گنجور

 
 
 
خیام

یک قطرهٔ آب بود و با دریا شد،

یک ذرّهٔ خاک و با زمین یکتا شد،

آمد شدن تو اندرین عالم چیست؟

آمد مگسی پدید و ناپیدا شد.

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خیام
عطار

یک قطره ز فقرِ دل سوی صحرا شد

سرمایهٔ ابر و دایهٔ دریا شد

در هشت بهشت بوی مشک افتادست

زین رنگ که بر رگوی ما پیدا شد

اوحدالدین کرمانی

در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد

رخسار دلش به خار غم نخراشد

مخدوم از آن شدی که خادم بودی

مخدوم بود کسی که خادم باشد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
مولانا

عشقی آمد که عشقها سودا شد

سوزیدم و خاکستر من هم لا شد

باز از هوس سوز خاکستر من

واگشت و هزار بار صورتها شد

خواجوی کرمانی

شب هندوی آن طره مه فرسا شد

لؤلؤ لب یاقوت ترا لالا شد

تا خط تو شد زطرف خورشید پدید

بس فتنه که در دور قمر پیدا شد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه