گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

دوش از سر پای یار با من بنشست

باز از سر دست عهدم امروز شکست

نه شاد شدم دوش و نه غمگین امروز

کان از سر پای بود این از سر دست

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode