اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۲۶
زین گونه که در نهاد زیر و زبری است
اومید بهی نیست که بیم بتری است
دلتنگ به کار خویشتن درنگریست
تشویش نهاد او زکوته نظری است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر هر دو جهان فی المثل انگشتری است
وان کرده در انگشت یکی لشکری است
گر رحم نیایدت بر آنکس همه روز
میدان تو که آن علامت کافری است
آن را که زخود نماند با خود اثری است
از خود زخودی و بیخودی بی خبری است
بر حلقهٔ خاص در شو ایرا که دری است
از حلقهٔ خود چه حلقه بیرون دری است
گر آدم و گر فرشته گر دیو و پری است
حسن تو ز روی جمله در جلوه گری است
بیگانه و خویشند درین خانه یکی
هر کس که یکی دو بیند از کج نظری است
بر خاوری از تیر وزحل چاکری است
مریخش بنده زهره اش مشتری است
بدراست بچرخ نثر ازان بی نقص است
شمس است به برج نظم از آن خاوری است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.