجهی نظری

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۴:چون نیستم از امیر جز دردسری - خواهی پدر امیر و خواهی پسری


    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۱:عمری بدویدم از سر بیخبری - گفتم که مگر به عقل گشتم هنری

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۲۷:ای دل! تو چو مردان به رهِ پرخطری - زان درویشی که از خطر بی خبری

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۶۹:دیرست که در کوی تو دارم گذری - گر وقت آمد به سوی من کُن نظری

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۱۴:ای گم شده درحسنِ تو هر دیدهوری - گوئی که ز حسنِ خود نداری خبری

    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۲۷:گفتم:‌«شکری از دهنت، درگذری - ناگه ببرم تا که بیابم دگری»

    عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۱:بیم است که نُه پردهٔ گردون سحری - برهم سوزم ز سوز دل چون جگری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۱۱:چون برگِ گلت بدید گلبرگِ طری - شق کرد قَصَب به دست بادِ سحری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۲۸:گل گفت: که با گلابگر هر سحری - اول پیکان نمودم آخر سپری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۳۴:افکند گلابگر ز بیدادگری - صد خار جفا در ره گلبرگ طری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۱:شمع آمد و گفت: کشتهام هر سحری - پس سوخته هر شبی به دست دگری

    عطار » مختارنامه » باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه » شمارهٔ ۱۳:پروانه به شمع گفت: آخر نظری - شمعش گفتا: ز من نداری خبری


  72. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۳۸:ای دل مطلب زدیگران مرهم خویش - خود باش به هر درد دلی محرم خویش


    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۳۵:گر عقل تو کامل است کم خور غم خویش - هرکس را عالمی و تو عالم خویش

    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۵:ای کرده شب باز پسین ماتم خویش - گِل کرده، زمین ز دیدهٔ پر نم خویش

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸۴:شمع آمد و گفت: چون گرفتم کم خویش - باری بکنم به کام دل ماتمِ خویش


  73. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۴۲:آنی که فلک با تو درآید به طرب - گر آدمئی شیفته گردد چه عجب


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۸۶:دل را نه ز آدم و نه حواست نسب - جان را نه زمین نه آسمان است طلب


  74. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۵۳:در هیچ سری مایهٔ اسراری نه - کس را خبر از اندک و بسیاری نه

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۶۵:در هیچ سری مایهٔ اسراری نه - کس را خبر از اندک و بسیاری نه


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۸:مائیم و نصیب جز جگر خواری نه - وز هیچ کسی به ذرهای یاری نه


  75. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۳:در معرض صد سلامتی باهش باش - عاشق وش و دعوی کش و محنت کُش باش


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۳۶:گر تو همه داری همه در آتش باش - ور بیهمهای بیهمه گردن کش باش


  76. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۴:چون بر سر و پای من نگه کرد او دوش - هم از سر پای گفت ای زرق فروش


    عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۲۱:گر میخواهی که وقت خودداری گوش - رنجی که به تو رسد مرنج و مخروش


  77. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۰۰:از دیده چه گویم که ازو دارم غم - وز دل چه خبر دهم که بودش همدم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱۲:گر تازه کنی مرا زسر تا به قدم - موجود شدم زعشق تو من زعدم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۳۲:شمع آمد و گفت: چند از افروختنم - وز خامی خود سوختن آموختم


  78. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۰۴:«اوحد» دیدی که هرچ دیدی هیچ است - وآن جمله که گفتی و شنیدی هیچ است


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۶:ای دل! دیدی که هرچه دیدی هیچ است - هر قصّهٔ دوران که شنیدی هیچ است


  79. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۰۹:فریاد رسی نیست کسی را از کس - اندر همه آفاق به یک پای مگس

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۹:گر عاقلی آزاد شو از بند هوس - در راه خدا خرج کن این یک دو نفس

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۹۸:نامردم اگر عشق توَم هست هوس - یا هرگز گویم تو را که فریادم رس

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۴:با دشمن اگر به دوستی سازد کس - با دوست به دشمنی حرام است نفَس

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۳:خطّت که به حجّت کندش عقل هوس - حاشا که مزوّر بود آن خط بر کس

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۶:دانش نه برای نفس خود باید و بس - نه از بهر معلمی هر دون و دنس


    عطار » مختارنامه » باب سی و چهارم: در صفتِ آمدن معشوق » شمارهٔ ۲۸:دی میشد و دل رها نمیکرد به کس - برخاسته صد فغان هر گوشه که بس


  80. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۰:در درد دل خویش زبی درمانی - هر لحظه به دردی دگر اندرمانی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۹:آیا تو ز نادانی و سرگردانی - خود را و مرا به هرزه می رنجانی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۹۲:دردی است طمع که نیستش درمانی - گنجی است یقین که نیستش پایانی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۵۲:بر باد اگر تو عشق شهوت دانی - خاکت بر سر که سخت سرگردانی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۸۷:گفتند جماعتی زبس نادانی - با ماه که رخسارهٔ او را مانی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۵۹:شمعا هستی به سوختن ارزانی - تا بی رخ معشوق چرا خندانی


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۵:هم گوهر بحر لطف بیپایانی - هم گنج طلسم پردهٔ دوجْهانی

    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۵۴:ای آن که چنانکه مصلحت میدانی - کارکِهْ و مِهْ به مصلحت میرانی

    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۸۷:ای دایرهٔ حکم تو سرگردانی - وی بادیهٔ قضای تو حیرانی

    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۲۹:از پای در آمدم ز سرگردانی - وز دست شدم ز غایت حیرانی

    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۳۳:امروز منم شیفتهای حیرانی - نه دین و نه دل نه کفر و نه ایمانی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۵۲:در عشق تو نیم ذرّه سرگردانی - خوشتر ز هزار منصب سلطانی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۷:گاهی به بر خویشتنم میخوانی - گاهی ز در خویشتنم میرانی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳۸:ای عشقِ تو کیمیای سرگردانی - وی کوی تو در بادیهٔ حیرانی

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۹:سرگشتهٔ تست، نُه فلک، میدانی - گرد در تو گشته به سرگردانی

    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۱۹:چون گشت لبت به یک شکر ارزانی - از لعلِ لبت شکر چه میافشانی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۵:با گل گفتم چو یوسفِ کنعانی - در مصرِ چمن تُرا سزد سلطانی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۵۵:شمع آمد و گفت: سوزِ من گر دانی - چندین بنسوزیم درین حیرانی

    عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۴۲:مرغی دیدم نشسته بر ویرانی - در پیش گرفته کلّهٔ سلطانی

    عطار » وصلت نامه » بخش ۴۴ - وله ایضاً:ای آنکه چنانکه مصلحت میدانی - کار که و مه به مصلحت میرانی


  81. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۲۴:پیوسته تو را به صد هوا می طلبم - وین درد غم تو را دوا می طلبم


    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۲۴:چون درد ترا من به دعا میطلبم - کافر باشم اگر دوا میطلبم


  82. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۳۸:از راحت اگر نصیب تو حرمان نیست - از آز ببُر که آز را پایان نیست


    عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۸:چون درد ترا تا به ابد درمان نیست - گر شاد شوی به قطع جز نقصان نیست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۳۷:چون راه تو را هیچ سر و پایان نیست - این درد من سوخته را درمان نیست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و دوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۱۲:در عشقِ تو برخویشتنم فرمان نیست - وین درد مرا به هیچ رو درمان نیست


  83. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۰:مسپار به عشوهٔ جهان خویشتنت - مگذار که گردد دو یکی پیرهنت


    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۵:ای کرده پسند از دو جهان چاره منت - حقّا که دریغ دارم از خویشتنت


  84. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۴۶:گر راحت دل خواهی و آسایش تن - با لقمه و خرقه ای بساز و تن زن

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳۹:بگریختم از عشق تو ای سیمین تن - باشد که زغم باز رهم مسکین من


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۴۳:در عالم جان نه مرد پیداست نه زن - چه عالم جان نه جان هویداست نه تن

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷:آن رفت که گفتمی من از زهد سخن - اکنون من و دَردِ نو و دُردی کهن

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۲۵:شمع آمد و گفت: من نیم عهد شکن - یک ذرّه نبود بیوفایی در من


  85. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۵۰:بر سنگ قناعت ار غباری داری - از نیک و بد جهان کناری داری


    عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۲۶:نه در ره اقرار، قراری داری - نه از صف انکار، کناری داری


  86. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۷۴:درویش که اسرار نهان می‌بخشد - هردم ملکی به رایگان می‌بخشد


    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱:خورشید رخت ملک جهان می‌بخشد - دُرّ سخنت گنج نهان می‌بخشد


  87. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۸۲:آزادی مرد هر چه خواهی ارزد - و این حال زماه تا به ماهی ارزد


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶:عشقت به هزار پادشاهی ارزد - وصلِ تو ز ماه تا به ماهی ارزد


  88. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۱۹۵:درویش ز درویشی از آن می نرهد - کاین دهر درم به جای خود می ننهد


    عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۱۹:چون غمزهٔ تو جادویی آغاز نهد - ممکن نبود که هیچ غمّاز جهد


  89. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰۵:ساقی به صبوحی می ناب اندر ده - مستان شبانه را شراب اندر ده

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۰:ساقی به صبوحی می ناب اندر ده - مستان شبانه را شراب اندر ده


    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۴۹:ساقی به صبوحی می ناب اندر ده - مستان شبانه را شراب اندر ده


  90. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۰۹:هر کاو نشود مست تو او مغبون است - واین حالت مستی زصفت بیرون است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۱۹:دانم که بتم چو لؤلؤی مکنون است - رنگ دو رخش به رنگ آذرگون است


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۵:در زلفِ تو صد حلقهٔ دیگرگون است - هر حلقهٔ او تشنهٔ صدصد خون است


  91. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۱۲:یک دست به مصحفیم و یک دست به جام - گه نزد حلالیم و گهی نزد حرام

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۶۹:با دل گفتم درآی از خواب تمام - زان پیش که روزگار برگیرد گام

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۶:هان ای ساقی درافکن آن باده به جام - باشد که شوم پخته از آن بادهٔ خام

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۶۲:خواهی که رسی به کام برگیر دو گام - یک گام زکونین و دگر گام زکام


    عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۱۰:مائیم در اوفتاده چون مرغ به دام - دلخستهٔ روزگار و آشفته مدام


  92. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳۰:ای دل چه کری کند مشوش بودن - وز بهر دو روزه عمر سرکش بودن


    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۱۵:گاهم ز سگ نفس مشوش بودن - گاهم ز سر خشم بر آتش بودن

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۳:بر خاکِ درت پای در آتش بودن - خوشتر بودم کز دگری خوش بودن


  93. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳۴:یکباره برون نیامده از پی و پوست - دعوی سری مکن دلا کاین نه نکوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۰۴:دنیا که جوی وفا ندارد در پوست - هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۳۹:ای دوست اگر بهشت را داری دوست - یک نکته بیاموز که آن سخت نکوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۴:عشق آمد و شد چو خونم اندر رگ و پوست - تا کرد مرا تهی و پر کرد ز دوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۱۲:چشمی دارم همه پر از صورت دوست - با دیده مرا خوش است چون دوست دروست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۷:آن چیست زهستی به جهان در که جز اوست - یا کیست نه نیست لطفش از دشمن و دوست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۸:آن را که حرامزادگی عادت و خوست - عیب دگران به نزد او سخت نکوست


    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۴:آواز آمد مرا که در جستن دوست - شرط است ز پیش مغز، بشکستن پوست

    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۹:دنیا که جوی وفا ندارد در پوست - هر لحظه هزار مغز سرگشتهٔ اوست

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۵:عشق تو که ذرّه ذرّه تابنده بدوست - هر حکم که او کرد، چو او کرد نکوست

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۱۵:جانا! چو ز سر تا قدمت جمله نکوست - سر تا قدم جهان ترا دارم دوست

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۱۳:گل بین که گلابِ ابر میدارد دوست - وز خنده چو پسته مینگنجد در پوست


  94. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۳۸:هر شیخ که او علم ندارد در تن - او نتواند مرید را پروردن

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۳۵:گر زانک شراب عشق خواهی خوردن - سر در سر کار عشق باید کردن

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۲:تا چند ازین خلق خدا آزردن - زین عالم فانی چه توانی بردن


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۷:ای خاصیتِ لعل تو جان پروردن - تا کی ز سر زلف تو غارت کردن

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۷۳:شمع آمد و گفت: کار باید کرد - تادر آتش بر بفرازم گردن


  95. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۹:این آزادی هزار جان بیش ارزد - و این تنهایی ملک جهان بیش ارزد


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۵۹:ملکِ غم تو هر دو جهان بیش ارزد - دردِ تو شفاء جاودان بیش ارزد


  96. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۰:دنیا گذران است به هر بیش و کمی - خواهیش به شادی گذران خواه به غمی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۰۱:دنیا کَزِ تست بَهر بیشی و کمی - خواهیش به شادی گذ[ر]ان خوه به غمی


    عطار » مختارنامه » باب دوم: در نعت سیدالمرسلین صلّی اللّه علیه و سلّم » شمارهٔ ۱۱:چون هست شفیع چون تو صاحب کرمی - کس را نبود در همه آفاق غمی

    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۴:دنیای دنی چیست سرای ستمی - افتاده هزار کشته در هر قدمی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۲:ای صبح چو امشب تو ز اهلِ حَرَمی - هندوی توام، مباش ترکی عجمی


  97. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۲:سرمایهٔ عمر ابن آدم نفسی است - پیرایهٔ ملک جمله عالم هوسی است


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲:میپنداری که در همه کون کسی است - کس نیست که دید تو غلط یا هوسی است


  98. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۶۴:چون هستی تو به نیستی آلوده است - غم خوردن نیک و بد او بیهوده است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۲:چون می دانی که بودنیها بوده است - این پرده دریدن کسان بیهوده است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۰۵:چون هست جهان به نیستی آلوده است - غم خوردن نیک و بد ازو بیهوده است


    عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۳۴:هر خاک که در جهان کسی فرسوده است - تنهاست که آسیای چرخش سوده است


  99. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۱:ای خواجه اگر تو را سعادت خویش است - ایمن منشین زآنچ تو را در پیش است

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۰۷:ای خواجَه اگر تو را سَعادت خویش است - ایمن منشین زآنچ تو را در پیش است


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۵۵:تا هیچ چو شمعت سر و کار خویش است - گردن زدنی بهر سرت در پیش است


  100. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۳:هان تا تو ببندی به مراعاتش پشت - کاو با گل نرم پرورد خار درشت

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷:هر دل که در او نور محبّت بسرشت - خواه اهل سجاده گیر و خواه اهل کنشت


    عطار » مختارنامه » باب سی و هفتم: در صفت خط و خال معشوق » شمارهٔ ۱۸:دوش آمد و گفت: «آمده‌ام حور سرشت - تاختم کنم ملکت حوران بهشت»

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۱۵:از بس که دلم بسوخت زین کاردرشت - روزی صد ره به دست خود خود را کشت

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۱۶:شمع آمد و گفت: با چنین کار درشت - تاکی دارم نهاده بر لب انگشت


  101. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۷۴:آن نیست جهان و جان که پنداشته‌ای - این است ره وصل که بگذاشته‌ای


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۳:ای شمع سرافراز چه پنداشته‌ای - کز سرکشی خویش سر افراشته‌ای


  102. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۸۶:با آنچ گسستنی است در پیوستی - وآنجا که گذشتنی است خوش بنشستی


    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶۰:گاهی ببریدی و گهی پیوستی - گاهی بگشادی و گهی در بستی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۲۳:گل گفت که چند اوفتم در پستی - بیرون تازم با سپری از مستی


  103. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴:تا با خودم از عشق خبر نیست مرا - جز بر در دل هیچ گذر نیست مرا

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶:تا با خودم از عشق خبر نیست مرا - جز بر در دل هیچ گذر نیست مرا


    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۸:جز بیخبری هیچ خبر نیست مرا - وز اهل نظر هیچ نظر نیست مرا


  104. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۴:آنها که مرا بنیک می پندارند - تخم سره را به جای بد می کارند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۸:اینجا اگر اندکند و گر بسیارند - هم از پی آنند که تخمی کارند


    عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۳۸:تو خفته وعاشقان او بیدارند - تو غافل و ایشان همه در اسرارند


  105. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۲۲:در درد اگر طالب درمانی تو - بیهوده چرا به درد درمانی تو


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۴۵:ای آن که به حکم، ملک میرانی تو - وز دل، خطِ نانوشته، میخوانی تو


  106. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۳۲:ای دل تو گر از غبار تن پاک شوی - تو روح مطهّری بر افلاک شوی


    عطار » وصلت نامه » بخش ۶۴ - و له ایضاً:تا چند زمرگ غمناک شوی - آن به که ز اندیشهٔ خود پاک شوی


  107. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۳۵:گر نفس وجود خویشتن استردی - یکباره ازین گلخن تن جان بردی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۲۲:تا گرد بهانه خواجه تا کی گردی - از گرم رَوان خوب نباشد سردی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۲۱:ناجسته دوای درد خویش ار مردی - داغی چه نهی بر دل صاحب دردی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۴۹:گر دیدهٔ تو بتافت کامل مردی - باید که تو را ازو نشیند گردی


    عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۲۵:امروز چو جمله عمر ضایع کردی - فردا چکنی به خاک و خون میگردی


  108. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۰:سربازی کن اگر تو داری سر او - پا داری کن باز مگرد از درِ او

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۲:هر تن که سرشت بد بود محضر او - ناچار همان بدی بکوبد در او

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۷:چون می ناید زما دمی درخور او - ما را نبود هیچ مقامی بر او


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۱۱:ای آتشِ شمع بر تنِ لاغرِ او - رحمت کن و بگریز ز چشمِ ترِ او


  109. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۱:گر صید عدم شوی زخود رسته شوی - گر در صفت خویش روی بسته شوی


    عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۲۰:گر همچو فلک سالک پیوسته شوی - آخر چو زمینِ پست بنشسته شوی


  110. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۳:این ره نبرد مگر به سر ناپاکی - شوخی، شنگی، قلندری، بی باکی


    عطار » وصلت نامه » بخش ۳۸ - فی الرباعیات در فنای عاشق:ای پاکی تو منزه از هر پاکی - قدوسی تو مقدس از ادراکی


  111. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۴۸:پروانگکی به پیش شمعی بپرید - در گوشهٔ شمع گوشهٔ یک تنه دید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶۸:با عشق هزار قصّه گفتیم و شنید - وز وصل به من شیفته بویی برسید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۸۵:افسوس که عمر رفت در گفت و شنید - وز نور وصال پرتوی نیست پدید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۵۰:شب دوش نقاب قیر بر رخ چو کشید - از هجر توَم جان به لبان خواست رسید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۳۳:در کوزه نشست گل چو رخسارش دید - تا خون دلش در دل قاروره چکید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۰:پروانگکی به پیش شمعی بپرید - در گوشهٔ شمع گوشهٔ یک تنه دید


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۳۴:گر ما به هزار تک بخواهیم دوید - آخر طمع از خویش بخواهیم برید

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۲۱:جانی که به نورِ حق ندارد امّید - در عالم اوهام بماند جاوید

    عطار » مختارنامه » باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان » شمارهٔ ۲۸:نه هیچ کس از قالب دین مغز چشید - نه هیچ نظر به کُنْهِ آن مغز رسید

    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۳:جانم که به لب از لب لعل تو رسید - دل تحفه به پیش لب لعل تو کشید


  112. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۷۴:تا رخت جهان همی بود بر خرِما - خالی نبود ز رنج و راحت سرما


    عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۴:بگذشت ز فرق دو جهان گوهر ما - وز گوهر ماست این عظمت در سرِ ما

    عطار » تذکرة الأولیاء » ذکر ابراهیم بن ادهم رحمة الله علیه:خونریز بود همیشه در کشور ما - جان عود بود همیشه در مجمر ما


  113. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۷۸:گر عالم را زبهر تو آرایند - مگر ای که عاقلان بدو نگرایند


    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۴:دل سوختگان که نفس میفرسایند - بربوی وصال باد میپیمایند


  114. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۸۷:علم عُلوی و سُفلی آموخته گیر - واموال جهان جمله تو اندوخته گیر


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۲۱:جان بر گرهِ زلفِ تو آموخته گیر - بی روی تو چشم از دو جهان دوخته گیر


  115. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۹۱:ایوان سرای خویش برداشته گیر - وآن سقف بر آسمان برافراشته گیر


    عطار » مختارنامه » باب بیست و دوم: در روی به آخرت آوردن و ترك دنیا كردن » شمارهٔ ۲۸:از عمر، تمام بهره، برداشته گیر - هر تخم که دل میطلبد کاشته گیر


  116. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۹۷:جهدی بکن ای خواجه درین عالم دون - بیرون افتی که نیست این جای سکون

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات » شمارهٔ ۱۰۳:ما را چه پلاس و چه طراز اکسون - چه عیش و نشاط و چه غم گوناگون

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۲۸:از عشق شود ادیب عاقل مجنون - وز عشق شود عافیت از پرده برون


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۱۱:تا کی گردی ای دل غمناک به خون - از هستی خویش پاک شو پاک کنون

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۱۷:گه درد توام ز پرده آرد بیرون - گاه از غم تو پردهٔ دل گیرد خون


  117. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۱:دلداری کن اگر دلی داری تو - هر دل که به تو رسد نگه داری تو

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۴۲:دلداری کن اگر دلی داری تو - هر دل که به تو رسد نگه داری تو


    عطار » مختارنامه » باب سی‌ام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۹:گفتم که درین غمم بنگذاری تو - خود غم بفزودیم به سر باری تو


  118. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۱۹:بس خون جگر که مرد را خورده شود - تا بیش بدی با دگران بُرده شود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۹۸:بس خون جگر که مرد را خورده شود - تابیش بدی به دیگران برده شود


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۱۰:دل شمع تو شد به یک نفس مرده شود - ور زنده شود جان به لب آورده شود

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۹۶:شمع آمد و گفت: گه دلم مُرده شود - گه در سوزم عمر به سر بُرده شود


  119. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۲۳:بیشی مطلب زهیچ کس بیش مباش - چون مرهم و موم باش و چون ریش مباش


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۳۳:از پس منشین یک دم و در پیش مباش - در بند رضای نفس بد کیش مباش


  120. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۲۸:بامدعیان چو آب و آتش مامیز - چون باد زخاک تا توانی برخیز


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۶۷:شمع آمد و گفت: آمده‌ام  رنگ آمیز - بر چهره ز ابر آتشین طوفان ریز


  121. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۳۲:هر کاو به جمال سروری مشتاق است - سرمایهٔ او مکارم الاخلاق است


    عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۳:چشمِ سیهت که فتنهٔ آفاق است - جانم ز میان جان بدو مشتاق است


  122. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۴:نام تو برم کار مرا ساز آید - یاد تو کنم عمر شده باز آید


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۳۱:آن بحر که موجش گهر انداز آید - در سینهٔ عاشقان به صد ناز آید


  123. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۴۱:عشّاق دمی زقید هجران نرهند - تا کام به زیر گام خود در ننهند


    عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۱۵:قومی که به خاک مرگ سر بازنهند - تا حشر ز قال و قیل خود باز رهند

    عطار » وصلت نامه » بخش ۶۰ - و له ایضاً:قومی که بخواب مرگ سرباز نهند - تا حشر ز قال و قیل خود باز رهند


  124. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵۳:یا رب که اگر عشق تو افزون گردد - این عاقبت کار دلم چون گردد


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۷:گر اول کار، آتش افزون گردد - خاکستر بین که آخرش چون گردد

    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۴:خون دل من که هر دم افزون گردد - دریا دریا ز دیده بیرون گردد


  125. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۵۶:هر دل که درو عشق نگاری نبود - مرده شمرش که زنده باری نبود


    عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۸:چون گریهٔ من ابر بهاری نبود - چون نالهٔ من ناله بزاری نبود

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۳:گر با غم تو مرا شماری نبود - دور از تو غم مرا کناری نبود


  126. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۶۰:تا در طلب مات همی گام بود - هر دم که برون مازنی دام بود


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۷۲:هر جانی را که غرق انعام بود - در عالم بینهایت آرام بود


  127. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۷۸:وه وه که دلم به غم گرفتار افتاد - در دام ستمگر و جگرخوار افتاد


    عطار » مختارنامه » باب سی و ششم: در صفت چشم و ابروی معشوق » شمارهٔ ۷:تا ابروی طاقِ تو کماندار افتاد - تیرِ مژه جفتِ او سزاوار افتاد

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸۹:شمع آمد و گفت: کار در کار افتاد - در سوختنم گریستن زار افتاد


  128. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱۱:ما جز به غم عشق تو سرنفرازیم - تا سرداریم در غمت سربازیم


    عطار » مختارنامه » باب پنجم: در بیان توحید به زبان تفرید » شمارهٔ ۵:با خویش همیشه عشقِ خود میبازیم - وز خویشتن و جمالِ خود مینازیم


  129. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱۴:از عشق تو گرچه با دل پُر دردم - ممکن نبود کز در تو برگردم


    عطار » مختارنامه » باب پنجاهم: در ختم كتاب » شمارهٔ ۳۴:در هر سخنی که سر بدان آوردم - تا سر ننهم دران سخن سرکردم


  130. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۱۵:بی عشق تو من دو دیده برهم نزنم - جز با تو به جان تو که من دم نزنم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۹۸:چون شمع ز سوختن دمی دم نزنم - تا دست در آن کمند پُر خم نزنم


  131. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۲۴:ما شربت عشقت نه به بازی خوردیم - سودای تو را نه از هوس پروردیم


    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۵۳:هرگز ره دین براستی نسپردیم - هرگز به مراد دل دمی نشمردیم

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۷۶:هم عمر به بوی تو به آخر بردیم - هم لوح دل ازنقش جهان بستردیم


  132. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۶۲:دل را طمع وصل تو می بود و ندید - جان در غم تو سوده شد و سود ندید


    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۷۲:دل رفت و ز آتش طرب دود ندید - جان شد ز جهان و از جهان سود ندید


  133. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۰:آن عیش نباشد که بود بربسته - دارد نفسی خوش، نفسی دل خسته


    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴۴:بلبل سخنی گفت به گل آهسته - یعنی که بپیوند بدین دلخسته

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۴۲:امروز منم عهد مصیبت بسته - برخاسته دل میان خون بنشسته

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۷۶:میپرسیدم دوش ز شمع آهسته - کاخر به خوش آیدت بگو ای خسته!


  134. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۷۸:دارم سر آنک با سرِ رشته شوم - با شاهد چون آب و گل آغشته شوم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۱۵:شمع آمد و گفت:‌چند سرگشته شوم - آن اولیتر که با سررشته شوم


  135. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۹:تا هست دلم بر غم تو دست آموز - دیده همه گریه گشت و جانم همه سوز

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰۰:بر آتش سَودای تو ای جان افروز - آسوده نیَم چو شمع از گریه و سوز


    عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۴۸:ای تیرگی زلف توام دین افروز - وی روشنی روی توام راه آموز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و ششم: در معانیی كه تعلّق به صبح دارد » شمارهٔ ۲۹:امشب بر ماست آن صنمِ جان افروز - ای صبح! مشو روز و مرا جان بمسوز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۳۹:گفتی چه کنم تا شب من گردد روز - وز نورِ سوادِ فقر گردم فیروز

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هفتم: در معانیی كه تعلق به شمع دارد » شمارهٔ ۵۸:گر هست دلت سوختهٔ جان افروز - از شمع میانِ سوختن عشق آموز


  136. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰۳:بگذار شبی که بر تو فرمان بدهم - داد دل مستمند حیران بدهم


    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۲۵:گر جان خواهد از بن دندان بدهم - جان خود چه بود هزار چندان بدهم


  137. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۰۴:از عشق چنان است دل مسکینم - کز عشق تو با جان خود اندر کینم

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۴۶:دلدار چو دید خسته و غمگینم - آمد نفسی نشست بر بالینم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴۵:گل گفت که در خاک چرا ننشینم - چون از زر خود دست تهی می‌بینم


  138. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۲۶:هرگز نرود مهر تو پاک از دل من - گر نیز شود زیر زمین منزل من

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۶۶:هرگز نرود مهر تو پاک از دل من - گر نیز شود زیر زمین منزل من


    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۹:ای عشق رخت واقعهٔ مشکل من - بی حاصلی از فراقِ تو حاصل من


  139. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۲۷:سودای تو را خود سر و سامانی نیست - وین حادثه را پدید پایانی نیست

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۳۱:در مذهب ما سماع و مهمانی نیست - جز جنبش و جز سکون روحانی نیست


    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۳۰:گفتم: «شکریم ده مسلمانی نیست» - گفتا: «جان ده که نرخ پنهانی نیست


  140. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۴۹:صحرای جهان بی تو مرا تنگ آید - بی روی توَم جهان سیه رنگ آید


    عطار » مختارنامه » باب سی و نهم: در صفتِ میان و قدِ معشوق » شمارهٔ ۷:جائی که چنان خطّ سیه رنگ آید - شک نیست که پای حسن در سنگ آید

    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۱۹:گفتم که اگر دلِ تو یک رنگ آید - در بر کشیم گرچه ترا ننگ آید


  141. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶۰:اینها که زاسرار قدَر بی خبرند - بی هیچ بهانه دشمن یکدگرند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۴:آنها که به عقل راه او می سپرند - شرط است کز آشیان هستی بپرند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۳۰:صاحب نظران آینهٔ یکدیگرند - در منزل خود چو آینه بی خبرند

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۵:افسوس که خلق سخت کوته نظرند - وز هرچه فروشند یکی جو نخرند


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲۹:خلقان همه در آینهای مینگرند - مشغول خودند و ز آینه بیخبرند


  142. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۶۲:یاری که به وقت کار در کار آید - وی را چو طلب کنی دل افگار آید


    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۶:هر دم که دلم به فکر در کار آید - هر ذرّهٔ دل منبعِ اسرار آید

    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۵۲:هر جان که چو جان من گرفتار آید - پیوسته درین راه طلبکار آید

    عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۱:خواهی که دلت محرم اسرار آید - بی خود شود و لایق این کار آید


  143. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۷۲:ای همنفسان فعل اجل می دانید - روزی دو سه داد خود زخود بستانید


    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۳۶:ای هم نفسان فعل اجل میدانید - روزی دو سه داد خود ز خود بستانید


  144. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۲۹۰:چون گوی دلم نزد تو دلجوی افتاد - در چاه زنخدان تو بدخوی افتاد


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۴۷:زلف تو که چون مشک به هر سوی افتاد - بی مهر از آن است که هندوی افتاد


  145. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط » شمارهٔ ۴۳:گفتم که یکی روز بپرسم خبرش - تابوک برون رود تکبّر زسرش


    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۲۱:گفتم: «ز میان جان شوم خاک درش - تا بوک بود بر من مسکین گذرش»


  146. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۳:گر کعبه کنی خراب از بدخویی - وز آب جفا نقش شریعت شویی


    عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۵۷:هر لحظه دهد عشق توام سرشوئی - تا من سر و پای گم کنم چون گوئی

    عطار » مختارنامه » باب دهم: در معانی مختلف كه تعلّق به روح دارد » شمارهٔ ۳۷:گاه از غم اودست ز جان میشویی - گه قصهٔ او به دردِ دل میگویی

    عطار » مختارنامه » باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن » شمارهٔ ۳۰:تا چند روی بیهده از هر سویی - تا کی گویی گزاف از هر رویی

    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۳۶:چون نیست دلم را جز ازو دلجویی - سرگشته شدم گردِ جهان چون گویی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷۷:چندان که نگاه میکنم هر سوئی - از سبزه بهشت است و ز کوثر جویی


  147. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۲۹:خود را به طمع درین بلا افکندی - بگسل زطمع تا تو درو پیوندی


    عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۳۷:دی خاک همی نمود با من تندی - میگفت که زیر قدمم افکندی


  148. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۳۰:ای دل چو نصیب تست سرگردانی - از طالع شوم خود چه سرگردانی


    عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۱۰:امروز منم نه کفر و نه ایمانی - نه دانائی تمام و نه نادانی

    عطار » مختارنامه » باب سی و دوم: در شكایت كردن از معشوق » شمارهٔ ۲۵:تا چند من سوخته را رنجانی - تاکی کشیم به تیغ سرگردانی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۶:ای عشقِ تو عینِ عالم حیرانی - سودای تو سرمایهٔ سرگردانی

    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۱۷:جانا صد ره بمُردم از حیرانی - بار دگرم زنده چه میگردانی


  149. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۳۴:قانع به یک استخوان چو کرکس بودن - بهتر که طفیل نان ناکس بودن


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۲۶:درویشی چیست مست و مفلس بودن - بیخود خود را ز خویش مونس بودن


  150. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۴۳:آن کس که سرشته باشد از آب منی - او را نرسد که او کند کبر و منی


    عطار » مختارنامه » باب سی و هشتم: در صفت لب و دهان معشوق » شمارهٔ ۱۳:ای ماه به چهره یا گلی یا سمنی - وز خوش بوئی شکوفه یا یاسمنی


  151. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۵۱:از غایت خودپسندی و خودبینی - عالم همه نیکند و تو شان بدبینی


    عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۹۳:چندین که روی و نیک یا بد بینی - گر دیدهوری آن همه از خود بینی


  152. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۷۴:ای کاش بدانمی که من کیستمی - در دایرهٔ وجود بر چیستمی


    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۷:گر دل بشناختی که من کیستمی - سبحان اللّه چگونه خوش زیستمی


  153. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۸۶:بیگانگی ات چو با دل خویش آید - هر جای که مرهمی زنی نیش آید


    عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۲۱:هر روز مرا غمی دگر پیش آید - کان غم ز غم همه جهان بیش آید


  154. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۹۲:هر شه که زعدل شد شعار و شانش - نافذ باشد به ملک در فرمانش

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۸۵:بادا! چو رسی به زلف مشک افشانش - در گوش بگوی این سخن پنهانش


    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴۲:غنچه که چو پسته لب شود خندانش - از کم عمری بر لبش آمد جانش


  155. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۰۴:در دل زغم زمانه باری دارم - در دیدهٔ هر مراد خاری دارم


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۸۲:نه در صفِ صادقان قراری دارم - نه در رهِ عاشقان شماری دارم

    عطار » مختارنامه » باب چهاردهم: در ذَمّ دنیا و شكایت از روزگار غدّار » شمارهٔ ۲۷:بر دل ز غم زمانه باری دارم - در دیدهٔ هر مراد خاری دارم

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۴۲:در عالم خوف روزگاری دارم - زیرا که امید چون تو یاری دارم

    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۳۸:از بادهٔ عشق تو خماری دارم - وز هرچه نه عشقِ تو کناری دارم

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۸۷:شمع آمد و گفت: اگر شماری دارم - اشک است که پُر اشک کناری دارم


  156. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۰۷:وا می شنوم زگفت از هر جا من - کز عشق فلانی شده ام شیدا من

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثامن: فی الخصال المذمومة و ما یتولد منها » شمارهٔ ۱۱۲:چون وسوسه ای تو را بگیرد دامن - آغاز کنی کینه و جنگی با من

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۶۷:امروز چنان گفت نگارم با من - کاین سوز نمی رسد به هر تردامن


    عطار » مختارنامه » باب بیست و ششم: در صفت گریستن » شمارهٔ ۳۹:از رشک تو، کاغذین کنم پیراهن - تا سایهٔ تو نگرددت پیرامن


  157. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب التاسع: فی السفر و الوداع » شمارهٔ ۲۴:یکچند فلک به کام ما گردان بود - اقبال و سعادت مرا دوران بود


    عطار » مختارنامه » باب چهارم: در معانی كه تعلّق به توحید دارد » شمارهٔ ۵۱:تخمی که درو مغز جهان پنهان بود - گم بود درو دو کون و این درمان بود

    عطار » مختارنامه » باب سی و سوم: در شكر نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۵:درد تو که در دلم به جای جان بود - درمانِ من عاشق سرگردان بود


  158. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۶:گل گفت که من ظریف و شهر آرایم - از دست چرا فتاده اندر پایم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۲۱:شمع آمد و گفت: نیست اینجا جایم - تا آمدهام هست به رفتن رایم


  159. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۰:ای خورده شراب از قدح مشتاقی - وقت است که معصیت کنی در باقی

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۱۱:رو باده و بنگ را بکن در باقی - تا چند ازین دو سفرهٔ زراقی


    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۲۳:گر دل گویم ز غایت مشتاقی - از دست بشد باده بیار ای ساقی


  160. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۴۸:بشنو که نی اسرار نهان می گوید - سوزی که بود درون جان می گوید

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب العاشر: البهاریات » شمارهٔ ۴۹:نی نکتهٔ عشق را زجان می گوید - سرّی است که بی کام و زبان می گوید


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۴۶:جان حمد تو از میانِ جان میگوید - مستغرق تو هر دو جهان میگوید


  161. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۳:الریح مع العود ترد بالبال - عودوا فلعلّ مصلحُ احوالی


    عطار » مختارنامه » باب هفدهم: در بیان خاصیت خموشی گزیدن » شمارهٔ ۱۶:هر چند که نیست هیچ از حق خالی - سر در کش و دم مزن چرا مینالی


  162. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الاول - فی الطامات » شمارهٔ ۱۴:اسرار خرابات کسانی دانند - خود را زوجود خویش بیرون دانند


    عطار » مختارنامه » باب بیست و یكم: در كار با حق گذاشتن و همه از او دیدن » شمارهٔ ۲۸:آنها که به علم و عقل در پیشانند - کی فعل تو و من ازتو و من دانند


  163. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۲۰:گفتی به شب آیمت [که] بیگاه شود - باشد که زبان خلق کوتاه شود


    عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۵۹:مشکین رسنت چو پردهٔ ماه شود - بس پرده نشین که زود گمراه شود


  164. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۴۵:گر دل زتو وصل دید اگر هجران دید - از غایت اخلاص همه یکسان دید


    عطار » مختارنامه » باب چهلم: در ناز و بیوفائی معشوق » شمارهٔ ۱۰:آن کس که ترا عزیزتر ازجان دید - مینتواند ترا کنون آسان دید


  165. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۷۷:مستم کن و هرچه هست بستان و برو - در چارسوی بلا بخوابان و برو


    عطار » مختارنامه » باب چهل و پنجم: در معانیی كه تعلق به گل دارد » شمارهٔ ۴۳:با گل گفتم که داد بستان و برو - آب رخ خود خواه ز باران و برو


  166. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۸۰:او را که به رایگان گران خواهد بود - او را ز وصالش چه نشان خواهد بود


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۷۰:از سرِّ تو هر که با نشان خواهد بود - مشغول حضور جاودان خواهد بود

    عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۲۴:عمری که نه در حضور جان خواهد بود - گر سود کنی بسی زیان خواهد بود

    عطار » وصلت نامه » بخش ۴۶ - وله ایضاً:از سر تو هر که با نشان خواهد بود - مشغول حضور جاودان خواهد بود


  167. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۴:از روی تو من همیشه گلشن بودم - وز دیدن تو دو دیده روشن بودم


    عطار » مختارنامه » باب دوازدهم: در شكایت از نفس خود » شمارهٔ ۳۵:گه خلوت بینِ هفت گلشن بودم - گه گوشه نشینِ کنجِ گلخن بودم


  168. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۷:در پختن سودای تو چون من خامم - توسن شد و بی ثبات طبع و گامم


    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۹۴:شمع آمد و گفت: کشتهٔ ایامم - سرگشتهٔ روزگارِ نافرجامم


  169. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۹۹:چون تو به ادب شوی سوی حق نگران - خوش باشی و خوش شوند از تو دگران


    عطار » مختارنامه » باب چهل و چهارم: در قلندریات و خمریات » شمارهٔ ۷۱:تا چند درین مقام بیدادگران - روزی به شبی شبی به روزی گذران


  170. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة » الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان » شمارهٔ ۱۰۲:از بس که غم دنییِ مردار خوری - نه کار کنی و نه غم کار خوری


    عطار » مختارنامه » باب هشدهم: در همّت بلند داشتن و در كار تمام بودن » شمارهٔ ۳۱:از بس که غم دنیی مردار خوری - نه کار کنی ونه غم کار خوری


  171. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۵:عمری که به یاد این و آن می‌گذرد - گویی باد است در خزان می‌گذرد


    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۷۳:هان ای دل خسته کاروان می‌گذرد - بیدار شو آخر که جهان می‌گذرد


  172. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۱۸:شد عمر خراب زار رو برنامد - صد روز فرورفت و غرض برنامد


    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۲۱:تا دل به غمت فرو شد و برنامد - زان روز ز دل نشان دیگر نامد


  173. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۱:قیصر که زمین به پای حشمت فرسود - قصرش به بلندی زفلک برتر بود

    اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۳۷:مهمان جهان یکشبه بنمای که بود - کش روز سیه نکرد این چرخ کبود


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۳۶:چون در ره این کار مرا دید فزود - آمد غم کار و دیدهٔ دید ربود


  174. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی عشر: فی الوصیة و الاسف علی مافات و ذکر الفناء و البقاء و ذکر مرتبته و وصف حالته رضی الله عنه » شمارهٔ ۶۸:برخود در کام و آرزو در بستم - وز محنت هر ناکس و کس من رستم


    عطار » مختارنامه » باب هفتم: در بیان آنكه آنچه نه قدم است همه محو عدم است » شمارهٔ ۴۱:زان روز که در صدر خودی بنشستم - تا بنشستم به بیخودی پیوستم

    عطار » مختارنامه » باب بیستم: در ذُلّ و بار كشیدن و یكرنگی گزیدن » شمارهٔ ۱۱:چون در ره دین نیامدی در دستم - برخاستم و به کافری بنشستم

    عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۰:عمری به هوس نخل معانی بستم - گفتم که مگر ز هر حسابی رستم

    عطار » مختارنامه » باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع » شمارهٔ ۴۹:شمع آمد و گفت: رختِ رفتن بستم - در آتشِ سوزنده به جان پیوستم


  175. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳:آن کس که بنا نهاد این ایوان را - و این طاق روان گنبد گردان را


    عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۷۸:چون دردِ تو چاره ساز آمد جان را - دردِ تو بس است این دلِ بیدرمان را

    عطار » مختارنامه » باب بیست و سوم: در خوف عاقبت و سیری نمودن از عمر » شمارهٔ ۲۵:چون نیست سری این غم بیپایان را - وقت است که فرش درنوردم جان را


  176. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۳۹:از عشق تو جان من جنون می بیند - در سینهٔ من ازو سکون می بیند


    عطار » مختارنامه » باب سی و یكم: در آنكه وصل معشوق به كس نرسد » شمارهٔ ۶:عقلی که کمال در جنون می‌بیند - بنیاد وجود‌، خاک و خون می‌بیند


  177. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۴۰:دل چون دل من غمزده نتواند بود - صد واقعه برهم زده نتواند بود


    عطار » مختارنامه » باب چهل و سوم: در صفت دردمندی عاشق » شمارهٔ ۹:دل چون دل من غم زده نتواند بود - صد واقعه بر هم زده نتواند بود


  178. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۵۶:در عشق توام هر نفس اندوه تو بس - در درد توام دسترس اندوه تو بس


    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۳۱:در عشق توام هم نفس اندوه تو بس - در درد توام دسترس اندوه تو بس


  179. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۶۹:سهل است مرا بر سر خنجر بودن - در پای مراد خویش بی سر بودن


    عطار » مختارنامه » باب شانزدهم: در عزلت و اندوه و درد وصبر گزیدن » شمارهٔ ۱۵:مردی چه بوَد‌؟ رند و مقامر بودن - آزاد ز اول و ز آخر بودن


  180. اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۷۴:هر چند که در خورد توام می دانی - خون مژه پرورد توام می دانی


    عطار » مختارنامه » باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق » شمارهٔ ۴:نه مرد و نه نامرد توام میدانی - زیرا که نه در خورد توام میدانی