شده گم دلم که از هجر چو لاله داغ دارد
بچنین نشان عزیزان که دلی سراغ دارد
ز شراب ساقیام شب دل و جان برقصام د
متحیرم که این شوخ چه در ایاغ دارد
بر عشق میشود محو چراغ عقل آری
بر آفتاب روشن چه بها چراغ دارد
مکنید جز ز جانان بر من حدیث یاران
که ز غیر دوست عاشق بجهان فراغ دارد
رخ و قامتش دل من چو بدید چشم رغبت
نه به ماه آسمان و نه بسر و باغ دارد
چو من ار نه عاشقانند لب و عذار او را
ز چه غنچه خونجکر شد ز چه لاله داغ دارد
خط سبز یار دیده است صغیر و تا قیامت
نه خیال سیر باغ و نه هوای راغ دارد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل ما به دور رویت ز چمن فَراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سرِ ما فرونیاید به کمانِ ابروی کس
که درون گوشهگیران، ز جهان فَراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلفِ او زند دم
[...]
دل ما بدور رویت زچمن فراغ دارد
که چو سر و پای بندست و چو لاله داغ دارد
دل ما بوصل ارمک زقبا فراغ دارد
که بدگمه پای بندست وز درز داغ دارد
شده ام بجیب اطلس شب عنبرینه گمره
[...]
دل من نه عزم باغ و نه هوای راغ دارد
به خیال توهم از آن هم از این فراغ دارد
بلی آنکه راست در بر چوتودلبری سمنبر
نه به فکر باغ باشد نه خیال راغ دارد
چوخط توسبزه هرگز به کدام راغ روید
[...]
ز فراق لالۀ روی تو سینه داغ دارد
دل داغدیده از سینۀ من سراغ دارد
دل چرخ پیر بگداخت بنو جوانی تو
چه دلی است خام کز سوخته ای فراغ دارد
بتو بود روشن ای شمع جهانفروز مادر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.