شنیدم از سر منبر مذکری میگفت
رضای حق طلبی باش بر سر تسلیم
بطاعت آنکه تف آتش هوا ننشاند
کجا رسد بلب آب کوثر و تسنیم
خدای عزوجل از فرائضی که نهاد
غریم ماست که باید گذاشت حق غریم
اگر چه موعظتش عین حکمتست و لیک
همیدهد کرم ایزدی مرا تعلیم
که گویم ار کنم اندر ادای حق تقصیر
بود به پشتی آن کم غریم هست کریم
کدام معصیت ابن یمین تواند کرد
که بیش از آن نبود رحمت خدای رحیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به اهمیت تسلیم و رضا در برابر اراده خداوند میپردازد. او میفرماید که باید به رضای حق توجه کرد و به دستورات الهی عمل کرد، زیرا این دستورات عین حکمت هستند. با وجود اینکه انسان ممکن است در اجرای این وظایف کوتاهی کند، اما باید به رحمت و بزرگی خداوند امیدوار باشد. در نهایت، شاعر تأکید میکند که هیچ گناهی نمیتواند به اندازه رحمت خداوند باشد و او همیشه آماده آمرزش است.
هوش مصنوعی: شنیدم که یکی از سخنرانان در منبر گفت: برای دستیابی به رضایت خداوند باید اهل تسلیم و پذیرش باشی.
هوش مصنوعی: کسی که در برابر فرمان خداوند تسلیم و متواضع باشد، به جایگاه بلندی میرسد و از نعمتهای بزرگ و پرفیضی بهرهمند میشود.
هوش مصنوعی: خداوند متعال از واجباتی که قرار داده، این است که باید حق کسانی را که با ما در ارتباط هستند، ادا کنیم و به آنها توجه داشته باشیم.
هوش مصنوعی: هرچند سخنان او سرشار از حکمت است، اما باز هم لطف خداوند به من آموزش میدهد.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم حقی را ادا کنم، احساس میکنم که قصور دارم، چرا که در پس آن، مهربانی و بزرگی وجود دارد که شایستهتر از من است.
هوش مصنوعی: کدام خطا یا گناه است که ابن یمین بتواند انجام دهد که با رحمت بزرگ خداوند رحیم قابل مقایسه باشد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی که او کند از کان که به میتین سیم
مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم
بر آن صحیفة سیمین مسای مشک مقیم
که رنگ مشک نماید بر آن صحیفة سیم
مکن ستیزه اگر چند خوبرویان را
ستیزه کردن بیهوده عادتیست قدیم
غرض ز مشک نسیمست ، رنگ نیست غرض
[...]
چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم
ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم
که عز ملت محمود سیف دولت را
ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم
فزود حشمت و رتبت به دولت عالی
[...]
سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم
ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم
کشید رایت منصور سوی لوهاور
به طالعی که تولا کند به دو تقدیم
قضا ز هیبت او دیده حال شرع قوی
[...]
تویی که دل بتو کردند عاشقان تسلیم
سلیم باشد ، اگر جان بتو دهند ، سلیم
یکی منم ، که اگر صد هزار جان بودم
بجان تو که کنم جمله را بتو تسلیم
ز طلعت تو بخورشید داده اند فروغ
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.