صباح عید و نسیم بهار جان پرور
دو قاصدند که از روضه میدهند خبر
به صبح عید خوش آید شراب بر رخ گل
علیالخصوص که باشد نگار پیش نظر
چمن شده است پر از شاهدان گلرخسار
ز بهر عید بیاراسته زر و زیور
به زیر سایهٔ سرو است پنجههای چنار
چو در نگار سر دست یار سیمین بر
صراحی است مگر غنچهٔ پر می گلگون
بنفشه ساقی سرمست و لاله چون ساغر
فتاده بر رخ لاله ز ابر قطرهٔ آب
بر آن مثال که در برج آتشی اختر
به هر طرف که مغنی بر آورد آواز
ادا کند به همان پرده صوت مرغ سحر
کسی که در رمضان زاهد ضروری بود
گشاد روزهٔ رسمی به بادهٔ احمر
ز سجده آنکه سر خویش بر نیاوردی
کنون ز باده پرستی نمیبرآرد سر
بهار و عید غنیمت بود ولیک چه سود
که من غریب ز شهرم، بعید از دلبر
نماز شام غریبان شکسته دل بودم
نهاده بر فلک خشک روی دیدهٔ تر
هلال عید نمود از کرانهٔ گردون
چنانکه ابرویخوبان ز گوشهٔ چادر
ز روشنی و صفا همچو غبغب شیرین
ولیک چون قد فرهاد پر خم و لاغر
مگر که زنگی شب از برای زینت عید
ز گوش خویش در آویخت حلقهای از زر
درست گفتی نیمی ز خاتم شاهیست
تمام گفتی نعل سمند فخر بشر
ابوالمعالی عالی که اهل عالم را
به مردمی و به مردیست نایب حیدر
حسین خلق و حسن خلق و مرتضی دانش
که سرخ گشت از او روی آل پیغمبر
بلند مرتبه خورشید مشتری طالع
که پیش او چو غلامان فلک ببست کمر
غبار بدعت اگر تیره کرد چهرهٔ دین
به آب تیغ فروشست و پاکی گوهر
ز لطف او به زمین مور را بر آید بال
ز کین او به هوا مرغ را بریزد پر
در آن زمان که زند تیغ کینه بر گردون
ز سهم او مه و خورشید افکند سپر
ز ابر دست تو دریا فتاد در لرزه
ز بحر جود تو کان را فسرد خون جگر
بدان خدا که به خور داد شاهی انجم
که هست منصب شاهی به ذات تو در خور
به خطهای که به نام تو خطبه بر خوانند
ز هفت پایهٔ گردون قضا نهد منبر
ترا ز ملکت توران سفر از آن افتاد
که از تو دیدهٔ ایرانیان شود انور
بسی کمال ترا زین سفر شود حاصل
هلال بدر نگردد مگر به یمن سفر
به صبح و شام هم این میکند دعا ناصر
که سوی ملک خودت باد لطف خود رهبر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره زیباییهای بهار و عید نوروز است. شاعر با توصیف گلها، نسیم خوش بهاری و شادابی عید، حال و هوای جشن را به تصویر میکشد. او به حضور یار و نگار در این جشن اشاره دارد و میگوید که در این روز شایسته است شراب بر رخ گلها بریزد. اشعار از حس غم و دوری شاعر از معشوق نیز سخن میگوید و در کنار شادی عید، دلتنگی و غم غربت او را بازتاب میدهد. شاعر به مقام و شخصیتهای برجستهای اشاره میکند که در سایه فضایلشان، دین و جامعه را از آفتها محفوظ میدارند. در نهایت، آرزوی نیکی و لطف از سوی خدا برای برقراری صلح و آرامش در سرزمینش را بیان میکند.
هوش مصنوعی: صبح روز عید و نسیم خوش بهار، مانند دو پیامآور هستند که خبر خوشی از گلزار میآورند.
هوش مصنوعی: در صبح روز عید نوشیدن شراب بر چهره گل زیبا خوشایند است، به ویژه وقتی که یار در کنار آدم باشد.
هوش مصنوعی: دشت پر از زیبایی و گلهای خوشچهره شده است، به خاطر جشن و سروری که با زیورآلات و زرق و برق آراسته شده است.
هوش مصنوعی: در سایهی درخت سرو، شاخههای چنار به زیبایی و لطافت دست یار سفید و زیبا را تداعی میکند.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف ظرفی پر از شراب میپردازد که به شکل غنچهای زیبا و سرخ رنگ شبیه به رنگ گل بنفشه است. در اینجا ساقی به حالت سرمست و شاداب توصیف میشود و لاله نیز به مانند یک ساغر (لیوان یا جام) جلوهگر است. به طور کلی، تصویر زیبایی از زیبایی و سرمستی در یک مجلس شرابخواری ارائه میدهد.
هوش مصنوعی: قطرات آب که بر روی گلهای لاله نشستهاند، مانند ستارهای هستند که در آسمان آتشینی میدرخشد.
هوش مصنوعی: هر جا که خواننده صدایش را بلند کند و آواز بخواند، همانند آوای پرندههای سحر است.
هوش مصنوعی: در ماه رمضان، کسی که ظاهرش نشاندهنده زهد و پرهیزکاری است، اما در حقیقت به نوشیدن شراب به طور پنهانی میپردازد، نشان میدهد که بین رفتار ظاهر و باطن او تضاد وجود دارد.
هوش مصنوعی: از سجدهای که در آن سر خود را بر زمین نیاوردهای، حالا به خاطر نوشیدن شراب، سر برنمیداری.
هوش مصنوعی: بهار و عید زمان خوبی است، اما چه فایده که من دور از شهر و دلبرم و احساس تنهایی میکنم.
هوش مصنوعی: در نماز شام، دل شکستهام را بر آسمان قرار دادم و چهرهای خشک و بدون اشک بر چشمهای ترم داشتم.
هوش مصنوعی: هلال عید از دورنمایی آسمان ظاهر شد، همانگونه که ابروی دلنشین و زیبای دختران از کنار چادرشان نمایان میشود.
هوش مصنوعی: شخصی به زیبایی و پاکی شبیه به لبان شیرین دارد، اما در عین حال به صورت فرهاد، قدی خمیده و لاغر داشته است.
هوش مصنوعی: شاید زنگی شب بهمنظور زینت بخشیدن به عید، حلقهای از طلا را از گوش خود آویزان کرده باشد.
هوش مصنوعی: بله، حق با توست که نیمی از زیبایی و ارزش یک شاهواره، به مانند نیمی از یک خاتم است. همچنین درست گفتی که نعل سمند، نماد فخر و بزرگی انسان است.
هوش مصنوعی: ابوالمعالی کسی است که به خاطر ویژگیهای انسانی و مردانگیاش در میان مردم شناخته شده و مانند حضرت علی (ع) به عنوان نماینده و نایب او به حساب میآید.
هوش مصنوعی: حسین با خوبیهای اخلاقی و حسن با خلق و مرتضی با دانش خود، چهرهای درخشان از نسل پیامبر را به وجود آوردهاند.
هوش مصنوعی: خورشید از مقام بلندی برخوردار است و در برابر او، سیارات همچون غلامانی دست به کمر بستهاند.
هوش مصنوعی: اگر گمراهیها و نوآوریهای نادرست، چهرهٔ دین را تیره کنند، با تیغ حقیقت و آب پاکی میتوان آن را شفاف و خالص کرد.
هوش مصنوعی: از رحمت او مورچهای بر روی زمین بال میزند و به خاطر جلال و عظمت او پرندهای در آسمان پرواز میکند.
هوش مصنوعی: در زمانی که کینه و دشمنی به اوج خود رسید و بر آسمان سایه افکند، مه و خورشید به خاطر او از خود دفاع کردند.
هوش مصنوعی: از مهربانی تو، دریا به لرزه درآمد و به خاطر بخششهای تو، دلّی که مانند کان است، از غم و اندوه تبخیر شد.
هوش مصنوعی: بدان که خدا به خورشید مقام پادشاهی ستارهها را بخشیده است و این مقام پادشاهی به ذات تو شایسته است.
هوش مصنوعی: در جایی که به نام تو سخنرانی و خطبه میخوانند، از هفت پایه آسمان، سرنوشت مرا برای بیان حقیقت قرار میدهند.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه تو به سمت سرزمینهای دور سفر کردی، نگاه ایرانیان از تو دور شده و به سوی دیگر معطوف گشته است.
هوش مصنوعی: سفر تو باعث میشود که بسیاری از ویژگیهای خوبت به دست آید. اما نباید فراموش کنی که خوبیها و کمالات، مانند روشنایی ماه، تنها در شرایط خاصی به وجود میآید و این شرایط به سفر تو بستگی دارد.
هوش مصنوعی: ناصر در صبح و شام دعا میکند که ای پروردگار، لطف خودت را بر ما نازل کن و ما را به سرزمین خودت راهنمایی کن.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چگونه برخورم از وصل آن بت دلبر
که سوخت آتش هجرش دل مرا در بر
طمع کند که ز معشوق برخورد عاشق
بدین جهان نبود کار ازین مخالفتر
از آنکه عاشق نبود کسی که دل ندهد
[...]
فسانه گشت و کهن شد حدیثِ اسکندر
سخن نو آر که نو را حلاوتیست دگر
فسانهٔ کهن و کارنامهٔ به دروغ
به کار ناید رو در دروغ رنج مبر
حدیثِ آنکه سکندر کجا رسید و چه کرد
[...]
بنوبهار جوان شد جهان پیر ز سر
ز روی سبزه بر آورد شاخ نرگس سر
خزان جهان را عهد ار چه کرده بود کهن
بهار عهد جهان باز تازه کرد ز سر
هوا نشاند ببرگ شکوفه در، یاقوت
[...]
پلی شناس جهانرا و نو رسیده براو
مکن عمارت و بگذار و خوش ازو بگذر
کرا شنیدی و دیدی که مرگ دادامان
ز خاص و عام و بدو نیک و از صغیر و کبر
اگر هزار بمانی و گر هزار هزار
[...]
بفال سعد و خجسته زمان و نیک اختر
نشسته بودم یک شب بباغ وقت سحر
ز باختر شده پیدا سر طلایۀ روز
کشیده لشکر شب جوق جوق زس خاور
فلک چو بیضۀ عنبر نمود و انجم او
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.