اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۹
در نفی تو خلق را امان نتوان داد
جز در رهِ اثباتِ تو جان نتوان داد
با آنکه ز تو هیچ مکان خالی نیست
در هیچ مکان از تو نشان نتوان داد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جانا غمِ عشق تو بجان نتوان داد
یک ذرّه به ملک دو جهان نتوان داد
در بادیهٔ عشق تو هردل کافتاد
هرگز دیگر از او نشان نتوان داد
یک ذرّه غمش به صد جهان نتوان داد
و اسرار بلاهاش به جان نتوان داد
اندر غم [او] سوختن و محو شدن
ذوقی است کز آن ذوق نشان نتوان داد
در نفی تو عقل را امان نتوان دید
جز در ره اثبات تو جان نتوان داد
با اینکه ز تو هیچ مکان خالی نیست
در هیچ مکان ترا نشان نتوان داد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.