گنجور

 
ملک‌الشعرا بهار ابن یمین

در این بخش شعرهایی را فهرست کرده‌ایم که در آنها ملک‌الشعرا بهار مصرع یا بیتی از ابن یمین را عیناً نقل قول کرده است:


  1. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۶۰ - بد مکن :: ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٠۶

    ملک‌الشعرا بهار (بیت ۳): « گر تو بدانی که بد چگونه قبیح است - هیچ نیاید ز تو که نیک نباشد»

    ابن یمین (بیت ۷): هر که بداند که بد چگونه قبیح است - هیچ نیاید ازو که نیک نباشد



در این بخش مجموعه شعرهایی از دو شاعر را که توأماً هموزن و همقافیه هستند در گروه‌های مجزا فهرست کرده‌ایم:


  1. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱ - شکوه از حسود:ز شعر قدر و بها یافتند اگر شعرا - منم که شعر ز من یافته‌است قدر و بها


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٩:باهل خطه فریومد از طریق رضا - مگر بعین عنایت نظر فکند خدا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵:مرا فلک بمواعید میفریفت ولیک - از آن هزار یکی با رهی نکرد وفا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨:علاء دولت و دین آصف سلیمان فر - زهی جناب تو ارباب فضل را مأوا


  2. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳ - فخریه:دگر باره خیاط باد صبا - بر اندام گل دوخت رنگین قبا

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۹۹:به تاریکی از خواب بیدار شو - به نام خدا بر سر کار شو


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧:بتمثیل ابن یمین نکته ئی - کند عرضه بر شاه فرمانروا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٣:خرد چون کند دوستی با کسی - که با دشمنان باشد او را صفا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۴:خسیسی اگر لاف آن میزند - که باشد یکی در نسب اصل ما


  3. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶ - غوکنامه:بس کن از این مکابره ای غوک ژاژخا - خامش‌، گرت هزار عروسیست‌، ور عزا


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١۶:دانی چه موجبست که فرزند از پدر - منت نگیرد ار چه فراوان دهد عطا


  4. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹ - جواب بهار به ادیب الممالک فراهانی:ایزدت خر خلق کرد ای کودن شاعرنما - رو چراکن تاکی اندرکار حق چون و چرا

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱:بر دل من گشت عشق نیکوان فرمان‌روا - اشک سرخ من دلیل و رنگ زرد من گوا


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢ - وله:ای دل ار خواهی گذر بر گلشن دارالبقا - جهد کن کز پای خود بیرون کنی خار هوا

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - وله ایضاً در مدح حضرت مولی علی (ع) والصلوه:مقتدای اهل عالم چون گذشت از مصطفا - ابن عم مصطفی را دان علی مرتضا


  5. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - به یاد وطن (لزنیه):مه کرد مسخر دره و کوه لزن‌ را - پر کرد ز سیماب روان دشت و چمن را


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - وله ایضاً در مدح امیر شیخ حسن:واجب بود از راه نیاز اهل زمن را - در خواستن از حق بدعا شیخ حسن را


  6. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶ - غضب شاه:مانده‌ام در شکنج رنج و تعب - زین بلا وارهان مرا یارب


    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۶١ - ملمع:حاکم ما ز فرط بد نفسی - عنده الضر و انفع الضرب


  7. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - در مدح حضرت ختمی مرتبت:ای آفتاب گردون تاری شو و متاب - کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۸ - تابستان:ای آفتاب مشکو زی باغ کن شتاب - کز پشت شیر تافت دگرباره آفتاب


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧ - قصیده در مدح طغا تیمور خان:ای کرده روز را ز شب قیرگون نقاب - یعنی فکنده سایه سنبل بر آفتاب

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠ - ایضاً قصیده در مدح و تهنیت ورود امیر یحیی:فرخنده باد مقدم دستور کامیاب - بر روزگار دولت شاه فلک جناب

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸:تا کرد زیر سایه نهان زلفت آفتاب - افتاد همچو ذره مرا دل در اضطراب

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩:دیدم برین رواق زبرجد کتابتی - بر لوح لاجورد نوشته بزر ناب


  8. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۲ - سرچشمهٔ فین:سرچشمهٔ «‌فین‌» بین که در آن آب روانست - نه آب روانست که جان است و روان است


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳:ای ترک بده باده گلفام که عیدست - وز دست مده جام غم انجام که عیدست


  9. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۳ - در منقبت مولای متقیان:دل من خواهی ای ترک و ندانی که خطاست - از چو من عاشق دلباخته جان باید خواست

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶:حشمت محتشمان مایهٔ مرگ فقراست - داد ازین رسم فرومایه که در شهر شماست

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷:عشقت آتش به دل کس نزند تا دل ماست - کی به‌مسجد سزد آن‌ شمع که ‌در خانه رواست

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲ - انتخابات:دوش در انجمن رأی‌فروشان‌، یک‌تن - آدمیزادهٔ دانا به نصیحت برخاست


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵:زلف عنبر شکنت مایه ده مشک خطاست - پیش چین سر زلفت سخن مشک خطاست


  10. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۴ - در وصف آیت‌الله صدر:رسول گفت گرت دیدن خدای هواست - باولیای خدا بین که شان جمال خداست

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - فردوسی:سخن‌ بزرگ ‌شود، چون‌ درست باشد و راست - کس ار بزرگ شد از گفته بزرگ، رواست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵:بروز نکبت اگر برج قلعه فلکت - چو شاه کوکبه چرخ منزل و مأواست

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٠٢:چنان سزد که ز کار جهان نفور بود - کسیکه پیرو گفتار مردم داناست


  11. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - غم:گویی علامت بشر اندر جهان‌، غم است - آن کس که غم نداشت نه فرزند آدم است


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٧ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد وزیر:امروز در زمانه دلم شاد و خرم است - وین خرمی ز مقدم دستور اعظم است

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٩:بردم بنزد خواجه شکایت ز رنج فقر - گفتم دوای این بکف همت شماست


  12. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۴۹ - جمال طبیعت:جهان جز که نقش جهاندار نیست - جهان را نکوهش سزاوار نیست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٨٨:هنرمند باشد بسان گهر - که هر کس مر او را خریدار نیست


  13. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۳ - انگشتری:تا لب جانان ز تنگی شکل انگشتر گرفت - پشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٢٩ - قصیده در مدح خواجه یحیی:کار ملک و دین بحمدالله نظام از سرگرفت - مصطفی بطحا گشاد و مرتضی خیبر گرفت


  14. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۵۹ - نوید پیک:اگرکه پشت من از بار حادثات خمید - شکسته زلفا جعد ترا که خمانید


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶٢:ملامتم مکنید ار نبید مینوشم - که رستگاری آزادگان بود ز نبید


  15. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۲ - تغزل:دلم از عشق آن بت نوشاد - چند باید شکسته و ناشاد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٨٧:دوش در تنگنای عقل مرا - با خرد صحبت اتفاق افتاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۶ - ایضاً:پیکری بیگناه را دیدم - چو گنهکار در جحیم افتاد

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۷ - ایضاً:چیست آن آسیا که گردش او - نه ز آبست و نه ز جنبش باد

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴٠ - ترجمه:علم را دیدم و تواضع را - کان بزرگی و این بلندی داد


  16. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - مجسمهٔ فردوسی:مهرگان آمد به آیینِ فریدون و قُباد - وز فریدون و قباد اندرزها دارد به یاد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۵۵:تا شتابان بر فراز خاک خواهد بود باد - تا ز آب آتش نخواهد هیچ وقتی دید داد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٨:گر چه فرزندان جسمانی سه چارم هست لیک - از حیات و موتشان هرگز نه غمگینم نه شاد


  17. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۶۷ - عرض لشکر:امیر مشرق امروز عرض لشکرکرد - زمین ز لشکر خود عرضگاه محشرکرد

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۶ - بدان و بگوی:سخن چوگویی سنجیده گوی در مجلس - که از کلام نسنجیده خوار گردد مرد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٧:بشمس دولت و دین مفخر زمان و زمین - سلام من که رساندم پیام من که برد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۴٩:مرا دو یار جهاندیده و دو همزادند - که یکزمان نتوانم گزیر ازایشان کرد

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۶٩:نوشته یافتم امروز بر دری بیتی - کزو دلم همه خون گشت و دیده ام پر درد


  18. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۱ - گناه آدم و حوا:صبح چون شاه فلک بر تختگه مأوی کند - حاجب مشرق حجاب نیلگون بالا کند


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٢۵:قصه پر غصه بر درگاه خاتون جهان - عرضه دارم گر ز راه مکرمت اصغا کند


  19. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۳ - هفت شین:شد وقت آنکه مرغ سحر نغمه سر کند - گل با نسیم صبح‌، سر از خواب برکند

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۳ - نور مخفی:دانشوران غرب نمودند اختراع - نوری‌ قوی که پرتواش از قلب سر کند

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۴ - خون ناحق‌!:باد صبا خوش است شهیدان رشت را - از ماجرای قاتل ایشان خبرکند


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵٣ - وله قصیده در مدح طغا یتمور خان:زلف تو بر دو هفته قمر چون مقر کند - آشوبها به پشتی دور قمر کند

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶:در خواب اگر خیال تو بر من گذر کند - دلرا ز ذوق مملکت جان خبر کند


  20. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۵ - بهاریه:رسید موکب ‌نوروز و چشم‌فتنه غنود - درود باد برین موکب خجسته‌، درود

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - زبان سرخ:درست گوی و به هنگام گوی و نیکوگوی - که سخت مشکل کاربست کارگفت و شنود


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵١ - قصیده:رسید خسرو عادل بطالع مسعود - بمنتهای مراد و بغایت مقصود

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٩:پدر که مرقد او باد تا ابد پر نور - خیال خود شب دوشین مرا بخواب نمود

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٩۶:ز من بخدمت مخدوم من فتوح الله - که باد سایه عالیش تا ابد ممدود


  21. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۶ - سپید رود:هنگام فرودین که رساند ز ما درود - بر مرغزار دیلم و طرف سپیدرود

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷۹:بنگر بدان درخش که با قوت شمال - برجست و روی ابر به‌ناخن همی شخود


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۶ - وله:با شاه بین چه مرحمتست این که حق نمود - دنیاش داده بود کنون دین بر آن فزود


  22. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۷ - مرگ پدر:به کام من بر یک چند گشت گیهان بود - که با زمانه مرا عهد بود و پیمان بود


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٩۵:ز راه بیخردی گفت بوالفضولی دی - مرا چو دید که جز میل انزوا نبود


  23. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۵ - پند پدر:نوروز و اورمزد و مه فرودین رسید - خورشید از نشیب سوی اوج سر کشید

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۶ - شب و شراب:شب خرگه سیه زد و در وی بیارمید - وز هر کرانه دامن خرگه فروکشید


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶٠ - ایضاً له قصیده در مدح طغاتیمور خان:صبح سعادت از افق خرمی دمید - ساقی بیار باده که وقت طرب رسید

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢١٣:ایخسرویکه خسرو سیارگان سزد - در پیش رای انورت از جمله عبید


  24. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۳ - روزه گشای:شاد شد دوش ز دیدار من آن ترک پسر - من ازبن شادکه او برده مه روزه به سر

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۵ - بوسهٔ عید:به هوس بردم سی روز مه روزه بسر - که ‌یکی بوسه زنم بر لب ‌آن‌ ترک‌ پسر

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۷ - در واقعهٔ بمباران آستانهٔ حضرت رضا (‌ع‌):بوی خون ای باد ازطوس سوی یثرب بر - با نبی برگو از تربت خونین پسر

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۲ - هدیه باکو:روز آدینه ببستیم ز ری رخت سفر - بسپردیم ره دیلم و دریای خزر

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۷:حیله‌ها سازد در کار من آن ترک پسر - تا دل خویش به او بازدهم بار دگر

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۸۸ - تربت سیدالشهدا(‌ع‌):حبذا خاک روان‌بخش و زهی تربت پاک - که از او خاک ز افلاک فزون یافته فر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٩ - وله ایضاً قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:دوش بی هیچ خبر کوکبه باد سحر - بر در حجره من کرد بصدلطف گذر

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱:دلبرا سلسله غالیه گونست مگر - بر رخ نازک تو یا شکن آب شمر

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷:صبحدم باد صبا آمد و آورد خبر - که بصد ناز رسد آن مه تابان ز سفر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٨:نا کسانیکه درین دور حریفان تواند - هر یکی را چو صراحی سوی جامست نظر


  25. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - فتح الفتوح:مکن حدیث سکندر که اندرین کشور - «‌فسانه گشت وکهن شد حدیث اسکندر»

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۳ - کناره گیری از وزارت و شکایت از دوست:حدیث عهد و وفا شد فسانه درکشور - زکس درستی عهد و وفا مجوی دگر

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۱ - ماده تاریخ بنای هنرستان دختران زردشتیان:به عهد شاه محمدرضا که بر سر او - گرفته طالع بیدار چتر فتح و ظفر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٣ - وله ایضاً:زهی خجسته شبی کز درم نسیم سحر - بفرخی و سعادت بمن رسید خبر

    ابن یمین » دیوان اشعار » ماده تاریخ‌ها » شمارهٔ ۷ - وفات وجیه الدین زنگی:وفات صاحب اعظم وجیه دین زنگی - که چرخ پیر نبیند چو او جوان دگر


  26. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۸ - سفر نامه:به‌شهر ری شدم از دشت خاور - بدیدم کار ملک و کار کشور


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٧:اقامت در خراسان گشت مشکل - شد اینجا مشرب عشرت مکدر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٩:کریم الدین تو آن پهلو نژادی - که گردانرا بتو باشد تفاخر


  27. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۹ - هیجا ن روح:ای خامه دوتا شو و به خط مگذر - وی نامه دژم شو و ز هم بر در

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۰ - خانواده:دادم دو پسر خدای و سه دختر - هر پنج بزاده از یکی مادر


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶:بدان ای محتسب یکبار دگر - که من رندی گرفتم باز از سر


  28. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۱ - چیستان:چیست آن جنبدهٔ والاگهر - گوهرش از آب و آتش جسته فر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨۶:ای نسیم صبحدم از راه لطف - خواجه یوسف را ز من پیغام بر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٠:صحبت نیکان بود مانند مشک - کز نسیمش مغز جان یابد اثر


  29. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۵ - لغز:چیست آن سرو نارسیده به بار - بردمیده ز ایزدی گلزار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٩:ای نسیم سپیده دم بر خیز - وز سر لطف یک قدم بردار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۴:شکرها میکنم در این ایام - که تهیدست گشته ام چو چنار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۶:شکر نعمت ز کفر وا دارد - اینچنین خوانده ایم در اخبار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵۵:هر که مدح اندرو اثر نکند - فکرت هجو او مکن زنهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵۶:نزد اهل زمانه از که و مه - گر عبیدند جمله گر احرار


  30. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - تغزل و بهاریه:گشاده روی بهار، ای گشاده روی بهار - شراب سرخ بخواه و نبید سرخ بیار

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۷ - مرگ تزار:خمش مباش کنون کامد ای بهار، بهار - سخن زلعبت چین وبت بهار، به آر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٩:چو از جهان و ز اهل جهان نداری بهر - جهان و هر چه در او هست جمله بادا نگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١١:چهار رکن جهان را بساط نرد انگار - خلایقش چو حریفان مشتغل به قمار


  31. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۸ - لاله زار:چون پای خرد خرد نهادی به لاله‌زار - خوبان بخند خندکشندت میان کار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٣ - قصیده:باد بهار میوزد از روی مرغزار - جان تازه میکند نفس باد نو بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۵ - قصیده در مدح تاج الدین علی سربداری:عید آمد ای نگار بده جام خوشگوار - کز جام خوشگوار شود کار چون نگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٩ - ایضاً قصیده در مدح معز الدین حسین کرت:منت خدایرا که بتوفیق کردگار - نامی که جست یافت جهانگیر نامدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٣ - قصیده در مدح طغایتمورخان:هر چند مدتی شدم از روی اضطرار - دور از جناب حضرت میمون شهریار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩۴ - مطلع ثانی:دولت بود مساعد و اقبال و بخت یار - آنرا که کرد بندگی شاه اختیار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱:آمد بهار و وقت نشاطست می بیار - می مایه نشاط بود خاصه در بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۳:ای ماه مهربان مه مهرست می بیار - بزمی بساز فصل خزان خوشتر از بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵:ای برده نرد حسن ز خوبان روزگار - قدت براستی چو سهی سرو جویبار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٨٨:ای سروریکه از تو عدو و ولی تو - این تاج دار آمد و آن گشت تاجدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۵:ابن یمین دریغ یساری نیافتست - بر قدر همتی که بدو داد کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۶:ایدل نصیحتم بشنو تا برون بری - گوی مراد از خم چو کان روزگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٨:برهان دین و حجت اسلام خواجه نصر - ای منظر تو مظهر الطاف کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۶:چون روزگار هست بتصحیف روز کار - پس روز کار خواندنش به که روزگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٨:کاری که لطف پای نهد در میان آن - آید بسان زر طلا پاک و بی عیار


  32. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۹ - در وصف آتلیه نقاشی اسعد:حبذا از این نگارستان پر نقش و نگار - خوش‌تر از بتخانهٔ چین و سرای نوبهار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٢ - قصیده در مدح نظام الدین یحیی:آفرین باد آفرین ای حیدر خنجر گذار - کامد از تیغ تو آبی ملک را بر روی کار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۵ - قصیده در تعریف و تاریخ بنای قصری که نظام الدین یحیی ساخته:حبذا این قصر جانپرور که تا گشت آشکار - کرد پنهان رخ ز شرم او بهشت کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٧ - قصیده:دوش رفتم از ره فکرت بر این نیلی حصار - دیدمش فیروزه گون صرحی زمرد زرنگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧٨ - وله ایضاً در مدح و تهنیت قدوم پادشاه:دوش وقت صبحدم آمد نسیمی مشکبار - مژده جانپرورم داد از قدوم شهریار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨۴ - قصیده در مدح معزالدین حسین کرت:شکر این دولت که یارد گفت ز اهل روزگار - کز کمینه بنده یاد آورد شاه کامکار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٢ - قصیده:نامد الحق اینچنین فیروز کآمد شهریار - رستم از مازندران وز هفت خوان اسفندیار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩۴:ای نسیم صبحدم از بخت نیک ار باشدت - بر در گیتی پناه خسرو عادل گذار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٣:با خرد در حجره دل دوش صحبت داشتم - شکوه ها میکردم از دوران این نیلی حصار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۴:تا شدست این قصر خرم بزمگاه شهریار - ای بسا خجلت که دارد زو بهشت کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣۵:شرف مرد بعلمست و کرامت بسجود - نیست بیعلم و عمل هیچکسی را مقدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣٩:صاحب اعظم جلال ملک و دین یونس که باد - انجم و افلاک را گرد مدار او مدار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴١:صاحب اعظم غیاث ملک و دین هندو کزو - وعده شیرین بگیتی ماند خواهد یادگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٠:منت ایزد را که باز افکند چتر شهریار - بر سر اهل خراسان سایه خورشید وار

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۲ - چیستان:چیست آن دریا که دارد بر سر آتش قرار - آتش اندر زیر و آبش تیز تاب و شعله وار

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۴۴ - ترجمه:کردگار اگر طمع نتوان بوصلش داشتن - وز فراق دیر باز او نباشم رستگار


  33. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۵ - مجلس چهاردهم:به بهارستان افتاد مرا دوش عبور - جنتی دیدم بی‌حور و سراپای قصور


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢١:دوش با خود نفسی مصلحت دنیا را - میزدم هندسه ئی در بدو در نیک امور


  34. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۶ - تغزل:بوستان بشکفت و بلبل برکشید از دل صفیر - همچو چشم من گهرپالای شد ابر مطیر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٨٨ - قصیده فی التوحید و الزهد و نعت الرسول صلی الله علیه و سلم:موسم پیری رسید ایدل جوانی ترک گیر - ز آنکه نالایق بود کار جوان از مرد پیر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٨:ای نسیم صبحدم ز آنجا که لطف تست خیز - رنجه شو بگذر بدر گاه شه گردون سریر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١٧:حضرت اصحاب دنیا را مثالی گفته اند - عرضه دارم گرچه بعضی را نیاید دلپذیر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٣:من نیم در بند افزونی طلب کردن ولی - رأی شه داند که باشد از کفافی ناگزیر


  35. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۳۸ - بهاریه و تشبیب:نگر به زلف و بنا گوش آن بت کشمیر - یکی ز ساده پرند و یکی ز سوده عبیر

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:غذای میر ندیدم ولی به گاه غذا - بر اوگذشتم و دیدم که چاکران امیر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩١ - وله:مرا چو یاد خراسان گذر کند بضمیر - ز خون دیده کنم همچو لاله برگ زریر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٩:سر افاضل عالم امام عبدالحی - ز هی بخامه گهر پاشتر ز ابر مطیر


  36. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۶ - رزم‌نامه:می فروهل زکف‌ای ترک و به یک‌سو نه چنگ - جامهٔ جنگ فروپوش که شد نوبت جنگ

    ملک‌الشعرا بهار » تصنیفها » غزل ضربی (در دستگاه همایون):باش تا پنجهٔ ناهید زند زخمه به چنگ - آورد اختر ما دامن مقصود به چنگ


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱:ای ز چشمم شده پنهان و بدل در زده چنگ - چون بسر میبری ایام درین کلبه تنگ


  37. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۴۹ - صدارت اتابک اعظم:آن اختری که کرد نهان چندگه جمال - امروز شد فروزان از مطلع جلال


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۴٨:بر من سپهر کرده نعیم جهان حرام - از رشک گفته هام که سحری بود حلال

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ۵۶ - ترجمه:آنکس بود عزیزتر اندر جهان که او - نفس عزیز را ندهد خواری سؤال


  38. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - پیام به انگلستان:یک‌ره از ری سوی لندن گذر ای پیک شمال - بر ازین شهر بدان شهر یکی صورت حال


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠٨ - وله ایضاً فی المدح خواجه نظام الدین یحیی:از افق ماه نو عید بفیروز فال - چهره بنمود و جهان کرد منور بجمال

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۶۴:مرجع اهل حیل مجمع تزویر و نفاق - شرف دولت و دین قدوه اصحاب ضلال

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵۶۶:میدهد دست فلک دولت اصحاب یمین - بکسانی که ندانند یمین را ز شمال


  39. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۷ - تغزل:جلوه‌گر شد شب دوشین چو مه عید صیام - کرد از ابرو پیوسته اشارت سوی جام

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۲۰ - خدمت استاد:هرکه خواهدکه ادیبی کند از روی کتاب - زو فراوان غلط و تصحیف افتد به کلام


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٣۵:هوس مسکن مألوف و دیار معهود - دمبدم میپزم و باز همی گردد خام


  40. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۸ - تشبیب و بهاریه:رسید گاه بهار و گه سماع و مدام - کجایی ای صنم سرو قد سیم اندام

    ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷:منم که خط غلامی دهم به نیم ‌سلام - دل من است که قانع شود به یک پیغام


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٨٢:بدانخدای که بنگاشت دست قدرت او - درون پرده ارحام صورت اجسام

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٩٩:خدیو کشور دانش یمین دولت و دین - توئی ز راه حقیقت خلاصه ایام

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٠٨:سپهر مهر جلالت جلال دولت و دین - توئی که رأی ترا شاه انجم است غلام


  41. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۴ - گلۀ دوستانه:تَمُرتاشا ز بی‌مهریت زارم - زچون‌تودوست‌ازخودشرمسارم‌


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٨٣:ببابا حیدرم باشد توقع - که چون واقف شود از حال زارم


  42. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - شب پائیز:روز بگذشت و شب تیره بگستردادیم - مسند از حجره به ایوان فکن ای نیک‌ندیم

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - تغزل:زلفت از مشگ‌، خط آراید بر صفحهٔ سیم - تا بدان‌، چشم تو را فتنه نماید تعلیم


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲:زلف مشکین تو بر طرف بنا گوش چو میم - هست چون بر سمن از سنبل تر حلقه جیم

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٢۴:گر ترا هست خرد یاز بیا ز ابن یمین - یک نصیحت بشنو این ز بزرگان قدیم


  43. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - مولودیه و منقبت:زهی به کعبه‌، شرافت‌فزای رکن و حطیم - زهی مقام تو فخر مقام ابراهیم

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - در پیشگاه آستان قدس رضوی:تبارک الله از این فرخ آستان که بود - به پاس درگه او آسمان همیشه مقیم


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶١٢:شنیدم از سر منبر مذکری میگفت - رضای حق طلبی باش بر سر تسلیم


  44. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - فوج آهن:چون بدرید صبح پیراهن - جلوه گر گشت فوجی از آهن

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۷ - پاسخ به کاظم پزشکی:ای پزشکی خطت رسید به من - چون به یعقوب پیر، پیراهن

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۶ - گیو تاجر:گیو تاجر نموده این اوقات - چارقی چند وارد از لندن


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠٢:هر کسی را چنانکه هست بدان - پس بدانقدر دوستی میکن


  45. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - فتح دهلی:دو چیز است شایسته نزدیک من - رفیق جوان و رحیق کهن

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۳:مبادا ز فرهنگ و دانش جدا - زن و کودک مردم پارسا

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۱، ۵۲:سخن جز به اندیشه‌ با کس مکن - یکی مرد باش آشکارا سخن

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۴:زن باخرد را ز جان دوست دار - که باشد زن باخرد دستیار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۷۴:به هر کار یکرنگ و یکروی باش - ستوده دل و بافرین خوی باش

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۸۵:به گفتار و کردار شو مهربان - نیایشگر و چرب و شیرین‌زبان

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۰۰:بود دشمن کهنه‌، مار سیاه - که صد سال دارد به دل کین نگاه

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۱۸:بود آدمی کودکی شیرخوار - پذیرنده ی خوی‌ها بی‌شمار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨١:قلم را بر تبت فزون دان ز تیغ - بود گرچه کم زو به نیروی تن

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٩٧:میندیش در حق مردم بدی - که آری بلا بر سر خویشتن


  46. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۰ - تغزل:گه فریضهٔ شام آن چراغ ترکستان - کنار من ز رخ خویش کرد لالستان

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۸ - در سوگ پدر:دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر - بشد صبوری و ازکف ربود صبر جهان

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۲ - ابر و شفق:کربم و باذل ابری برآمد از بر کوه - بغارتیده همه بار خانهٔ عمان


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶٠:بنظم با تو بگویم بنای مصدر را - که چند و چیست ذهاب و صهو بتست و لبان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶٩:چهار چیز دهد آبروی مرد بباد - باختیار مباش ای پسر مباشر آن


  47. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۳ - جزر و مد سعادت:خواندیم در دفاتر و کردیم امتحان - کاز بعد هر غمی بود آسایشی نهان

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۶ - زیان تازیان:روزی رسد که آید پیکی ز هندوان - گوید دهید مژده که آمد خدایگان

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۷ - نالهٔ بهار در زندان:دردا که دور کرد مرا چرخ بی‌امان - ناکرده جرم‌، از زن و فرزند و خانمان

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - سیاست:چون پیشه‌ای شدست سیاست به‌ملک ری - شایدکه هیچ نارم ازین پیشه بر زبان


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢٩ - وله ایضاً در مدح طغایتمورخان:منت خدای را که علی غفله الزمان - پیرانه سر بقوت اقبال نوجوان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣۵ - وله ایضاً:یا رب چه موجبست که دستور شه نشان - والا جلال دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۶۶:تریاق و ارقمست مرا بر سر زبان - این قسم دشمنان بود آن حظ دوستان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٧۴:ز ابن یمین پیام برای باد صبحدم - نزد علاء دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٨٩:مهر سپهر رفعت و دارای مملکت - والا علاء دولت و دین آصف زمان

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٢٨ - ترجمه:عاجز شدست رای خردمند از دو چیز - تدبیر کار کردن زن حکم کودکان


  48. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۹۸ - پیام به یاران تهران:ای صبا رو به جانب تهران - دوستان را ز من سلام رسان


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵٩:بر تو پاشم ز بحر دانش خویش - سخنی همچو لؤلؤ و مرجان

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٠۴:هر کرا یاد بنده میآید - بکرم بندگی من برسان

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۵ - ایضاً له:چیست آن پیکر پری کردار - گاه مینا برنگ و گه مرجان


  49. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۲ -بیزاری از حیات:مرا دلی است ز دست زمانه غرقه به خون - هزار لعنت بر این زمانهٔ ملعون


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٣ - وله ایضاً در مدح علاءالدین وزیر:هوای آنرخ چون ماه و زلف غالیه گون - بهیچ حال نخواهد شد از سرم بیرون


  50. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۴ - خدعهٔ حسود:حاسدم دست خدیعت برکشید از آستین - مر مرا افکند از چشم وزیر راستین

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۱۶ - آفرین فردوسی:آنچه کورش کرد و دارا و آنچه زردشت مهین - زنده گشت از همت فردوسی سحرآفرین


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٢۶ - ایضاً له در مدح نجم الدین عبدالعلی:دوش وقت صبحدم از لطف رب العالمین - هاتفی در گوش هوشم گفت کای ابن یمین

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٣٢ - ایضاً له در مدح ملک شمس الدین محمد:نوجوان شد گاه پیری دولت ابن یمین - سایه چون گسترد بروی آفتاب ملک و دین

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴٧:آصف ثانی علاء ملک و دین کو را خطاب - مینویسد منشی گردون وزیر خافقین

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶٩٣:مجلس دستور ایران است یا خلد برین - کاندر او بر هر طرف بینی صفی از حور عین


  51. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۵ - در مدح مظفرالدین شاه:ایا نسیم صبا ای برید کار آگاه - ز طوس جانب ری این زمان بپیما راه


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵٨:ز آستانه جاه و جلال خسرو عهد - سپهر کشور داد و دهش سپاهانشاه


  52. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۶ - ماجرای زمستان:دوش چون برشد آن درفش سیاه - گشت پیدا طلایهٔ دی‌ماه


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵۶:دی معرف به پیش آصف عهد - خواند فصلی ستوده که و مه


  53. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۸ - تغزل:منصور باد لشکر آن چشم کینه‌خواه - پیوسته باد دولت آن ابروی سیاه


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۹:فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه - کز تاب آفتاب شود با فروغ ماه

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٣٠ - ترجمه:هر ناصحی که بود ز من خواست توبه ئی - گویا که عشق خوش پسران هست از گناه


  54. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۴ - تهران قبل از کودتا:ای مردم دلخون وطن‌، دغدغه تا کی - چون شه ز وطن دل بکند، دل بکن از وی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۸:ای روی تو آئینه الطاف الهی - وی دبدبه حسن تو از ماه بماهی

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰:ایماه دل افروز بگردان قدح می - چون ماه فلک دم مزن از دور پیاپی


  55. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۳۵ - بهشت و دوزخ:خوش گفت این حدیث که شرطست کآدمی - گام آنچنان نهد که ننالد از او زمی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٧ - وله ایضاً در مدح نظام الدین یحیی:عیدست در ده ایصنم گلعذار می - بنمای صورت طرب اندر صفای وی


  56. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۰ - شجاعت ادبی:مردن اندر شجاعت ادبی - بهتر از چاپلوسی و جلبی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٢:انقدر از متاع دنیاوی - که کفاف تو باشد ار طلبی


  57. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۴ - پیام به وزیر خارجه انگلستان:سوی لندن گذر ای پاک نسیم سحری - سخن از من بر گو به سر ادوارد گری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٢ - وله:از من ای باد صبا لطف بود گر سحری - ببر خسرو آفاق رسانی خبری

    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵:ایصبا گر بودت سوی خراسان گذری - ببر از حال دل من سوی جانان خبری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١١:با خرد همره و دو لب بادب باز مکن - هیچ کاری که از آن غیر تو یابد ضرری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴٢:زر بسیار چه حاجت که کنی صرف بر آنک - خانقاهی بگچ و سنگ بعیوق بری

    ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ٨ - وله مستزاد در مدح یمین الدوله عمده الملک حسن:یا رب از من که برد سوی خراسان خبری - ایصبا گر بودت هیچ مجال گذری


  58. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۵ - تغزل:پیمان‌شکن نگار من آن ترک لشکری - بگرفت خوی لشکری و شد ز من بری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٧٧:ابن یمین منم که بآیات بینات - در ملک نظم کرده ام اثبات داوری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٨:ای باد خوش نفس گذری کن ز راه لطف - بر خاک در گهی ز فلک جسته برتری


  59. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۶ - تغزل:بتا اگرچه به صورت تو زادهٔ بشری - ولی به روی درخشان‌، سلاله قمری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٢٧:چهار چیزست آئین مردم هنری - که مردم هنری زین چهار نیست بری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧۵:مرا مبشر فرخنده فال خوش خبری - بگوش هوش رسانید موسم سحری


  60. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۷ - خزان:مگر می‌کند بوستان زرگری - که دارد به دامان زر جعفری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٨:منم آنکه در مدحتت طبع من - سپهر ازرقی گشت و مهر انوری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٧:مربی چو محمود باشد گرم - چه سنجد بمیزان من عنصری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٨١:همی گفتم از راه ضجرت شبی - نسیم صبا را بخواهشگری


  61. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۴۸ - گیهان اعظم:با مه نو زهره تابان شد ز چرخ چنبری - چون نگین دانی جدا از حلقهٔ انگشتری

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۱ - کل‌ الصیدفی جوف‌الفرا:چار تن در یک زمان جستند در دوران سری - پنج نوبت کوفتند از فر شعر و شاعری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٧ - وله ایضاً در مدح تاج الدین علی سربداری و بیان رفع نقار و کدورتی که بین سرداران بوده:باز دین و ملک را بر رغم چرخ چنبری - کارها خواهد نهادن روی در نیک اختری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٢ - وله:تا زمان باشد کسی را در زمان سروری - از علاءالدین و الدنیا نزیبد برتری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵٣ - ایضاً له:چند گاهی زیر طاق گنبد نیلوفری - خار غم را جفت بودم همچو گلبرگ طری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵۴ - وله در مدح تاج الدین علی سربداری:چون سعادت رهنمائی کرد و دولت یاوری - بستم احرام طواف کعبه نیک اختری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۶٠ - وله ایضاً:منت ایزد را که دولت کرد بازم رهبری - سوی عالی در گهی کز چرخ دارد برتری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵٨:کاشکی با اینهمه محنت که من دارم ز غم - روز آخر خود نکردی با من این بد گوهری


  62. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۵۲ - تغزل:ز عشق خوبروبان حصاری - شدم‌ در چنگ رنج و غم حصاری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٩ - وله ایضاً در مدح علاءالدین محمد:بر آمدم صبحدم باد بهاری - جهان خوشبوی گشت از مشک تاری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٢:خداوندا بر این عالیجنابت - کزو دارد فلک صد شرمساری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶۶:مرا در خفیه دی میگفت یاری - که بینم شاه را از تو غباری

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٢:من و نفس نفیس و فقر و فاقه - نمیخواهم غنی گشتن بخواری


  63. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۲ - به یاد صحبت اخوان و اطاق آفتاب روی تهران:روزگار آشفتگی دارد بسر، کو همدمی - تا ز فیض صحبتش خاطر بیاساید دمی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹:گر نشینم با تو در خلوت به شادی یک دمی - از غبار خود نبیند چشم دل دیگر نمی


  64. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۷ - خصم خرد:مخور تا توانی می اندر جوانی - می اندر جوانی مخور تا توانی

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۶۸ - شمار گیتی:جهانا چه مطبوع و خرم جهانی - دریغا که بر خلق ناجاودانی

    ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۰ - تاریخچه انقلاب مشروطه:دریغا که بگذشت عهد جوانی - درآمد ز در پیری و ناتوانی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴۶ - قصیده:الا ای نسیم سحر گر توانی - قدم رنجه کن یک سحر بی توانی


  65. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۲ - آزرم:ای برادر، تا توانی گیر با آزرم‌ خوی - مرد بی‌آزرم باشد چون زن بسیار شوی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۴٩:صحبت صاحبنظر باید که باشد با دو کس - یا کریمی نامجوی و یا حکیمی راستگوی


  66. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۳ - به شکرانهٔ بازوی قوی:برخیز ساقیا بده آن جام خسروی - تا درکشم به یاد شهنشاه پهلوی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۸ - لغز:آن خوبروی دلبر همچون سبیک زر - آمد به مجلس اندرو بنشست پیش روی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۱:دلدار گفت لوح دل از نقش من بشوی - گفتم که تلخ از آنلب شکر فشان مگوی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٠:از من که میبرد سوی دستور خافقین - رمزی در آن شکایت ایام منطوی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٩٨:ایدل نصیحتی کنم ار زانکه بشنوی - نا داده آب کشت سعادات ندروی


  67. ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۷۶ - راز طبیعت:دوش در تیرس عزلت جان‌فرسایی - گشت روشن دلم از صحبت روشن‌رایی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۲:ماهرویا گه آنست که رخ بنمائی - که بجان آمدم از بیکسی و تنهائی


  68. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵:غم‌مخور جانا در این‌عالم که عالم هیچ نیست - نیست‌هستی‌جز دمی‌ناچیز و آن‌دم‌هیچ‌نیست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۵ - ایضاً فی التوحید:ایدل غافل بدان کاحوال عالم هیچ نیست - پیش زخم حادثات دهر مرهم هیچ نیست


  69. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳:آن چه شعله است کزان راهگذار می‌آید - یا چه برقیست که دایم به‌نظر می‌آید


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۳:بازم از دیده در بار گهر می‌آید - لعل‌فام است مگر خون جگر می‌آید


  70. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲:کسی که افسر همت نهاد بر سر خویش - به دست کس ندهد اختیار کشور خویش


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۵٠٣:کریم دولت و دین سرور زمان و زمین - توئی که مثل تو گیتی ندید داور خویش


  71. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۱:علی‌الصباح که بر طره‌ات زنی شانه - هزار نافه گشایی میان کاشانه


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴٨:پدر که رحمت حق بر روان پاکش باد - ز من دریغ نمیداشت پند پیرانه

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵١:خدایگان فصیحان دهر ابن یمین - توئی که هست فضایل ترا و همتانه

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۵٩:سرا فاضل دهر ایرج ای که در همه فن - به سان مردم یکی فن کسیت همتا نه


  72. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳:شبی گذشت به آسودگی و آزادی - هزار شکر بدین نعمت خدادادی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٩:ز بهر خوشدلی خویش درون دنیا را - نگاه کن که چه کفت از طریق استادی


  73. ملک‌الشعرا بهار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷:نهاده کشور دل باز رو به ویرانی - که دیده مملکتی را بدین پریشانی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۳ - جوابی به قطعه محمود فرخ:بهار قطعهٔ فرخ شنید و خرم گشت - چو کشت خشک ز ترشیح ابر نیسانی

    ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۵ - بهار شیروانی:به شهر شروان بُد شاعری بهار بنام - که شهره بود به مطبوعی و سخن‌دانی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲:زهی بوقت سخن لعلت از در افشانی - شکسته رونق بازار گوهر کانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨١٢:بزرگوار وزیرا نصیحتی بشنو - ز بنده ئی که ترا هست مشفق جانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٧٨:ندیده نان تو اندر جهان کسی هرگز - بسان خاک چنین خوار از پی آنی


  74. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۷ - در هجو روزنامهٔ اصفهان و نامهٔ ناهید:گو، ز من باد سحرگه به صفاهانی زشت - که کیی تو که به رخ بسته‌ای از حیله نقاب


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠:سائلی حال جهانرا ز یکی کرد سؤال - آن شنیدی که چه فرمود حکیمش بجواب

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶:یک دو سیمین تن و یاری دو سه چاریم بهم - خورده هر روز منی پنج شش از باده ناب


  75. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸ - دختر ناکام:چه شد که نرگس مستش ز آبِ دیده تر است - چه شد که لالهٔ رویش به رنگ معصفر است


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٩٣:براه راست توانی رسید در مقصود - تو راست باش که هر دولتی که هست تراست


  76. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۲۶ - از یک غزل:گرم به خنجر بیداد خون بریزد دوست - ازو به‌ حق نبرم شکوه زان که حق با اوست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٩٠:یکیست فاضل و دانا اصیل و پاک نسب - ولیک هیچ کسش در جهان ندارد دوست


  77. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۴۹ - طلب آمرزش:عمری به باد رفت و به جا ماند این کتاب - باشدکشی بخواند وآمرزش آورد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٣٠:ایدل چو ممکنست که روزی بشب بری - کایام جز بکام تو یک گام نسپرد


  78. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۰ - زبان مادر:والدین ار به روی فرزندان - نگشایند از فضایل در


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٠:ای شهنشاه بختیار که هست - در همه کار دولتت یاور

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٢:ای پسر همنشین اگر خواهی - همنشینی طلب ز خود بهتر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣٠:شکر انعام حاتم ثانی - مخلص الملک یونس طاهر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴٣:عمر تا کی چنین بریم سر - حاصل روزگار بوک و مگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٧:نیست مغبون نبزد عقل کسی - که بزرگی خرد بسیم و بزر


  79. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۹۲ - بهترین دوست کتابست:رنج و زحمت طلبی‌، باش معاشر با خلق - حشر با خلق بلی رحمت و رنج آرد بار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩۵ - وله ایضاً:روز نوروز و می اندر قدح و ما هشیار - راستی هست برینکار خرد را انکار


  80. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۱ - در وصف بینش نامی که مژگانی سفید و چشمانی کم‌ دید داشت:آن چشم‌ سفیدی که بود چشمش کور - درکشور ما گشته به بینش مشهور


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۱:هر کو ز فریب اهرمن باشد دور - باید که بود معتقد بعث و نشور


  81. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - عجب غنا -‌ ذل نیاز:یکی نصیحت آزادگان ز جان بپذیر - که از طریقهٔ آزادگی نمانی باز


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٧ - قصیده در مدح علاءالدین محمد:مرا ز جور تو ای روزگار سفله نواز - بسیست غصه چگویم که قصه ایست دراز

    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٩٩ - وله ایضاً:جهان جود و کرم ای پناه اهل نیاز - بروی خلق در خرمی ز لطف تو باز

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۶٢:اگر تنعم و دولت دهد بپوش و بخور - بدوستانت بده آنچه از تو ماند باز


  82. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۱۵ - ضلال مبین:دیدم به بصره دخترکی اعجمی نسب - روشن نموده شهر به نور جمال خویش


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٨۶:بس کس که یافت خست و امساک پیشه کرد - بر نفس ناستوده و اهل و عیال خویش


  83. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۳۰ - آش کشک:چندکار سخت و مشکل را برایت بشمرم - بشمر ار مشکل‌تر از این پنج داری‌، ای حکیم


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١١۶ - ایضاً له:حبذا آرامگاهی خوشتر از دار النعیم - وز پری رویان صدف کردار پر در یتیم


  84. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۶۰ - در وحدت وجود:چندین هزار آینه بینی پر از نقوش - گر برنهی برابر یکدیگر آینه


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۰:گر نور روی روشنت افتد بر آینه - از زنگ تیره می نشود دیگر آینه


  85. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۱ - کار خرد و بزرگ:سینهٔ خویش کن فراخ و سترگ - وندر آن جای ده دلی هنری


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٩:من شنیدم که از ره شفقت - پدر پیر گفت با پسری


  86. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۲ - به یکی از رقبای سیاسی:آقای جلیل بی‌جلالی و فری - از مردمی و مهر و وفا بی‌خبری


    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ٧٢ - ایضاً:اذ سیلت السحب سجال المطر - قد زینت الروض بدری الزهری


  87. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۷۸ - در تقاضای دو اسب به عاریه:ای خواجه آزاده که مفتون توکشتند - قومی به جوابی و گروهی به سئوالی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶:تا ساخته ئی بر قمر از غالیه خالی - دارد دل من تیره تر از خال تو حالی

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۵۵:فرزند هنرمند من ای نور دو چشمم - حقا که مرا بیتو ز جان هست ملالی


  88. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۴:دوش آمد پی عیادت من - ملکی در لباس انسانی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨۶٣:گر تمتع ترا ز نقره و زر - اینقدر بس که قابض آنی


  89. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴:مخلوق جهان به گرگ مانند درست - با قادر عاجزند و بر عاجز چست

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵:از دامن کوه لاله ناگه برجست - گلگون‌رخی و تیشهٔ سبزی در دست

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶:بر دامن دشت بنگر آن نرگس مست - چشمی به ره و سبزه‌ عصایی در دست


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۰:ایدل اگر اعتقاد تو هست درست - می دان که ترا روزی تو خواهد جست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۱:ای سرور عهد هرکه شمشیر تو بست - شیر فلکش به زیر پالان چو خرست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۳:این برشده دولاب که گردد پیوست - گاهیش بلند بینی و گاهی پست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۴:از بس که دلم با سر زلف تو نشست - چون زلف تواش فتاد صد گونه شکست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۹:تا روی ترا بدیدم ایعشوه پرست - در دیده من نقش خیال تو نشست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۱:برخیز سحرگه ای صبا چابک و چست - با خواجه شهاب دین بگورست و درست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۹:دل شد ز پی وصل دلارام ز دست - جان نیز بران عزیمت از جای بجست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۳:در کارگه وجود هر نقش که هست - نقاش الست بیتو آن نقش ببست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸:دی ابن یمین صبحدمی جام بدست - با سر و قدی بر سر گلزار نشست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲:در باغ جمالت ای بت عشوه پرست - سیب ز نخ ساده و شفتالو هست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۵:دل در سر زلفین بتان نتوان بست - وز دست فراقشان به جان نتوان جست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۹۶:دی خسرو سیاره چو با شام نشست - از جیش حبش فتاد بر روم شکست


  90. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۹ - به مناسبت شهادت سید حسن مدرس:تا بُخل و حسادت به‌ جهان راهبر است - آزاده ذلیل و راستگو در خطر است


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۴:دیوانه دلم که میل طبعش بهواست - در کوی بتان کارگهی میآراست


  91. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱ - این رباعی را در خواب گفته است:امروز نه کس ‌ز عشق آگه چو من است - کز شکّر عشقم‌ همه‌ شیرین ‌سخن‌ است


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳:سید پسرا روی تو ماه ختن است - بالات براستی چو سرو چمن است


  92. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح پروفسور براون انگلیسی:ادوارد براون فاضل ایران‌دوست - کش فکر نکو،قول نکو، فعل نکوست


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۲:ایدل طلب دوست گرت عادت و خوست - بیرون مبر از خویش پی اندر پی دوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴:گفتم نخورم باده که کاری نه نکوست - تا باز رهم ز طعنه دشمن و دوست

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۱:حاصل چه از این که صورت خواجه نکوست - چون مغز نبیندش خرد در خور پوست


  93. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱ - پس از ورود به خاک بجنورد:چون خطه طوس را پس پشت بهشت - در خطهٔ بجنورد دل این بیت نوشت


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹:افسوس که عمر من ز هفتاد گذشت - بگذشت چنانکه بگذرد باد بدشت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۸:بر اوج فلک دوش چو خورشید بگشت - بر من ز فراق یار دانی چه گذشت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۹:مائیم و می ناب و بتی خوب سرشت - نه بیم ز دوزخ و نه امید بهشت

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۶۲:هر حادثه ئی که آمد از نرم و درشت - از ابن یمین ندید در معرکه پشت


  94. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۲۴:زین مردم دل‌سیاه‌، رخ دارم زرد - بیدردی خلق دردم افزود به‌ درد


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵:این چرخ سراسیمه بیفایده گرد - چون قسمت ارزاق خلایق میکرد


  95. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۲ - رباعی:شد نیمی عمر در خرافات هدر - وندر حیرت گذشت یک نیم دگر


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۵:ایدل غم نا آمده زنهار مخور - وانغم که گذشت از تو هم زو بگذر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۲:من برکشم این پیرهن زهد ز سر - پس در کشمت همچو قبا تنگ ببر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۴:هنگام سپیده دم گل سیب نگر - ز آب بقمش نقطه ز ده باد سحر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۵:چون یافت تن از خلعت شه زینت و فر - نیکو سخنی گفت درینمعنی سر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۰:اینهم بشنو ای پسر نیک اختر - از زر مطلب همین زر و هیچ دگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۲:در هجر تو از آه من و خون جگر - هم صبح اثر دارد و هم شام خبر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۳:گلدسته برخسار تو چون کرد نظر - گفتا که نیم از تو بخوبی کمتر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۵:روزی بخوشی اگر توان برد بسر - زنهار پسر انده بیهوده مخور

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۷:گفتتد مرا که بر ابوبکر و عمر - مدحت گوی رستی بقیامت ز سقر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۰:فرزند اعز محمد ای جان پدر - آیا بود اینکه بینمت بار دگر

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۱۱ - ایضاً:پرسم لغزی ای شده فاش از تو هنر - فکری کن و جهدی کن و بیرون آور


  96. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۳:گر مانده و ناتوان و گر خسته و زار - ما وز طلبش دست کشیدن‌، زنهار

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۴ - جمع بین ا‌لاضداد:ای بسته چو فندق به سرانگشت‌، نگار - رویت چو چراغ و طرّه‌ات چون شب تار

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵:با خرقه و تسبیح مرا دید چو یار - گفتا ز چراغ زهد ناید انوار


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۳:از بس که رسید از رخ و از غمزه یار - بر لاله و نرگس ستم ایام بهار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۸:از خنده رعد و گریه ابر بهار - وقتست جهانرا که شود چون رخ یار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۹:ایساقی شکر لب طوطی گفتار - گرمی نبود گرد ز شهدانه برار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۶:هنگام بهارست بتا باده بیار - کاراسته شد بزم طرب همچو نگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۸:هر چند که پیریم و ضعیفیم و نزار - والات وادات کار افتاده ز کار

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۴:داود نبی چو برگشادی اسرار - گفتی بپسر پند من از دل مگذار


  97. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶ - کنایه از انگلیس:ای زورآور که خون ما خورده پریر - وی بسته فرو قماط ما با زنجیر


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵۱:ای گردنم از ساعد تو طوق پذیر - بر دست من از زلف تو بادا زنجیر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۶۹:تدبیر تو چون باز ندارد تقدیر - میرو ره تقدیر نه راه تدبیر

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷۸:سردار جهان امیر حاجی دلیر - کز جنگ چو از جود نمیگردد سیر


  98. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷:زاغی می گفت اگر بمیرد شهباز - من جای کنم بدست شاهان از ناز

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸ - خطاب به حزب دموکرات و حکومت:ای ساده‌دلان زر گرگ حیلت‌باز - با جهد شما سیم و زر آورد فراز


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۶:در عشق من و تو هر دو ایمایه ناز - نو شد بجهان قصه محمود و ایاز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۸۷:تا کرد در جود کف راد تو باز - در ناز و نعیم غرقه اند آز و نیاز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۰:پروانه صفت در آتشم زاندم باز - کز باد اجل فروشد آنشمع طراز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۱:رفتند و ز رفتگان یکی نامد باز - تا با تو بگوید سخن از پرده راز

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۹۴:با خوش پسری بحسن چونشمع طراز - گشتم نفسی بنرد بازی دمساز


  99. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۰:آمد رمضان و خلق رفتند ز هوش - شد میکده‌ها قفل و زبان‌ها خاموش


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۴:دهقان بچه ئی داد می نابم دوش - گفتم که حرام باشد این گفت خموش

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱۸:استاد حسین ای بصفا همچو سروش - با نطق تو سحبان شود از عجز خموش


  100. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۱:ای برده گل رازقی از روی تو رشک - در دیدهٔ مه ز دود سیگار تو اشک


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۹:مائیم و می روح فزا چون دم مشک - لیکن بر اهل عصر چه مشک و چه پشک


  101. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۲:ای میر اجل گر دهدم مهل اجل - خواهم کرد این‌مشکل لاینحل حل


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۴:تا غالیه‌گون خال‌ِ مه‌ِ مهر گسل - پروانه‌صفت فتاد بر شمع چِگِل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۹:خواهد شدن از تن نظر جان زایل - ناگشته بجز حسرت و ارمان حاصل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۴:در پای گل از دست منه ساغر مل - بیمل نتوان برد بسر موسم گل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۵:در حیرتم از روی تو ایماه چکل - کآن صورت زیبا ز چه آبست وز گل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۵۷:پیوسته ز رویت ایمه مهر گسل - پروانه نور میبرد شمع چکل

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۳:روزی که دلم شدی بخوبان مایل - بودی ز وصالشان مرادم حاصل


  102. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۳ - شهر تهران:شهریست پر از همهمه و قالاقیل - بهتان و دروغ و غیبت و فحش سبیل


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴۱:دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل - می‌کرد به هر گوشه چو فرزین تحویل


  103. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۴۴ - در مرگ مادر:ای شمع شبستان من‌، ای مام گرام - رفتی و سیه شد به من از غم ایام


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۶۹:ایدل اگرت کار جهان نیست بکام - خوشباش که ناخوش نبود محنت عام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۷۶:آنها که حلال زادگانند و کرام - کردند نکاح دختر کرم حرام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۹:منزلگه خویش و دوستان جمله بکام - وز دشمن و حاسد نه نشان باد و نه نام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۰:لقمان که حکیمان جهانراست امام - فرمود بحفظ چار در چار مقام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۹:گر من نظری کنم بدان ماه تمام - باید که ملامت نکند شیخ و امام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۱۴:کردند بجای من بدی جمع لئام - گفتم که نمایم بمکافات قیام

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲۳:شد دعوی دوستی در ایام حرام - الفت ز که مردمی کجا دوست کدام

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ١٢ - ترجمه:در بذل طعام کوش و افشای سلام - شبها بنماز کوش و الناس ینام


  104. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵۲ - ریاعیات:تن چیست‌؟ مرکبی ز چندین معدن - پرگشته ز میراث نیاکان کهن

    ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳:رفتم بر توپ تا بکوبم دشمن - فریاد برآورد که ای وای به من


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۳۷:آمد خبریکه جان برون رفت ز تن - از واقعه زبده دوران و زمن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۴:در حیرتم از قاضی احکام کهن - کز حکم ویند اهل جهان بی سر و بن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۷:یا رب بچه موجب بمن بیسر و بن - هر لحظه غمی نو دهد اینچرخ کهن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴۸:دی گفت مرا یکی که ای عهد شکن - نه گفته بدی که می نخواهم خوردن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۴:دی بر سر خاک دوستی دلبر من - از دیده گلاب ریخت بر برگ سمن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۵۵:نتوان سخن از دهان تنکت گفتن - زیراک نگنجد اندرو هیچ سخن

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۰:چون زلف بنفشه را صبا داد شکن - دم بی می لاله رنگ گلبوی مزن


  105. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱:آمادهٔ جنگ باش کاین چرخ حرون - با نرم‌دلی با تو نگردد مقرون


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۱:هر چند بود کعبه اسلام کنون - در مرتبه از کنشت صد پایه فزون

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶۵:مائیم ز جور فلک آینه گون - با آه دلی که سنگ ازو گردد خون


  106. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۸:ای روح روان که فارغ از این بدنی - جویای عزیزکردهٔ خویشتنی


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۹:ایدل ز پی حطام دنیای دنی - در خرمن عمر خویش آتش چه زنی


  107. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۶۹:تا بشکافد به هم دل نالانی - تا خون بارد ز دیدهٔ گریانی


    ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷:بیا ساقی بدور دو ستکانی - بده بر گل شراب ارغوانی

    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲۱:ایگوهر پاک از کدامین کانی - کز غایت روشنی ز ما پنهانی


  108. ملک‌الشعرا بهار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰:از پیش و پس حیات بر خیره مپوی - دم را بنگر ز آمده و رفته مگوی


    ابن یمین » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۱۵:ایخواجه توئی انک چو تو گرم روی - در مردی ورادی نبود هیچ گوی


  109. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۸۹ - زینت مرد:زینت مرد به عقل است و هنر - نی به پوشاک وجلال و فرّهی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٢٨:چون رسد روزی به وقت خویشتن - زحمت جستن چه بر خود می‌نهی


  110. ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۱۹۰ - نیکنامی:چون برکه‌های دشت عرب دان تو حال خلق - گاهی ز آب پر شود و نوبتی تهی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٨٧:ای پیک پی خجسته نسیم سحرگهی - لطفی کن از برای دل خسته رهی


  111. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۴:مشو تند وگستاخ و نااستوار - به پیش خدا و خداوندگار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۱:به زن راز پنهان مکن اشکار - همان کودکان را به فرهنگ دار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۲۳:مشو هیچ با مرد بدچشم یار - که بدچشم مردم نیاید به کار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۶۶:به نزد خدا و خداوندگار - ز نامرزی خویشتن شرم دار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۷۱:به فرمانبری راه نیکی سپار - که خوش بهره یابی ز پروردگار

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۷۵:جز از راستی هیچ دم برمیار - که باشی بر مردمان استوار


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴١۵:چو دنیا کند با تو بخشش تو نیز - ببخشش که گردان بود روزگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٣١:شنیدم که عیسی علیه السلام - تضرع کنان گفت کای کردگار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۴۶:کسی خوش بر آید در این روزگار - که باشد بدستش یکی از سه کار

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٢:مرا نام اگر نیک و گر بد بود - چو رفتم از آنم چه فخر و چه عار

    ابن یمین » دیوان اشعار » اشعار عربی » شمارهٔ ١٨ - ترجمه:چو دنیا کند با تو بخشش تو نیز - ببخشش که گردان بود روزگار


  112. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵:هر آن چیزکان زی تو نبود نکو - به دیگر کسانش مکن آرزو


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٣۴:ندیدم من از آدمی هیچکس - که اخلاق او جمله باشد نکو


  113. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۸:رود هرکه با تو به خشم و به کین - از او دور باش و به رویش مبین

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۳۳‌:ز دارای کین‌توز دوری گزین - همان به که نشناسدت مرد کین

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۸۴:روان را بپرداز از خشم و کین - که گردد تبه جانت از آن و این


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۴۵:الا ایصبا خدمتم عرضه دار - بدرگاه دستور با زیب و زین


  114. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۲:نیوشنده باش و سخن درپذیر - پس و پیش‌ پاسخ به پیمانه گیر


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵٩:همانا که شاهنشه بی نظیر - کزو تازه شد رسم تاج و سریر


  115. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۲۱:مشو هم‌خور و خفت‌بامست‌مرد - که آمیزش مست رنجست و درد

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۲۸، ۲۹:مشو در خورش باکسان هم‌نبرد - دل میزبان را میاور به درد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢٠٢:الهی مرا چون سرای سپنج - سرانجام باید بغیری سپرد


  116. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۲۴:به رشکاوران هیچ منمای زر - بپرهیز از سیزک بی‌هنر

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۵۶:به‌مردم‌بر افسوس و خواری مکن - بویژه به مه‌سال مردکهن

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۶۰:بجو راستگو مرد، پیغامبر - کجا راست آید پیامت بسر

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۱۰۷:مهل نام را، خویشکاری ز دست - که بی‌خویشکاری شود نام پست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ٧۴ - وله:بعزم سفر شاه جمشید فر - بر افراخت رایت بخورشید بر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩٣:اگر پاک طبعی و پاکیزه کار - توقع بدرگاه دو نان مبر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٠٧:بتجرید در شهر من شهره ام - چه گفتم خود از من بود شهره شهر

    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴٢٨:زمستان و پیری و بیحاصلی - بدینصورت ار کرد باید سفر


  117. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۳۲:شوی چون به پیکار جنگاوران - نگر تا نباشدت بار گران


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۶۵۴:بتعییر دی گفت با من یکی - که میزیستی از نصیحت گران


  118. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۳۴:سخنگوی داننده را دوست گیر - بپرهیز از خشم مرد دبیر

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۳۶:بر مرد داننده خاموش باش - سخن‌ پرس‌ و دیگر همه گوش‌ باش


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٣۶:الهی بهنگام پیری مرا - تمنای نفس جوانان مده


  119. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۴۵‌:کسی را میازار در گفتگوی - به کین و زیان کسان ره مپوی

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۹۶:سخن هیچگه بر دو آیین مگوی - که نزد مهال ریزدت آبروی


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٨٣٧:دلا پاس این یکسخن گوش دار - که دارد خواص دم عیسوی


  120. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۴۹:اگر وام ‌خواهی ‌ز خویشان‌ بجاست - ز بیگانه وام ار ستانی خطاست


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١٧١:مرا صورت از لغوه گر کج شود - چه نقصان رسد زان بمعنی راست

    ابن یمین » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۲ - ایضاً:سه عیار قهار غارتگر اند - کند میلشان هر کجا زیرکی است


  121. ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » فقرۀ ۸۶:میاموز دانش به ناپاکزاد - که دانش چراغست و ناپاک باد

    ملک‌الشعرا بهار » منظومه‌ها » ارمغان بهار » اینک منظومهٔ سی ‌روزهٔ آذ‌ر پاد مارسپندان:انوشه روان باد آن مرد راد - که این گفت‌ها گفت و این پند داد


    ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣۵٢:مرا دوستی کو که با دشمنم - بگوید که این نکته میدار یاد