اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الحادی عشر: فی الطامات و فی الاقاویل المختلفة
»
الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
»
شمارهٔ ۱۷
چون می ناید زما دمی درخور او
ما را نبود هیچ مقامی بر او
تدبیر همان است که بر خاک درش
دریوزه همی کنیم ما از در او
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این ابیات بیانگر حالتی از خضوع و نیازمندی است. شاعر به این نکته اشاره میکند که وقتی که زمان خاصی برای درک و ارتباط با خداوند میآید، ما هیچ مقام و جایگاهی در مقابل او نداریم. بنابراین، تدبیر ما همان است که با فروتنی و نیاز، از درگاه او درخواست مدد کنیم.
هوش مصنوعی: وقتی لحظهای از عشق به او به ما میرسد، در آن زمان هیچ جایگاهی برای ما در حضور او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: تدبیر به معنای فکر و تدبیر کردن است و در اینجا به این اشاره دارد که ما در زندگی برای دستیابی به هدفها و آرزوهایمان، با تلاش و کوشش بر روی زمین (و در زندگی) کار میکنیم. این تلاشها مشابه دَر خواستن از در کسی است که به او احترام میگذاریم و از او کمک میخواهیم. در واقع، ما با زحمت و پیگیری میخواهیم به خواستههایمان برسیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سرویکه بنفشه برگل آمد بر او
اقبال رسانید به گردون سر او
ماییم به مهر و دوستی در خور او
فرماندهٔ عالمیم و فرمانبر او
ای آتشِ شمع بر تنِ لاغرِ او
رحمت کن و بگریز ز چشمِ ترِ او
وی داده طلاق او و زو ببریده
امشب نتوانی که شوی با سرِ او
سربازی کن اگر تو داری سر او
پا داری کن باز مگرد از درِ او
می دان به یقین که تاتوی باتو بود
ممکن نبود که باریابی برِ او
آن شمع که آفت سرست افسر او
فربه شود از اشک تن لاغر او
بر گریۀ من شبی بخندید بطنز
سرّدل من گشت قضای سر او
بر بود دلم یک نظر از منظر او
جان در سر دل رفت و دلم در سر او
چشمم بکنار از آن گهر می بخشد
کاین چیز سرشته اند در گوهر او
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.