گنجور

 
ابن یمین

شنیدم از سر منبر مذکری میگفت

رضای حق طلبی باش بر سر تسلیم

بطاعت آنکه تف آتش هوا ننشاند

کجا رسد بلب آب کوثر و تسنیم

خدای عزوجل از فرائضی که نهاد

غریم ماست که باید گذاشت حق غریم

اگر چه موعظتش عین حکمتست و لیک

همیدهد کرم ایزدی مرا تعلیم

که گویم ار کنم اندر ادای حق تقصیر

بود به پشتی آن کم غریم هست کریم

کدام معصیت ابن یمین تواند کرد

که بیش از آن نبود رحمت خدای رحیم

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
عسجدی

کسی که او کند از کان که به میتین سیم

مکن بر او بر بخشایش و مباش رحیم

ازرقی هروی

بر آن صحیفة سیمین مسای مشک مقیم

که رنگ مشک نماید بر آن صحیفة سیم

مکن ستیزه اگر چند خوبرویان را

ستیزه کردن بیهوده عادتیست قدیم

غرض ز مشک نسیمست ، رنگ نیست غرض

[...]

مسعود سعد سلمان

چو روی چرخ شد از صبح چون صحیفه سیم

ز قصر شاه مرا مژده داد باد نسیم

که عز ملت محمود سیف دولت را

ابوالمظفر سلطان عادل ابراهیم

فزود حشمت و رتبت به دولت عالی

[...]

ابوالفرج رونی

سپهر دولت و دین آفتاب هفت اقلیم

ابوالمظفر شاه مظفر ابراهیم

کشید رایت منصور سوی لوهاور

به طالعی که تولا کند به دو تقدیم

قضا ز هیبت او دیده حال شرع قوی

[...]

وطواط

تویی که دل بتو کردند عاشقان تسلیم

سلیم باشد ، اگر جان بتو دهند ، سلیم

یکی منم ، که اگر صد هزار جان بودم

بجان تو که کنم جمله را بتو تسلیم

ز طلعت تو بخورشید داده اند فروغ

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه