گنجور

 
 
 
عین‌القضات همدانی

آن را که بخواند او به ناچار آید

تا هستی او به امر در کار آید

وانرا که کشید لطف او نزد خودش

بی واسطه‌ای محرم اسرار آید

عطار

هر دم که دلم به فکر در کار آید

هر ذرّهٔ دل منبعِ اسرار آید

هر قطره که از بحر دلم بردارم

بحری دگر از میان پدیدار آید

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عطار
جهان ملک خاتون

از چرخ بجز جفا چه دربار آید

ده روزه گلی دهد دگر خار آید

کاریست فتاده در میان بس مشکل

تا خود چه کند بخت و که را بار آید

قدسی مشهدی

در معرکه مردی که ازو کار آید

با شیر نرش پنجه‌زدن عار آید

آن را که هراسی به دل از رهگذری‌ست

نقش پی مور، در نظر مار آید

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه