فهرست زیر شامل اشعاری است که در نسخههای دیوانهای هر دو سخنور آمده است و به هر دو منتسب است:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۴
حافظ (بیت ۱): ایّام شباب است شراب اولیٰتر - با سبزخَطان، بادهٔ ناب اولیٰتر
ناصر بخارایی (بیت ۱): ایام شباب است شراب اولاتر - هر غمزدهای مست و خراب اولاتر
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵
حافظ (بیت ۱): در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی (بیت ۱): با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱
حافظ (بیت ۱): ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی (بیت ۱): ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲ :: ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴
حافظ (بیت ۱): گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی (بیت ۱): گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۳ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۳
حافظ (بیت ۱): هرگزم نقشِ تو از لوحِ دل و جان نَرَوَد - هرگز از یادِ من آن سروِ خرامان نَرَوَد
ناصر بخارایی (بیت ۱): هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود - هرگز از یاد من آن زلف پریشان نرود
در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها حافظ مصرع یا بیتی از ناصر بخارایی را عیناً نقل قول کرده است:
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
حافظ (بیت ۳): در خراباتِ طریقت ما به هم منزل شویم - کاینچنین رفته است در عهدِ ازل تقدیرِ ما
ناصر بخارایی (بیت ۲): من به جز تقدیر تدبیری ندارم عشق را - این چنین رفته است گویی در ازل تقدیر ما
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
حافظ (بیت ۶): بس تجربه کردیم در این دیرِ مکافات - با دُردکشان هر که درافتاد برافتاد
ناصر بخارایی (بیت ۷): بدخواه بر افتد چو در افتاد به ناصر - هر کس که به درویش در افتاد بر افتاد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶
حافظ (بیت ۴): من از بیگانگان دیگر ننالم - که با من هرچه کرد آن آشنا کرد
ناصر بخارایی (بیت ۴): من از بیگانه آزاری ندیدم - که با ما آنچه از آشنا رفت
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
حافظ (بیت ۳): بر سرِ تربتِ ما چون گذری همّت خواه - که زیارتگَهِ رِندانِ جهان خواهد بود
ناصر بخارایی (بیت ۷): بر سر تربت ما چون گذری همت خواه - که زیارتگه رندان جهان خواهد شد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۱ :: ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۰۴
حافظ (بیت ۲): بسا که گفتهام از شوق با دو دیدهٔ خود - أیا مَنازِلَ سَلمیٰ فَأینَ سَلماکِ؟
ناصر بخارایی (بیت ۹): اقول بعدک من کل منزل اسفا - ایا منازل سلما فاین سلماکی
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:با سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودا زده را چاره بساز
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳:ای شَرمزده غنچهی مَستور از تو - حیران و خِجِل، نرگسِ مَخمور از تو
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۱:ای شرم زده غنچهٔ مستور از تو - حیران و خجل نرگس مخمور از تو
-
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
ناصر بخارایی » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:گر همچو من افتادهٔ این دام شوی - ای بس که خراب باده و جام شوی
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲:سرای مدرسه و بحثِ عِلم و طاق و رَواق - چه سود، چون دلِ دانا و چشمِ بینا نیست؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱:ز کفر زلف تو اسلام در پریشانیست - ز چشم کافِر تو فتنه در مسلمانیست
-
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۲۲ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:خدای خواست که بدهد جهانیان را داد - ترا ز خلق جهان برگزید و شاهی داد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰:من اوفتاده و انفاس روح پرور باد - چو باد بر تو گذر میکند حرامش باد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰:رخت گلست و قدت سرو و طرهات شمشاد - چو شانه در سر زلف توئیم از شم شاد
-
حافظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در مدح شاه شجاع:شد عرصهٔ زمین چو بساط ارم جوان - از پرتو سعادت شاه جهانستان
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۷ - در وصف پائیز و مدح امیر شرفالدین محمد و یادی از بخارا:صباغ ماه از خم نیلی آسمان - بس رنگ مختلف که بر آورد در خزان
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:صبا به لُطف بگو آن غزالِ رَعنا را - که سَر به کوه و بیابان، تو دادهای ما را
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴:ببین به دیدهٔ ما، روی خویشتن یارا - که حکم آینه شد، آب دیده ما را
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخن شناس نهای جان من خطا این جاست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح تاجالدین قاضی شیخ علی گوید:زهی بنا که جناب تو قبلهٔ فضلاست - چهار رکن تو همچو حرم مقام صفاست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح جلالالدین هوشنگ:گل از نشاط به صد برگ مجلسی آراست - که از ترنم بلبل در او هزار نواست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۳:مرا که همچو نی از آه و ناله برگ و نواست - تنی چو نال نزار و قدی چو چنگ دوتاست
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:بیا که تا اثری از وجود من بر جاست - ترا چو نور بصر در میان جانم جاست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح قاضی شیخ علی گوید:مرا چو زلف بتان خاطر پریشانست - تن چو موی بر آتش ز غصه پیجانست
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ - شمشادِ خانهپرورِ ما از که کمتر است؟
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶:تو در بری و دیدهٔ بدخواه بر درست - بر در چه باک دشمن، گر دوست در بر است
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۰:پیرانه سَرَم عشقِ جوانی به سر افتاد - وان راز که در دل بِنَهفتم به درافتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶:جان بر لب لعلش چو مگس بر شکر افتاد - با وصل تو دل چون شبهی در گهر افتاد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:تا عکس تو از روزنهٔ دیده در افتاد - در خانهٔ دل پرتو شمس و قمر افتاد
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:کنون که در چمن آمد گُل از عَدَم به وجود - بنفشه در قدمِ او نهاد سر به سجود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸:بدیدم آن مه خود را، پگاه خواب آلود - سعادت نظرش خواب غفلتم بربود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲:ز عشق بنده چه خواهد بدان جمال فزود - که از قدیم تو بودی و این شکسته نبود
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۸:جهان بر ابرویِ عید از هِلال وَسمه کشید - هِلال عید در ابرویِ یار باید دید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹:رسید مژده که آمد بهار و سبزه دمید - وظیفه گر برسد، مصرفش گُل است و نَبید
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:چه مطرب است که امشب بدین مقام رسید - بساخت پردهٔ عشاق و پردهها بدرید
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۵:شرابخوارهام و رند و مست و شاهد باز - به جرم خویش مقرم، مِی آر و شاهد باز
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰:چو برشکست صبا زلفِ عنبرافشانش - به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۴۵ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:صباح عید که برخاست عزم میدانش - چو صبح مطلع خورشید شد گریبانش
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۲:شنیدهایم که عشاق مستقیم احوال - به درد هجر بمردند بر امید وصال
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۲:بُشری اِذِ السَّلامةُ حَلَّت بِذی سَلَم - لِلّهِ حمدُ مُعتَرِفٍ غایةَ النِّعَم
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - در مدح سلطان عزالدین محمد شاه ثانی:از صدق میزنم به مهرت چو صبح دم - ای آفتاب روشنئی ده به صبحدم
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۸:بهار و گل طربانگیز گشت و توبهشکن - به شادی رخ گل بیخ غم ز دل بر کن
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۵۸ - در مدح جلالالدین هوشنگ شاه:نماز شام که از دور چرخ روئین تن - برفت رستم خورشید در چه بیژن
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۴:از من جدا مشو که توام نور دیدهای - آرام جان و مونس قلب رمیدهای
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۷:ای یار نازنین، چو دل از ما رمیدهای - از ما رمیدهای، به رقیب آرمیدهای
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:از خون دل نوشتم، نزدیک دوست نامه - «اِنّی رَأیتُ دَهراً، مِن هَجْرِکَ القیامه»
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶۲:روی از تو بر نتابم، چون رانیام چو خامه - سر بر خط تو دارم، گر خوانیام چو نامه
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۶۸ - در مدح خواجه شمسالدین قاضی:نماز شام که باران رحمت باری - بشست از دل شب گرد تیره و تاری
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳:بیامدم ز سفر باز جانب یاری - به جستن دل خود گرد کوی دلداری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - در تفاخر و تعریف از خود:ملک سخن مراست که آمد به داوری - کو را نداد همت من داد شاعری
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۸:مرا چون حلقهٔ زلفت بر آتش چند پیچانی - که از سودای تو عمرم سیه شد در پریشانی
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۵:گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی - چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۱۹:تا کی چو سگم از نظر خویش برانی - وقت است که چون باز مرا باز بخوانی
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲۲:ای یاد تو غایب ز زبان و دل ما نی - هرگز تو کنی یاد من سوخته یا نی؟
-
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۵:مِی خواه و گُلاَفشان کن، از دَهر چه میجویی؟ - این گفت سَحرگَه گُل، «بلبل تو چه میگویی؟»
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۳:روزی که برد بادم چون خاک به هر سوئی - هر ذرهٔ خاکم را باشد ز وفا بوئی
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۲:گر زلف پریشانت در دست صبا افتد - هر جا که دلی باشد در دام بلا افتد
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:صد قطرهٔ خون هر دم از دیدهٔ ما افتد - عشاق پریشان را بنگر که چهها افتد
-
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۶:بیار باده و بازم رهان ز مخموری - که هم به باده توان کرد دفع رنجوری
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۱:به دور چشم تو مستی خوش است و مخموری - ز روی پرده برافکن خلاف مستوری