چون بدل ناوک آن شوخ پری زاد آمد
شست او را ز دل آواز مریزاد آمد
دوش میگفت که با آتش عشقم چونی
ای عجب از من دل سوخته اش یاد آمد
ای پری رو که تنت هست بنرمی چو حریر
سخت تر از چه دلت ز آهن و فولاد آمد
دیگران نقل و میو بوسه گرفتند از تو
این منم کز تو نصیبم همه بیداد آمد
تا ابد باد در میکده یارب مفتوح
زانکه هر غمزدهٔی رفت در آن شاد آمد
هر که طفل دل خود داد بشاگردی عشق
به هنرهای جهان یکسره استاد آمد
چند ای شمع شرر بر پر پروانه زنی
باخبر باش پی کشتن تو باد آمد
بعد از آنی که ز شفقت دل شیرین شد نرم
آهنین تیشه شد و بر سر فرهاد آمد
دوش بنوشت چو شرح ستم یار صغیر
دفتر اوراق شد و خامه به فریاد آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در نمازم خَمِ ابرویِ تو با یاد آمد
حالتی رفت که محراب به فریاد آمد
از من اکنون طمعِ صبر و دل و هوش مدار
کان تحمل که تو دیدی همه بر باد آمد
باده صافی شد و مرغانِ چمن مست شدند
[...]
عشرت خسرو و شیرین سحرم یاد آید
کوه غم بر دلم از محنت فرهاد آمد
بانگ زنجیر نهادند لقب بی خبران
آهن از ناله مجنون چو به فریاد آمد
گر نه شمشاد گل اندام من از باغ گذشت
[...]
دوشم از سوز فنا با قد خم یاد آمد
شمع در گریه شد و چنگ به فریاد آمد
با همه سنگدلی رحم کنی گر دانی
کز غم هجر توام دوش چه بیداد آمد
رسم تاراج خرابی چو بدید ابر بهار
[...]
تا مرا در نظر آن حسن خداداد آمد
هر سر موی مرا نام خدا یاد آمد
چون دل از دامن صحرای جنون بردارم؟
که سرابم به نظر موج پریزاد آمد
در دل سخت تو بیرحم ندارد تأثیر
[...]
عشق سرکش، به فغان، زین دل ناشاد آمد
این سپندی ست کزو شعله به فریاد آمد
تهمت آلودهٔ عیشیم، که گلشن زادیم
پر و بالی نگشودیم که صیاد آمد
طفل خامیم و ستمکاری ایام ،به ما
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.