گنجور

 
 
 
عسجدی

صبح است و صبا مشک‌فشان می‌گذرد

دریاب که از کوی فلان می‌گذرد

برخیز چه خسبی که جهان می‌گذرد

بویی بستان که کاروان می‌گذرد

اوحدالدین کرمانی

عمری که به یاد این و آن می گذرد

گویی باد است در خزان می گذرد

برمی گذری تو از جهان چون شب و روز

می پنداری که این جهان می گذرد

مولانا

بیدار شو ای دل که جهان می‌گذرد

وین مایهٔ عمر رایگان می‌گذرد

در منزل تن مخسب و غافل منشین

کز منزل عمر کاروان می‌گذرد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
عبید زاکانی

فکری که بر آن طبع روان می‌گذرد

شرحش ز معانی و بیان می‌گذرد

شعر تو چرا نازک و شیرین نبود

آخر نه بدان لب و دهان می‌گذرد

قدسی مشهدی

هر چیز که از کون و مکان می‌گذرد

از توست که آن یکان یکان می‌گذرد

گر نیست وجود سد انسان ز چه رو

از خویش گذشته، از جهان می‌گذرد؟

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه