اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۷۸
گر عالم را زبهر تو آرایند
مگر ای که عاقلان بدو نگرایند
بسیار چو تو روند و بسیار آیند
بر بای نصیب خویش کت بربایند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر چشم تو عالم ارچه میآرایند
مگرای بدان که عاقلان نگرایند
همین شعر » بیت ۱
گر عالم را زبهر تو آرایند
مگر ای که عاقلان بدو نگرایند
آرند یکی و دیگری بربایند
بر هیچکسی راز همینگشایند
ما را ز قضا جز این قدر ننمایند
پیمانهٔ عمر ماست میپیمایند
دل سوختگان که نفس میفرسایند
بربوی وصال باد میپیمایند
بس دور رهیست تاکرا بنمایند
بس بسته دریست تا کرا بگشایند
آنان که طریق علم می پیمایند
و آنان که ز جهل ژاژها می خایند
هر چند ز راه مختلف می آیند
مقصود تویی چو راز دل بگشایند
گر راه روی راه برت بگشایند
ور نیست شوی به هستیت بگرایند
ور پست شوی، نگنجی در عالم
وانگاه ترابی تو به تو بنمایند
آن قوم که با عشق نه از یک جایند
مستغرق عشقند و هوسپیمایند
ماهی و نهنگ عین دریا نشوند
هرچند تمام عمر در دریایند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.