اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۳۲
ای دل تو گر از غبار تن پاک شوی
تو روح مطهّری بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت ناید
کآیی و مقیم خطّهٔ خاک شوی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا چند زمرگ غمناک شوی
آن به که ز اندیشهٔ خود پاک شوی
یک قطرهٔ آب بودهٔ اول کار
تا آخر کار یک کف خاک شوی
ای دل ز غبار تن اگر پاک شوی
تو روح مقدسی، بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو، شرمت بادا
کآیی و مقیم خطهٔ خاک شوی
اندر ره حق چو چست و چالاک شوی
نور فلکی باز بر افلاک شوی
عرش است نشیمن تو شرمت ناید
چون سایه مقیم خطهٔ خاک شوی
ای آب بقا اگر ز گل پاک شوی
آیینه لعبتان افلاک شوی
آلودگی تن از صفا دورت کرد
مگذار که در همین صفت خاک شوی
تا کی مشغول عالم خاک شوی
وز بود و نبود شاد و غمناک شوی
زین هستی موهوم اگر پاک شوی
از خیل مجردات افلاک شوی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.