اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۶۲
دل را طمع وصل تو می بود و ندید
جان در غم تو سوده شد و سود ندید
اندر طلب عشق تو ای جان و جهان
من پاک بسوختم کسی دود ندید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل رفت و ز آتش طرب دود ندید
جان شد ز جهان و از جهان سود ندید
چشمی که همه جهان بدان میدیدم
پر خون شد و روی هیچ بهبود ندید
اهلی که ز سودای بتان سود ندید
از آتش سودا بجز از دود ندید
هر سرو که پرورد بخون دل خون
از نخل قدش میوه مقصود ندید
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.