گنجور

 
حافظ

باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟

شمشادِ خانه‌پرورِ ما از که کمتر است؟

ای نازنین‌پسر، تو چه مذهب گرفته‌ای؟

کِت خونِ ما حلال‌تر از شیرِ مادر است

چون نقشِ غم ز دور بِبینی شراب خواه

تشخیص کرده‌ایم و مداوا مقرّر است

از آستانِ پیرِ مغان، سر چرا کشیم؟

دولت در آن سرا و گشایش در آن در است

یک قِصّه بیش نیست غمِ عشق، وین عجب

کز هر زبان که می‌شنوم، نامکرّر است

دی وعده داد وصلم و در سر شراب داشت

امروز تا چه گوید و بازش چه در سر است

شیراز و آبِ رکنی و این بادِ خوش نسیم

عیبش مکن که خالِ رُخِ هفت کشور است

فرق است از آبِ خِضر که ظُلمات جای او است

تا آبِ ما که مَنبَعش الله اکبر است

ما آبرویِ فقر و قناعت نمی‌بریم

با پادشه بگوی که روزی مقدّر است

حافظ چه طُرفه شاخ نباتیست کِلکِ تو

کِش میوه دلپذیرتر از شهد و شکّر است

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش فریدون فرح‌اندوز
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
همهٔ خوانش‌هاautorenew
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش فاطمه زندی
غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش سارنگ صیرفیان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
شرح صوتی غزل شمارهٔ ۳۹ به خوانش محمدرضا ضیاء
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش
سوزنی سمرقندی

فریاد من همیشه از این ایر کافر است

ایر است و با عذاب است و سنگر است

وصفش ترا بگویم اگر خورده نیستی

ور خورده ای صفات وی از منت باور است

ادیب صابر

شمشاد قد و لاله رخ و یاسمین بر است

با سرو و گل به قامت و عارض برابر است

دایم غلام و چاکر یاقوت و شکرم

کو را لب و حدیث ز یاقوت و شکر است

گفتم ز خط و زلف تو بر جان من بلاست

[...]

خاقانی

ای دل به عشق بر تو که عشقت چه درخور است

در سر شدی ندانمت ای دل چه در سر است

درد کهنت بود برآورد روزگار

این دردِ تازه‌روی نگوئی چه نوبر است

شهری غریب دشمن و یاری غریب حسن

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از خاقانی
سید حسن غزنوی

جان را ز عارض و لب او شیر و شکر است

دل را ز طره و رخ او مشک و عنبر است

هم دل در آن وصال چو با عنبر است مشک

هم جان در آن فراق چو با شیر شکر است

آشوب عقلم آن شبه عاج مفرشست

[...]

ظهیر فاریابی

گفتار تلخ از آن لب شیرین نه در خورست

خوش کن عبارتت که خطت هرچه خوشتر است

بگشای لب به پرسش من گرچه گفته ام

کان قفل لعل بابت آن درج گوهر است

تا بر گرفتی از سر عشاق دست مهر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه