گنجور

 
عطار

جانی دارم عاشق و شوریده و مست

آشفته و بی قرار، نه نیست، نه هست

طفلی عجب است جان بی دایهٔ من

خو باز نمیکند ز پستان الست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode