فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴
حافظ (بیت ۱): ایّام شباب است شراب اولیٰتر - با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر
ناصر بخارایی (بیت ۱): ایام شباب است شراب اولاتر - هر غمزدهای مست و خراب اولاتر
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵
حافظ (بیت ۱): در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی (بیت ۱): با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱
حافظ (بیت ۱): ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی (بیت ۱): ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
حافظ (بیت ۱): گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی (بیت ۱): گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳
حافظ (بیت ۱): هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بخارایی (بیت ۱): هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود - هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود
در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از ناصر بخارایی را عیناً نقل قول کرده است:
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
حافظ (بیت ۳): در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم - کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
ناصر بخارایی (بیت ۲): من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را - این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
حافظ (بیت ۶): بس تجربه کردیم در این دیرِ مکافات - با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
ناصر بخارایی (بیت ۷): بدخواه بر افتد چو در افتاد به ناصر - هر کس که به درویش در افتاد بر افتاد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶
حافظ (بیت ۴): من از بیگانگان دیگر ننالم - که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
ناصر بخارایی (بیت ۴): من از بیگانه آزاری ندیدم - که با ما آنچه از آشنا رفت
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
حافظ (بیت ۳): بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه - که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
ناصر بخارایی (بیت ۷): بر سر تربت ما چون گذری همت خواه - که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴
حافظ (بیت ۲): بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
ناصر بخارایی (بیت ۹): اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲:سرای مدرسه و بحثِ عِلم و طاق و رَواق - چه سود، چون دلِ دانا و چشمِ بینا نیست؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:ز کفر زلف تو اسلام در پریشانیست - ز چشم کافِر تو فتنه در مسلمانیست
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:خدای خواست که بدهد جهانیان را داد - ترا ز خلق جهان برگزید و شاهی داد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۹:دلم که چون سر زلف تو میرود بر باد - به دام عشق درافتاد، هر چه بادا باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:من اوفتاده و انفاس روح پرور باد - چو باد بر تو گذر میکند حرامش باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:رخت گلست و قدت سرو و طرهات شمشاد - چو شانه در سر زلف توئیم از شم شاد
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۰ - ماده تاریخ وفات (بلبل، سرو، سمن، یاسمن، لاله، گل = ۷۵۷):بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل - هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۶:دل من میکشد و چون نروم از پی دل - سوی دلبر که دل آرام نگیرد با گِل
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۰:بگذر ای عاقل و بگذار مرا لایعقل - بر سر کوی بتان پای به گل دست به دل
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۱:سال و فال و مال و حال و اصل و نسل و تخت و بخت - بادت اندر شهریاری، برقرار و بر دوام
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۹:عشقبازیّ و جوانیّ و شرابِ لَعلْفام - مجلسِ اُنس و حریفِ همدم و شُربِ مدام
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۲ - در مدح محمد شاه:صبح روش رخ نمود از پردهٔ تاریک شام - آفتاب ملک بیرون آمد از ظل غمام
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۲:سَروَرِ اَهلِ عَمایِم، شمعِ جمعِ انجمن - صاحبِ صاحبقَران، خواجه قوامالدین حَسَن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۰:افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن - مقدمش یا رب مبارک باد بر سرو و سمن
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱۵:حالیا خواهم فشاند از دامن جان گرد تن - یوسفم را چند پنهان دارم اندر پیرهن
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۲:خسروا دادگرا شیردلا بحرکفا - ای جلال تو به انواع هنر ارزانی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۳۳:ساقیا باده که اکسیر حیات است بیار - تا تن خاکی من عین بقا گردانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۲:احمد الله علی معدلة السلطان - احمد شیخ اویس حسن ایلخانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۱:روی دربست به ما ابرویت از پیشانی - ماه را نیست چنان روی و چنین پیشانی
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهانستان
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرفالدین محمد و یادی از بخارا:صباغ ماه از خم نیلی آسمان - بس رنگ مختلف که بر آورد در خزان
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۸:چون همنشین ماه نگردم بر آسمان - آن به که همچو گرد نهم سر بر آستان
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - قصیدهٔ در مدح قوام الدین محمد صاحب عیار وزیر شاه شجاع:ز دلبری نتوان لاف زد به آسانی - هزار نکته در این کار هست تا دانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۷:کمال معنی انسان و صورت جانی - جهانیان به حقیقت تنند و تو جانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو دادهای ما را
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴:ببین به دیدهٔ ما، روی خویشتن یارا - که حکم آینه شد، آب دیده ما را
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱:آیینهٔ خدائی رخسار توست یارا - بگذار تا ببینم در آینه خدا را
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰:دوش از مسجد سویِ میخانه آمد پیرِ ما - چیست یارانِ طریقت بعد از این تدبیرِ ما؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:مایل عشق خرابات است عقل پیر ما - تا چه آرد بر سر ما پیر بیتدبیر ما
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح تاجالدین قاضی شیخ علی گوید:زهی بنا که جناب تو قبلهٔ فضلاست - چهار رکن تو همچو حرم مقام صفاست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح جلالالدین هوشنگ:گل از نشاط به صد برگ مجلسی آراست - که از ترنم بلبل در او هزار نواست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مرا که همچو نی از آه و ناله برگ و نواست - تنی چو نال نزار و قدی چو چنگ دوتاست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:بیا که تا اثری از وجود من بر جاست - ترا چو نور بصر در میان جانم جاست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح قاضی شیخ علی گوید:مرا چو زلف بتان خاطر پریشانست - تن چو موی بر آتش ز غصه پیجانست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۴:مکن ملامت دُردی کشان باده پرست - که جای عقل نباشد دماغ عاشق مست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:آن شبِ قدری که گویند اهلِ خلوت امشب است - یا رب این تأثیرِ دولت در کدامین کوکب است؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲:با رخ و زلف تو دل را روز بازار امشب است - تا درین سودا برآید جان شیرین بر لب است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:رَواقِ منظرِ چشمِ من آشیانهٔ توست - کَرَم نما و فرود آ که خانه، خانهٔ توست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:مرا که نشوهٔ روح از می مغانهٔ توست - دماغ عقل تر از نغمهٔ ترانهٔ توست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ - شمشادِ خانهپرورِ ما از که کمتر است؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:تو در بری و دیدهٔ بدخواه بر درست - بر در چه باک دشمن، گر دوست در بر است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است - سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱:چون مستی آن نرگس پر فتنه مدام است - گوش من و بانگ نی و دست من و جام است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵:خَمِ زلفِ تو دامِ کفر و دین است - ز کارستانِ او یک شمه این است
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:مرا حاصل ز عمر خود همین است - که آن دلدار با خود همنشین است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲:مرحبا ای پیکِ مشتاقان بده پیغامِ دوست - تا کُنم جان از سرِ رغبت فدای نامِ دوست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸:داد باد صبحدم با عاشقان پیغام دوست - برد آرامم به بوی زلف بیآرام دوست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد - وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶:جان بر لب لعلش چو مگس بر شکر افتاد - با وصل تو دل چون شبهی در گهر افتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:تا عکس تو از روزنهٔ دیده در افتاد - در خانهٔ دل پرتو شمس و قمر افتاد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۳:زلف مشکین تو زنجیر بلائی دارد - بسته بر هر سر موئی سر و پائی دارد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۷:دل از من بُرد و روی از من نهان کرد - خدا را با که این بازی توان کرد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴:براق برق عزم آسمان کرد - قطار پیل جوهرکش روان کرد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۸:من و انکارِ شراب! این چه حکایت باشد؟ - غالباً این قَدَرَم عقل و کِفایت باشد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۶:گر سرم خاک شود در کف پایت باشد - ور تنم گرد بود، گرد هوایت باشد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:نفسِ بادِ صبا مُشکفشان خواهد شد - عالَمِ پیر دگرباره جوان خواهد شد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶:هر که بر ابروی و چشمت نگران خواهد شد - عاقبت کشتهٔ آن تیر و کمان خواهد شد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۵:هر دل که دید زلف تو آورد در کمند - دیدیم هندوان دلاور چنین کماند
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۴:رندم و عاشق و دیوانه به آواز بلند - عیب معبود مکن زاهد و بر ریش مخند
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:سالها دفترِ ما در گرو صَهبا بود - رونقِ میکده از درس و دعایِ ما بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود - رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۰:دوش در فکر من آن شکل قد و بالا بود - نظر همت من از طرف بالا بود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۰:دوش در حلقهٔ ما قصّهٔ گیسویِ تو بود - تا دلِ شب سخن از سلسلهٔ مویِ تو بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴:در ازل قبلهٔ جانها خم ابروی تو بود - روی تو سوی دل و روی دلم سوی تو بود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۱:دوش میآمد و رخساره برافروخته بود - تا کجا باز دلِ غمزدهای سوخته بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰:میگذشت و ز حیا چهره برافروخته بود - ای بسا خانه که از آتش او سوخته بود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸:بدیدم آن مه خود را، پگاه خواب آلود - سعادت نظرش خواب غفلتم بربود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲:ز عشق بنده چه خواهد بدان جمال فزود - که از قدیم تو بودی و این شکسته نبود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳:هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳:هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود - هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید - گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۲:از درد هجر جانا جانم به همیبرآید - ای جان تو برنیائی، باشد که دلبر آید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید - هِلال عید در ابرویِ یار باید دید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید - بساخت پردهٔ عشاق و پردهها بدرید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۵:پیر دبیر خواجهٔ آفاق خواجگی - ای خواجگی ز رفعت نام تو نامدار
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵:شرابخوارهام و رند و مست و شاهد باز - به جرم خویش مقرم، مِی آر و شاهد باز
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۷:ای صبا گر بُگذری بر ساحلِ رودِ اَرَس - بوسه زن بر خاکِ آن وادی و مُشکین کُن نَفَس
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در مدح خواجه شیخ:دوش چون در تشت خون پنهان شد این زرینه تاس - ساقی دوران ز سیم ناب گردان کرد کاس
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۵:من هوس دارم که با او خوش برآرم یک نفس - زین هوس گر سر رود، از سر نخواهد شد هوس
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:چو برشکست صبا زلفِ عنبرافشانش - به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:صباح عید که برخاست عزم میدانش - چو صبح مطلع خورشید شد گریبانش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۳:سحر ز هاتفِ غیبم رسید مژده به گوش - که دورِ شاه شجاع است، مِی دلیر بنوش
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴:چو برکشید به وقت سحر خروس خروش - می چون خون کبوتر ز حلق بلبله نوش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴:در وفایِ عشقِ تو مشهورِ خوبانم چو شمع - شبنشینِ کویِ سربازان و رِندانم چو شمع
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴:بسکه هر شب سرگذشت خویش میرانم چو شمع - سر به سر رَخت وجودم را بسوزانم چو شمع
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:اگر شراب خوری جُرعهای فَشان بر خاک - از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک - گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۰:زهی جناب جلال تو قبهٔ افلاک - سوار امر تو کونین بسته بر فتراک
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۱:نمود صبح ازل آفتاب روز وصال - هوای عشق مرا در ربود ذره مثال
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:شنیدهایم که عشاق مستقیم احوال - به درد هجر بمردند بر امید وصال
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان عزالدین محمد شاه ثانی:از صدق میزنم به مهرت چو صبح دم - ای آفتاب روشنئی ده به صبحدم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۴:دوش بیماری چشم تو بِبُرد از دستم - لیکن از لطفِ لبت صورتِ جان میبستم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳:من اگر از سرِ مستی به جنون پیوستم - به سر دوست که دیوانه نیام، سرمستم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۷:سرو را دیدم و بالای تو آمد یادم - ذکر گل کردم و در فکر رُخت افتادم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:ز دستِ کوتهِ خود زیرِ بارم - که از بالابلندان شرمسارم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۹:چو خط بر من کشیدی چشم دارم - که برگیری و خوانی ماهوارم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم - شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۱:من به شادی شده بیگانه و با خود خویشم - همت شاهوشان دارم اگر درویشم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴:به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم - بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۶:گَرَم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم - ز جامِ وصل مِی نوشم، ز باغِ عیش گل چینم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۶:تو را ای ماه مهرافروز چندانی که میبینم - نخواهد در کنار آمد به جز اشک چو پروینم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم - که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲:دوش ما را خبر وصل تو میداد نسیم - جان بدادیم و بکردیم ادای تعظیم
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۳:نسخهٔ سنبل تو پیش گل آورد نسیم - گل به شکرانهٔ او خردهٔ زر داد به سیم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۳:چندان که گفتم غم با طبیبان - درمان نکردند مسکین غریبان
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۷:ای چین زلفت شام غریبان - قربت به غربت به بر قریبان
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:نماز شام که از دور چرخ روئین تن - برفت رستم خورشید در چه بیژن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۰:ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو - زینتِ تاج و نگین از گوهرِ والای تو
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵:ای بلای عاشقان بالای سروآسای تو - کار ما بالا گرفته از قد و بالای تو
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیدهای - آرام جان و مونس قلب رمیدهای
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۷:ای یار نازنین، چو دل از ما رمیدهای - از ما رمیدهای، به رقیب آرمیدهای
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:از خون دل نوشتم، نزدیک دوست نامه - «اِنّی رَأیتُ دَهراً، مِن هَجْرِکَ القیامه»
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲:روی از تو بر نتابم، چون رانیام چو خامه - سر بر خط تو دارم، گر خوانیام چو نامه
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹:ساقی بیا که شد قدحِ لاله پر ز می - طامات تا به چند و خرافات تا به کی؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۴:ای خردهای ز رشک عقیق تو جام می - جان من است لعل تو، جانم فدای وی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح خواجه شمسالدین قاضی:نماز شام که باران رحمت باری - بشست از دل شب گرد تیره و تاری
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳:بیامدم ز سفر باز جانب یاری - به جستن دل خود گرد کوی دلداری
ناصر بخارایی » قطعات » شمارهٔ ۱۱:خطاب کرد مرا وقت صبح، کای ناصر - چرا چو ثابته ساکن شدی ز سیّاری؟
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تفاخر و تعریف از خود:ملک سخن مراست که آمد به داوری - کو را نداد همت من داد شاعری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱:کَتَبتُ قِصَّةَ شَوقی و مَدمَعی باکی - بیا که بی تو به جان آمدم ز غمناکی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴:بکشت چشم تو ما را از عین بی باکی - و ما ترحمنی غیر عینی الباکی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۲:یا مبسما یحاکی درجا من اللالی - یا رب چه درخور آمد گردش خط هلالی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۴:بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی - خوش باش زان که نبود این هر دو را زوالی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۸:ای یافته نبوت از ذات تو کمالی - رفته به عرش و کرده با دوست اتصالی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸:مرا چون حلقهٔ زلفت بر آتش چند پیچانی - که از سودای تو عمرم سیه شد در پریشانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۰:مرا دشوار میآید که با رویت به آسانی - مقابل گردد آئینه به روی سخت و پیشانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:تا کی چو سگم از نظر خویش برانی - وقت است که چون باز مرا باز بخوانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی - هرگز تو کنی یاد من سوخته یا نی؟
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۵:ساقیا سایهٔ ابر است و بهار و لب جوی - من نگویم چه کن ار اهل دلی خود تو بگوی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۱:ترک لشکرشکن عشوهگر عربدهجوی - بتکافِر بچهٔ نوشلب سلسلهموی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۶:بلبل، ز شاخِ سرو، به گلبانگِ پهلوی - میخوانْد دوش، درسِ مقاماتِ معنوی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۴:راضی نمیشوم ز وصالت به گفت و گوی - برخاستم چو باد درین ره به جستجوی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی - گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۸:شرفی باشد اگر چون تو مبارک ماهی - به سوی منزل ما میل کند ناگاهی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:مِی خواه و گُلاَفشان کن، از دَهر چه میجویی؟ - این گفت سَحرگَه گُل، «بلبل تو چه میگویی؟»
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳:روزی که برد بادم چون خاک به هر سوئی - هر ذرهٔ خاکم را باشد ز وفا بوئی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱:دوش میدیدم دل گم گشتهٔ خود را به خواب - اکثرش خون بود جائی، آتش و جائی کباب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۵:چشم او مست است و در مستی شده مخمور خواب - دیده گر بر هم زند بنیاد جان گردد خراب
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶:گر گشایی ابر برقع، از حیا گردد گُل آب - وز هوا داری فشاند بر گل رویت گلاب
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۲:گر زلف پریشانت در دست صبا افتد - هر جا که دلی باشد در دام بلا افتد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:صد قطرهٔ خون هر دم از دیدهٔ ما افتد - عشاق پریشان را بنگر که چهها افتد
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۸:دریغا خلعت حسن جوانی - گرش بودی طراز جاودانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۶:تو سروی ای صنم یا بوستانی - تو جانی ای پری یا جان جانی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۹:بلبل اندر ناله و، گُل خندهٔ خوش میزند - چون نسوزد دل که دلبر در وِی آتش میزند؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱:آتشی در جان من عقل مشوش میزند - بادهٔ صافی که او آبی بر آتش میزند
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱:به دور چشم تو مستی خوش است و مخموری - ز روی پرده برافکن خلاف مستوری
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۸:عید است و موسم گل، ساقی بیار باده - هنگام گل که دیده بی می قدح نهاده
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۷:ای خطِ شب مثالت از آفتاب زنده - بر گرد بالش مه از ناز سر نهاده