اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
»
شمارهٔ ۱۱۴
از عشق تو گرچه با دل پُر دردم
ممکن نبود کز در تو برگردم
تن دادم و [نیز] هرچه کردی کردم
گر برگردم ازین سخن نامردم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از روی عتاب اگر چه گویی سردم
در صف بلا گرچه دهی ناوردم
روزی اگر از وفای تو برگردم
در مذهب و راه عاشقی نامردم
گفتم که به مهر یار دل بسپردم
از هجر نگویم ار ساید خردم
این گفتم و چون فراق او روی نمود
بس گریه که من به خنده بیرون بردم
در هر سخنی که سر بدان آوردم
تا سر ننهم دران سخن سرکردم
آخر چه دلی بود که آن خون نشود
دردش نکند این سخن پُر دردم
من دوش بآرزوی رویت هر دم
در رنگ گل و باده نگه می کردم
با ساغر و با رباب تا روز فراخ
بر یاد رخت می زدم و می خوردم
بس کز غم عشق ماهرویی خوردم
خود را بمیان عشق در گم کردم
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.