گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

زین سان که تو را بی خودی و بی خبری است

چون حال تو را دید به صد چشم گریست

با خویشتن آی این همه غفلت چیست

گر مرد رهی بهتر ازین باید زیست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode