گنجور

 
عطار

با گل گفتم که داد بستان و برو

آب رخ خود خواه ز باران و برو

گل گفت که برمن ابر از آن میگرید

یعنی که بشوی دست از جان و برو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode