اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۱۰
ای از تو خرابی سبب آبادی
وای در غم تو هزار جان را شادی
در بندگیت از دو جهان آزادم
هرگز دیدی بنده بدین آزادی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ترک بگنجه از کجا افتادی
کاندر دل و جان من فکندی شادی
یک بوسه مرا به مستی اندر دادی
ای ترک همیشه مست و خرم بادی
ای دولت هند را جمالی دادی
ای شادی زین قبل به غایت شادی
ای چرخ تو در دهان عالم دادی
کای دولت شیرزاد باقی بادی
ای دست زمانه بسته از بیدادی
وز دست گشاده داد بخشش دادی
تا بندهٔ تو شدم ز غم آزادم
از بندگی توام مباد آزادی
گر شعر در مراد میبگشادی
یا کار کسی به شعر نوری دادی
آخر به سه چار خدمتم صدر جهان
از ملک چنان یک صله بفرستادی
تن زود بخواری ای جلب بنهادی
وز گفته خویش نیک باز استادی
گفتی خسبم در آب و نم در ندهم
بر خاک بخفتی و نم اندر دادی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.