گنجور

 
صغیر اصفهانی

در دور ما چه جور بشر با بشر نکرد

برپا کدام فتنه و آشوب و شر نکرد

جمعیتی ندید که از هم جدا نساخت

معمورهٔی نیافت که زیر و زبر نکرد

وه کادمی به آدمی از دیو سیرتی

کرد آنچه جانور بدگر جانور نکرد

از جمله کارها که جنایت شمرده اند

کار دگر نماند که این خیره سر نکرد

هرگونه ظلم و جور و تجاوز بنوع خویش

کرد و زحق حیا و ز کیفر حذر نکرد

حتی ز جزء لایتجزی بضد نوع

این غافل از خدا شده صرفنظر نکرد

طرح کدام نقشه که اندر هوا نریخت

ظاهر کدام فتنه که در بحر و بر نکرد

باشد هنر گر آلت قتاله ساختن

شاد آنکه اهتمام به کسب هنر نکرد

چندان شگفت نیست که بیدادگر شود

هر کس یقین به معدلت دادگر نکرد

گفتند انبیاء و نوشتند اولیاء

اما هزار حیف که بر ما اثر نکرد

تأمین ز دین طلب که خداوند بی سبب

تعیین دین برای گروه بشر نکرد

بس مختصر بود بحقیقت جهان صغیر

مرد آنکه التفات بدین مختصر نکرد