گنجور

 
صغیر اصفهانی

کند ثابت حدیث قدسی این فرخنده معنا را

که یزدان در عبودیت ربوبیت دهد ما را

ز آدم تا بخاتم چون امیرالمؤمنین حیدر

طریق بندگی نسپرده کس معبود یکتا را

اگر کنه عبودیت ربوبیت بود یاران

برای من کنید از بهر حق حل این معما را

علی را بنده باید خواند یا حق گفت یا هر دو

ندانم با که گویم این حدیث حیرت‌افزا را

بقر آن آیه میمون سبحان الذی اسری

نماید شمهٔی از فضلش آگه مرد دانا را

خدا فرموده تا بنمایمش آیات خود بردم

سوی معراج از روی زمین سلطان بطحارا

امیرالمؤمنین فرموده در تفسیر این آیه

نباشد آیتی اکبر ز من ایزد تعالی را

ز برج کعبه طالع گشت خورشید دل افروزی

که رجعت داد در چرخ آفتاب عالم آرا را

صغیر از دست اینجا خامه را بگذار و ساکت شو

که ترسم از گلیم خویشتن بیرون نهی پا را