گنجور

 
عطار

گر باخبرست مرد و گر بیخبرست

آغشتهٔ این قلزم بیپا و سر است

خورشید اگر تشنه بود نیست عجب

هر ذرّه از او هزار پی تشنهتر است

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode