گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

این مردمک دیده سحرگه برخاست

برخاست صَلای عاشقان از چپ و راست

گفتم که تیمم کنم از خاک درش

دل گفت که غسل کن کنار دریاست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode