گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

تا زآینه زنگ را کسی نزداید

ممکن نبود که قابل نفس آید

نفس آینهٔ عقل تو شد پاکش دار

کز پاکی تو تو را به تو بنُماید

 
sunny dark_mode