گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

بگذر زمکان و کون عالم به طلسم

وز هستی لامکان تصوّر کن قسم

چون می شاید گذشتن از جوهر و جسم

قانع مشو از معرفت ذات به اسم