گنجور

 
 
 
ابوسعید ابوالخیر

هر چند به صورت از تو دور افتادم

زنهار مبر ظن که شدی از یادم

در کوی وفای تو اگر خاک شوم

زانجا نتواند که رباید بادم

مسعود سعد سلمان

از بند رحم ببند مهد افتادم

پس برد به زندان ادب استادم

اکنون شه شرق بند و زندان دادم

گویی ز برای بند و زندان زادم

مهستی گنجوی

جانا نفسی دور نه ای از یادم

دلتنگ مشو گر ز تو دور افتادم

گر آب شود جهان و آتش گیرد

من خاک شوم تا بتو آرد بادم

مجیرالدین بیلقانی

گفتم که مگر داد بزرگی دادم؟

بند فلکی به زیرگی بگشادم

امروز ز مرغ زیرک آمد یادم

یعنی که به پای خود به دام افتادم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه