اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۴۰
لطف تو و قهر تو همیشه به هم است
لکن چو ضعیفیم به جان در ستم است
ای آنکه ز هیچ هر چه خواهی بکنی
با من همه آن کن که طریق کرم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به ارتباط بین لطف و قهر الهی اشاره دارد. شاعر میگويد که اگرچه انسان ضعیف است و در معرض ستم قرار دارد، ولی از خداوند میخواهد که با او بر اساس کرم و محبت رفتار کند. او از خدا درخواست میکند که در تمام کارها، لطف و رحمت خود را نثارش کند.
هوش مصنوعی: محبت و خشم تو همیشه در کنار هم وجود دارد، اما چون ما ضعیف هستیم، از دردی که بر ما میرسد رنج میکشیم.
هوش مصنوعی: ای کسی که میتوانی از هیچ هر خواستهای را برآورده کنی، با من مهربان باش و تمام کارهایی که نشاندهنده بخشندگی است، انجام بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در طاس فلک جرعه شادی و غم است
گه محنت و دولتست و گه بیش و کم است
آسوده دلی بود که هر جرعه چرخ
نوشید و ننالید اگر جمله دم است
بر لوحِ دلت نقشِ دو عالم رقم است
رو لوح بشوی و ز ناحق دودم است
ور با عدمت برَند اصلت عدم است
انگار نزادهای بمیر این چه غم است
هر دل که درو مایهٔ تجرید کم است
بیهوده همه عمر ندیم ندم است
جز خاطر فارغ که نشاطی دارد
دیگر همه هرچ هست اسباب غم است
دریای سرشک دیده پرنم ماست
وان بدر که بر کوه نتابد دل ماست
در حسرت همدمم بشد عمر عزیز
ما در غم همدمیم و غم همدم ماست
گیرم که مرا هر سر مو یک قلم است
گر شرح غمت نویسم این نیز کم است
بس دم نزم که بر دل روشن تو
حاجت سخن نیست که دل جام جم است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.