گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

یک ذرّه غمش به صد جهان نتوان داد

و اسرار بلاهاش به جان نتوان داد

اندر غم [او] سوختن و محو شدن

ذوقی است کز آن ذوق نشان نتوان داد

 
sunny dark_mode