گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

در دهر هر آنک تخم خدمت پاشد

رخسار دلش به خار غم نخراشد

مخدوم از آن شدی که خادم بودی

مخدوم بود کسی که خادم باشد

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode