گنجور

 
 
 
سوزنی سمرقندی

در هجو من ای قوامی فرزانه

گر ماز شدی تا بسر خمخانه

من سوزنیم گنگ و نر و دیوانه

بندم و تیر هر دو از یکنانه

انوری

در راه فرید کاتب فرزانه

بگشاد شبی در تناسل خانه

آورده به صحرای جهان مردانه

خوارزمیکی باره و دندانه

مهستی گنجوی

مستش دیدم، گرفته راه خانه

خلقی با او، ز خویش و از بیگانه

خود را بستم برو زدم مستانه

ز آنگونه که با شمع کند پروانه

اوحدالدین کرمانی

ای در طلب تو عاقلان دیوانه

در راه غم تو آشنا بیگانه

چون می نتوان با تو شدن هم خانه

در نور خودم بسوز چون پروانه

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از اوحدالدین کرمانی
کمال‌الدین اسماعیل

مستش دیدم گرفته راه خانه

خلقی با او ز خویش و از بیگانه

خود را بستم برو زدم مردانه

زان گونه که با شمع کند پروانه

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه