در این بخش شعرهایی را فهرست کردهایم که در آنها صغیر اصفهانی مصرع یا بیتی از حافظ را عیناً نقل قول کرده است:
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲۳ - تضمین غزل خواجه حافظ علیهالرحمه - بمناسبت عید مولود امیرالمؤمنین علی (ع) :: حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴
صغیر اصفهانی (بیت ۲): به طاق ابروی محرابیش نماز کنید - معاشران گره از زلف یار باز کنید
حافظ (بیت ۱): معاشران، گره از زلفِ یار باز کنید - شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروههای مجزا فهرست کردهایم:
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در نعت حضرت ختمی مرتبت موید مجتبی محمد مصطفی (ص):ای مایه امید دل ای رحمت خدا - ای اولین تجلی حق ختم انبیا
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:چشم و چراغ جمع رسُل هادی سبل - سلطان چار بالش ایوان اصفیا
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح مظهرالعجائب حضرت مولیالموالی علی علیه السلام:کند ثابت حدیث قدسی این فرخنده معنا را - که یزدان در عبودیت ربوبیت دهد ما را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:اگر آن تُرکِ شیرازی به دست آرَد دلِ ما را - به خال هِندویَش بَخشَم سَمَرقند و بُخارا را
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در تهنیت عید مولود:مرحبا عیدی که در آن شد ز رحمت فتح باب - یعنی از برج نبوت سر برآورد آفتاب
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲:صبح دولت میدمد کو جام همچون آفتاب - فرصتی زین به کجا باشد بده جام شراب
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - مولودیه در مدح انسیه حورا فاطمه زهرا سلامالله علیها:امروز عالمی ز تجلی منور است - میلاد با سعادت زهرای اطهر است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹:باغِ مرا چه حاجتِ سرو و صنوبر است؟ - شمشادِ خانهپرورِ ما از که کمتر است؟
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۹ - در مدح ساقی کوثر حیدر صفدر علی (ع):خورشید و تیغ و آینه درویش این چهار - باید برهنه ور نه نیاید به هیچ کار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶:عید است و آخِرِ گُل و یاران در انتظار - ساقی به رویِ شاه ببین ماه و مِی بیار
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - غدیریه در مدح ساقی سلسبیل و مرشد جبرئیل:فسرده طبع من ای عندلیب دستانساز - چه روی داده که برناید از تو هیچ آواز
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:رهد ز زلف تو دل در بر من آید باز - اگر که صعوهٔ مسکین رهد ز چنگل باز
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۰ - قطعه:دهان بسته قفس و اندر آن سخن مرغیست - که پرگشوده و دارد همی سر پرواز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:هزار شُکر که دیدم به کامِ خویشت باز - ز رویِ صدق و صفا گشته با دلم دَمساز
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۹:منم که دیده به دیدارِ دوست کردم باز - چه شُکر گویَمَت ای کارسازِ بنده نواز
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۳:صبا به مقدم گل راح روح بخشد باز - کجاست بلبل خوشگوی؟ گو برآر آواز!
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۹ - در مدح ولی ذوالمنن حضرت حجهابنالحسن عجلاله تعالی فرجه:هر آنچه میزنم از دفتر وجود ورق - نوشته است بخط جلی که جاءالحق
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۹۰:به روز کاف و الف، از جمادی الاولی - به سال ذال و دگر نون و حا، علیالاطلاق
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۱ - در مدح شمع شبستان هدایت شاه سریر ولایت:یکی گشای دو چشم ار که نیستی احول - ببین یگانگی کردگار عز و جل
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۱:صباح جمعه بد و سادس ربیع نخست - که از دلم رخ آن ماهروی شد زائل
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۷ - در نعت حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی «صلیاله علیه و آله»:چرا چو ابر نبارد سرشگ از بصرم - که همچو برق گذر کرد عمر از نظرم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۰:تو همچو صبحی و من شمعِ خلوتِ سَحَرم - تبسمی کن و جان بین که چون همیسِپرَم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - غدیریه در مدح مولی الموالی علی علیهالسلام:حبیب خلوتیم ای نگار هر جائی - که رخ نهفتهٔی اندر نقاب پیدایی
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۹:به من سلام فرستاد دوستی امروز - که ای نتیجهٔ کلکت سواد بینایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۱:به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی - خیال سبزخطی نقش بستهام جایی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - غدیریه در مدح مولای متقیان:الا ای غافل از حال خود ای بیچاره انسانی - کز انسانیتت محروم دارد خوی حیوانی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۴:هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی - که هم نادیده میبینی و هم ننوشته میخوانی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲:ساقیا بی تکلف آر شراب - بین الا حباب تقسط الآداب
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲:ساقیا بی تکلف آر شراب - بین الا حباب تقسط الآداب
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳:میدمد صبح و کِلِّه بست سحاب - الصَبوح الصَبوح یا اصحاب
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴:بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست - چرا بسوی منت از کرم نگاهی نیست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۴:بغیر عشق توام ای صنم گناهی نیست - چرا بسوزی منت از کرم نگاهی نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶:جز آستان توام در جهان پناهی نیست - سرِ مرا به جز این در، حواله گاهی نیست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹:شرح حال من و زلف تو که در گلشن گفت - که چو حال من و چون زلف تو سنبل آشفت
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹:شرح حال من و زلف تو که در گلشن گفت - که چو حال من و چون زلف تو سنبل آشفت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱:صبحدم مرغِ چمن با گلِ نوخاسته گفت - ناز کم کن که در این باغ، بسی چون تو شکفت
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۵:دلبرانرا همه سخت است دل و پیمان سست - یا که ای سنگدل این قاعده در مذهب تست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶:دلبرا نرا همه سخت است دل و پیمان سست - یا که ای سنگدل این قاعده در مذهب تست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴:مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست - که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:زلفآشفته و خِویکرده و خندانلب و مست - پیرهنچاک و غزلخوان و صُراحی در دست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۲:اکنون که بهار آمد و ایام به کام است - در باغ گه بوسه زدن بر لب جام است
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:گل در بَر و می در کف و معشوق به کام است - سلطانِ جهانم به چنین روز غلام است
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۴:قضا چو جاری و ساری بنا رضا و رضاست - خوشا کسی که به رغبت رضا به حکم قضاست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵:هر آنچه فتنه در این عالم و هر آنچه بلاست - ز چشم و قامت آن لعبت سهیبالاست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۰ - تاریخ جنگ بینالملل دوم:دو لفظ بیجا معمول خلق در هر جاست - از آندو لفظ یکی خود من است و دیگر ماست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵ - قطعه:شنیدهام که شبانی به گوسفندان گفت - که از حراست من بر شما چه منتهاست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲:چو بشنوی سخنِ اهلِ دل، مگو که خطاست - سخنشناس نهای جان من خطا این جاست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۲:ببزم قرب چو دیدم میانهٔ من و دوست - حجاب و پرده و حائل تصور من و اوست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:سرِ ارادتِ ما و آستانِ حضرت دوست - که هر چه بر سرِ ما میرود ارادتِ اوست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶:بیا ای عید مشتاقان که از هجر دو ابرویت - هلالی گشت پشت روزه داران مه رویت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۵:مدامم مست میدارد نسیمِ جَعدِ گیسویت - خرابم میکند هر دَم، فریبِ چشمِ جادویت
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴:از حرم بگذر که اینجا خرگه آن شاه نیست - کوی او را کعبه جز سنگ نشان راه نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۱:زاهدِ ظاهرپرست از حالِ ما آگاه نیست - در حقِ ما هر چه گوید جایِ هیچ اکراه نیست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:من آنچه هست بعشق تو دادهام از دست - که منتهای مرادم تویی از آنچه که هست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:شکفته شد گل حَمرا و گشت بلبل مست - صَلایِ سرخوشی، ای صوفیانِ باده پرست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸:به جانِ خواجه و حقِ قدیم و عهدِ درست - که مونسِ دمِ صبحم، دعایِ دولتِ توست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۰:تشبیه جمال تو به خورشید روا نیست - این رتبه بلی در خور هر بی سر و پا نیست
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹:کس نیست که افتادهٔ آن زلفِ دوتا نیست - در رهگذرِ کیست که دامی ز بلا نیست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸:ببزم دل چو برافروختم ز عشق سراج - دگر به مشعل خورشید نیستم محتاج
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج - سِزَد اگر همهٔ دلبران دَهَندَت باج
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴:در دور ما چه جور بشر با بشر نکرد - برپا کدام فتنه و آشوب و شر نکرد
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۷ - قطعه:پرسید سائلی ز من آن آب خشگ چیست - کز چشمه کشت جاری و آن چشمه تر نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹:رو بر رَهَش نهادم و بر من گذر نکرد - صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۰:دلبر بِرَفت و دلشدگان را خبر نکرد - یادِ حریفِ شهر و رفیقِ سفر نکرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷:رندان عمل برای رضای خدا کنند - یعنی ز خویش خلق خدا را رضا کنند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند - آیا بُوَد که گوشهٔ چشمی به ما کنند
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۸:قلم شرافت اگر دارد از رقم دارد - که دست هر حیوان بنگری قلم دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:دلی که غیب نمای است و جامِ جم دارد - ز خاتمی که دمی گم شود، چه غم دارد؟
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱:غیر آن سر که سری با کف پایی دارد - نتوان گفت سری قدر و بهایی دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳:مطربِ عشق عجب ساز و نوایی دارد - نقشِ هر نغمه که زد راه به جایی دارد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲:زان پیشتر که خاک وجودت سبو کنند - بگذار تر ز جام تو یاران گلو کنند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۰:ای پستهٔ تو خنده زده بر حدیثِ قند - مشتاقم از برای خدا یک شِکَر بخند
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳:جهانیان دگر از جنک احتراز کنید - بروی هم در صلح و صلاح باز کنید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴:معاشران! گره از زلفِ یار باز کنید - شبی خوش است بدین قصهاش دراز کنید
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۸:هزار بار به خون جگر طهارت کرد - که تا جمال تو را چشم من زیارت کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۱:بیا که تُرکِ فلک خوانِ روزه غارت کرد - هلالِ عید به دورِ قدح اشارت کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۲:به آبِ روشنِ می عارفی طهارت کرد - عَلَی الصَّباح، که میخانه را زیارت کرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:خواجه را گوی که از زیر زمین یاد کند - اینهمه روی زمین بهر که آباد کند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۰:کِلکِ مشکین تو روزی که ز ما یاد کند - بِبَرَد اجرِ دو صد بنده که آزاد کند
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۶:شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد - بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷:دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد - که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۸:نه تنها خجلت از روی تو ماه آسمان دارد - که پا در گل ز رفتار تو سرو بوستان دارد
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۵:هر آنکو سر بخاک درگه پیر مغان دارد - بیمن اختر فیروزخوش بختی جوان دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰:بتی دارم که گِرد گل ز سُنبل سایهبان دارد - بهارِ عارضش خطّی به خونِ ارغوان دارد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۰:هر که را بوئی از آن طرهٔ پرچین آمد - فارغ از مشک ختا و ختن و چین آمد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۶:سَحَرم دولتِ بیدار به بالین آمد - گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۶:چون بدل ناوک آن شوخ پری زاد آمد - شست او را ز دل آواز مریزاد آمد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۳:در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد - حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۶:چندانکه سیل دیده من بیشتر شود - زان بیش آتش ستمش شعله ور شود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۶:ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شود - وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۲:عشقت نه سرسریست که از دل به در شود - مهرت نه عارضیست که جای دگر شود
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۷:نه هر که تاخت بمیدان دلاوری داند - نه هر که سوخت در آتش سمندری داند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۷:نه هر که چهره برافروخت دلبری داند - نه هر که آینه سازد سِکندری داند
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱:دل آنچه داشت در بر دلبر نیاز کرد - نازم به همتش که مرا سرفراز کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:صوفی نهاد دام و سَرِ حُقِّه، باز کرد - بنیادِ مکر با فلکِ حُقِّهباز کرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۷:بر آستانهٔ میخانه خاکسارانند - که در امور فلک صاحب اختیارانند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:غلامِ نرگسِ مستِ تو تاجدارانند - خرابِ بادهٔ لعلِ تو هوشیارانند
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱:خدا را جمع نتوان با هوا کرد - یکی از این دو را باید رها کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰:سحر بلبل حکایت با صبا کرد - که عشقِ رویِ گل با ما چهها کرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۶:آنکه از دوری او دیدهٔ ما دریا بود - دور بودیم از او ما و خود او باما بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:سالها دفترِ ما در گرو صَهبا بود - رونقِ میکده از درس و دعایِ ما بود
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:یاد باد آن که نَهانَت نظری با ما بود - رَقَمِ مِهرِ تو بر چهرهٔ ما پیدا بود
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۸:دل ز قید غمت ای دوست رها نتوان کرد - هست دردی غم عشقت که دوا نتوان کرد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۶:دست در حلقهٔ آن زلفِ دوتا نتوان کرد - تکیه بر عهدِ تو و بادِ صبا نتوان کرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۴:کس از آن زلف و از آن خال نیارد دم زد - که یکی راه ز شیطان و یکی ز آدم زد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۲:در ازل پرتوِ حُسنت ز تجلی دَم زد - عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۵:اهل دل بر در دل حلقه چو رندانه زدند - نه در کعبه دگر نی در بتخانه زدند
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱:بعد از این دستِ من و دامنِ آن سروِ بلند - که به بالای چَمان از بُن و بیخَم بَرکَنْد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۷:شاه اورنگ نشین فکر جهانی دارد - و آن به ره خفتهٔ مسکین غم نانی دارد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:شاهد آن نیست که موییّ و میانی دارد - بندهٔ طلعتِ آن باش که آنی دارد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۷:روزی ار غم برود نیست مرا یار دگر - در کجا جویم از اینگونه وفادار دگر
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۲:گر بُوَد عمر، به میخانه رَسَم بارِ دِگَر - بجز از خدمتِ رندان نکنم کارِ دِگَر
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۶:چو غنچه خون دلت گر غذاست خندان باش - چو گل بگلشن ایام دامن افشان باش
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۳:اگر رفیقِ شفیقی، درست پیمان باش - حریفِ خانه و گرمابه و گلستان باش
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۴:دوستان با که دهم شرح پریشانی خویش - که چسان گشته سیه روزم از آنزلف پریش
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۷:من خرابم زغم یار خراباتی خویش - می زند غمزه او ناوک غم بر دل ریش
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۴:بفشان شکری از لعل لب ای کان نمک - کز وجود دهنت خلق فتادند بشک
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱:ای دلِ ریشِ مرا با لبِ تو حقِّ نمک - حق نگه دار که من میروم، الله مَعَک
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵:از آنکه گنج غمت جا گرفت در دل خاک - بعشق خاک همی دور میزند افلاک
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹:اگر شراب خوری جُرعهای فَشان بر خاک - از آن گناه که نَفعی رسد به غیر چه باک؟
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰:هزار دشمنم اَر میکنند قصدِ هلاک - گَرَم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۸:نه ملک دان سبب افتخار خویش و نه مال - که این بود ز فنا ناگزیر و آن ز زوال
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۳:شَمَمتُ روحَ وِدادٍ و شِمتُ برقَ وِصال - بیا که بویِ تو را میرم ای نسیمِ شِمال
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۸:ای رخت باغ بهشت و لب لعلت تسنیم - آتش هجر تو سوزنده تر از نار جحیم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۷:فتوی پیرِ مُغان دارم و قولیست قدیم - که حرام است مِی آنجا که نه یار است ندیم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲:کی زبام تو من سوخته جان بر خیزم - تا بسنگ اجل از بام جهان برخیزم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۶:مژدهٔ وصلِ تو کو کز سرِ جان برخیزم - طایرِ قُدسم و از دامِ جهان برخیزم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۷:تا بدام تو من ای جان جهان افتادم - کرد عشق تو ز قید دو جهان آزادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶:زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم - ناز بنیاد مکن تا نکَنی بنیادم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:فاش میگویم و از گفتهٔ خود دلشادم - بندهٔ عشقم و از هر دو جهان آزادم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۲:من نخواهم به کسی زهد و ریا بفروشم - گو همه خلق بدانند که می مینوشم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۰:من که از آتشِ دل چون خُمِ مِی در جوشم - مُهر بر لب زده، خون میخورم و خاموشم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲:کرده عشق تو چنان بیخبر و بی خویشم - که به غیر از تو دگر هیچ نمیاندیشم
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۱:گر من از سرزنشِ مدَّعیان اندیشم - شیوهٔ مستی و رندی نَرَوَد از پیشم
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۰:مرغ سحر همانا زین ناله برکشیدن - ما را کند ملامت شبها ز آرمیدن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:دانی که چیست دولت؟ دیدار یار دیدن - در کوی او گدایی بر خسروی گزیدن
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۸:حدیث یار چه حاصل ز غیر بشنیدن - خوش است روی نکویش بچشم خود دیدن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۳:منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن - منم که دیده نیالودهام به بد دیدن
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶۶:طعنه بر ما مزن ای شیخ و به خود غره مشو - زان که معلوم شود کِشته به هنگام درو
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۷:مزرعِ سبزِ فلک دیدم و داسِ مه نو - یادم از کِشتهٔ خویش آمد و هنگامِ درو
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۷:جان بتنگ آمدم از غصهٔ بی همنفسی - آخر ای همنفس از چیست بدادم نرسی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۵:عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی - ای پسر جام مِیام ده که به پیری برسی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸:خواهی ارجا به لب آب روان بگزینی - آن به ای سرو که بر دیدهٔ من بنشینی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی - ور نه هر فتنه که بینی همه از خود بینی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴:تا کی دلا خموشی یکدم برآر زاری - تا چند پرده پوشی تا چند پرده داری
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۰۳:چشم تو مینماید چون آهوی تتاری - اما به صید دلها شیری بود شکاری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۴:شهریست پُر ظریفان وز هر طرف نگاری - یاران! صلای عشق است گر میکنید کاری
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۴:چون در جهان خوبی امروز کامکاری - شاید که عاشقان را کامی ز لب بر آری
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۶:نیست بازار جهانرا به از این سودایی - که دهی جان پی هم صحبتی دانایی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۰:در همه دِیر مغان نیست چو من شیدایی - خرقه جایی گرو باده و دفتر جایی
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۴۳:خوشتر از کوی خرابات نباشد جایی - که به پیرانه سرم دست دهد ماوایی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۰:روی تو هست موسی و چشم تو سامری - کاندل برد بمعجزه و این بساحری
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۹۱ - تاریخ فوت شاعر شیرین سخن مرحوم رنجی:رفت از کفم مصاحب با جان برابری - دانا دلی لطیفه سرائی سخنوری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۱:خوش کرد یاوری فلکت روز داوری - تا شکر چون کنی و چه شکرانه آوری
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۱:به بندگان نکنی لطف چون تو از یاری - چگونه لطف خداوند را طمع داری
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۳:چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری - خورد ز غیرت روی تو هر گلی خاری
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۳:گفت دانا پدری با پسر از آگاهی - آن بیابی که برای دگران میخواهی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۸:سَحرم هاتف میخانه به دولتخواهی - گفت بازآی که دیرینه این درگاهی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۸:چه غم که رفت ز من در ره تو جان و تنی - فدای همچو توئی صدهزار همچو منی
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷۷:دو یار زیرک و از بادهٔ کهن دو منی - فراغتی و کتابی و گوشهٔ چمنی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵۷ - در همین مقام:کسی پرسید از من سر خلقت - بگفتم نیستم آگه ز حکمت
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۱:لبش میبوسم و در میکشم می - به آب زندگانی بردهام پی
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۶۷ - تاریخ سنهٔ مجاعه:ورود عید که غم میزدود از دلها - کنون فزاید ما را بغم غم دیگر
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۷۹:فساد چرخ نبینیم و نشنویم همی - که چشمها همه کور است و گوشها همه کر
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » ماده تاریخها و قطعات مناسبتی » شمارهٔ ۱۰۰ - در تشرف سیدالعارفین ملاذالسالکین میرزا زینالعابدین نعمتعلیشاه:گفتم برندی آیا دیدن توان خدا را - گرمی توان خبر ده از روی لطف ما را
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:دل میرود ز دستم صاحبدلان خدا را - دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱ - قطعه:شنیدم پشهای بر پشت پیلی - نشست و خواست برخیزد دگر بار
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۵:الا ای طوطیِ گویایِ اسرار! - مبادا خالیات شِکَّر ز مِنقار
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۰ - قطعه:ز تبدیل خزانی و بهاری - فزاید عاقلان را هوشیاری
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۳۸:برو زاهد به امیدی که داری - که دارم همچو تو امیدواری
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - قطعه:این قدر ای توانگر مفشارنای مسکین - میترس از آنکه زین نای ناگه نوا برآید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۱:گفتم غمِ تو دارم گفتا غمَت سرآید - گفتم که ماهِ من شو گفتا اگر برآید
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۰ - قطعه:بود قرآن کتابی پای تا سر - کلام ایزد علام ذوالمن
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹:چو گل هر دم به بویت جامه در تن - کنم چاک از گریبان تا به دامن
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۳۹ - قطعه:همیشه رسم جهانست اینکه نعمت را - قدر دهد بتو آنکه قضاش برباید
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۰:اگر به بادهٔ مُشکین دلم کشد، شاید - که بویِ خیر ز زهدِ ریا نمیآید
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۶۰:تنم ز رنج فراوان همی نیاساید - دلم از انده بی حد همی بفرساید
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - قطعه:مرا صغیر تخلص بهجا بود که سه چیز - مراد دارم و هستم از این تخلص شاد
حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۷:به عهد سلطنت شاه شیخ ابواسحاق - به پنج شخص عجب ملک فارس بود آباد
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:شراب و عیش نهان چیست؟ کارِ بیبنیاد - زدیم بر صفِ رندان و هر چه بادا باد
حافظ » مقدّمهٔ جمع آورندهٔ دیوان حافظ:غزلسرایی حافظ بدان رسید که چرخ - نوای زهره به رامشگری بهشت از یاد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:دانی چه بود حاصل اخبار روات - آید چه بکف ز عقل و نقل و آیات
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۸:از مطلع هستی و ظهور ذرات - تا مقطع عالم و قیام عرصات
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹:حقا که علی بحق بود مظهر ذات - زیرا که ز حق ظاهر از او گشت صفات
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶:ای نام تو جان بخشتر از آب حیات - محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:گفتم که لبت، گفت لبم آب حیات - گفتم دهنت، گفت زهی حبّ نبات
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۵:نه چرخ که بر فراز هم نه طبق است - از دفتر مدح مرتضی یک ورق است
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴:ای مرده دلان مردهٔ مردهپرست - وقعی ننهد بر بزرگی تا هست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:گفتم به خرد کی به همه بالا دست - بر گوی که هستی بچه باشد پابست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵:گفتم بخرد کی بهمه بالا دست - بر گوی که هستی بچه باشد پابست
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵:روزی به وطنپرست دل داده ز دست - گفتیم که بجز خدای چیزی مپرست
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:من با کمر تو در میان کردم دست - پنداشتمش که در میان چیزی هست
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲:آن استر بارکش که خود باری برد - وان اشتر بیزبان که خودخاری خورد
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶:خود بد بود آنکس که بدم نام برد - خود نیک بود هر آنکه نیکم شمرد
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۵۱ - رباعی:زآن بادهٔ دیرینهٔ دهقان پرورد - در ده که تراز عمر نو خواهم کرد
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷:از روز ازل هماره تا یوم نشور - از آنچه که دور میزند چرخ یدور
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۳ - رباعی:ای هر نفسی نهاده بر کف ساغر - عیبی نبود ز دوستان یاد آور
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱ - این رباعی اثر طبع رضا صغیر متخلص به سعید میباشد:روسوی حقیقت کن و بگذر ز مجاز - یعنی که مبر بسوی کس دست نیاز
حافظ » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲:در سنبلش آویختم از روی نیاز - گفتم من سودازده را کار بساز
-
صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸:اسلام که شد بر همه عالم شامل - بیمهر علی نیز بد آن دین عاطل
حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۱۰۵ - رباعی:هرگز نکنم سوز تو ای شمع چگل - پیدا من اگر چه هست کار مشکل