سرچشمهٔ «فین» بین که در آن آب روانست
نه آب روانست که جان است و روان است
گویی بشمر موج زند گوهر سیال
یا آن که به هر جدول، سیماب روانست
آن آب قوی بین که بجوشد ز تک حوض
گویی که مگر روح زمین در غلیانست
فوارهٔ کاشی رده بسته به جداول
چون ساقی پیروزه سلب در فورانست
وان آب روان از بر فواره پریشان
چون موی پریشان به رخ سیمبرانست
آن ماهی جلد شکم اسپید سیهپشت
شیطانصفت از تک به سوی سطح دوانست
آن ماهی زرین که سوی تک دود از سطح
چون تیر شهابست که بر دیو نشانست
خرچنگ کجآهنگ بر ماهی زیبا
چون دیوکجآیین به بر حور جنانست
ترسد که برانندش ازین کوثر جانبخش
زان روی ازین گوشه بدان گوشه خزانست
ماهی که بود راسترو از کس نهراسد
خرچنگ کجآهنگ نهان و نگرانست
آن از منش راست کند جلوه چپ و راست
وین از منش پست شب و روز نهانست
ماهی بود آزاده و سادهدل و شادان
خرچنگ خبیث است و کریه است و جبانست
قدسی بود اسفند که همخانهٔ حوت است
قتال بود تیر که جفت سرطانست
اندر سرطان خطهٔ کاشان چو جحیمی است
این طرفه جحیمی که بهشتش به میانست
از خلد نشانی بود این باغ که طرحش
فرمودهٔ عباس شه خلد مکانست
آن سروکهنسال نمایندهٔ عصری است
کآزادگی و مردمیش نقل جهانست
آزادگی و خرمی، از سرو بیاموز
کآزاده و خرّم به بهار و به خزانست
ای سرو تو آزادی از آن جاویدانی
هرکس که شد آزاد، بلی جاویدانست
ای سرو! تو ثابتقدم و عالیشانی
هر مرد که ثابتقدم، او عالیشانست
آثار بزرگان بین اندر در و دیوار
آثار جوانمرد ز کردار نشانست
گرمابهٔ خونین اتابک را بنگر
گویی که هنوز از غم او اشک فشانست
هر رخنهٔ دیوارش گویی که دهانیست
کاندر حق دژخیمش نفرین به زبانست
رفتند و بماند از پس ایشان اثر نیک
خوش آنکه پس از او اثر نیک عیانست
*
*
مهمان براهیم خلیلیم که در جود
همتای براهیم خلیل الرحمن است
اعیان بنی عامر معروف جهانند
وین گوهر تابنده از آن عالی کانست
بس محتشم است اما، درویش نهادست
با دانش پیرانست ار چند جوانست
لطفش به حق یاران محتاج بیان نیست
آنجا که عیانست چه حاجت به بیانست
طبعم ندهد داد مدیحش که چنین کار
در عهدهٔ یغمایی و آن طبع روانست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به توصیف زیباییها و ویژگیهای آب روان در سرچشمه فین میپردازد. او آب را نه تنها به عنوان یک مایع، بلکه به عنوان نماد جان و روح در نظر میگیرد. شاعر با تصاویری زیبا و شاعرانه، ماهیها، خرچنگها و دیگر موجودات آبزی را توصیف میکند و تضاد بین ماهی آزاد و خرچنگ خبیث را به تصویر میکشد. در ادامه، از سرو کهنسال به عنوان نماد آزادگی و ثبات یاد میکند و تأکید دارد که آزادگی انسان نیز او را جاودانه میسازد. در نهایت، شاعر به آثار و یادگارهای بزرگان اشاره میکند و با بزرگداشت مهمان خود، ابراز احترام و محبت مینماید. شعر به زیباییهای طبیعی و انسانی، فضیلتها و یادگارهای تاریخ اشاره دارد و بر اهمیت آزادگی و نیکی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: منبع آب «فین» را نگاه کن که در آن آب جاری است، اما این آب فقط آب نیست؛ بلکه همانند جانی در حال حرکت و زندگی است.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که امواج دریا گویی جواهرات مایعی را به شمارش میآورند، یا اینکه هر جوی آب، نقرهای روان و فریبنده دارد.
هوش مصنوعی: آب تندی را ببین که از یک حوض به جوش آمده است. انگار که روح زمین در حال جنب و جوش و فعالیت است.
هوش مصنوعی: فوارهای که با کاشیهای زیبا تزئین شده، مانند ساقی است که در حال پر کردن جامهای سبز، آب را با شدت به بیرون میپاشد.
هوش مصنوعی: آب روانی که از فواره جاری است، مانند موی پریشان، بر چهرهی زیبای نقرهای (سیمبر) میریزد.
هوش مصنوعی: آن ماهی، با پوست سیاه و شتابان، از عمق آب به سمت سطح شنا کرد.
هوش مصنوعی: آن ماهی طلایی که به سمت دود سیاه حرکت میکند، مانند شهابی است که بر دیو قدرت نشان میگذارد.
هوش مصنوعی: خرچنگی که به طور غیرطبیعی حرکت میکند، به ماهی زیبا نگاه میکند و او را مانند دیو وحشتناک به حساب میآورد، در حالی که ماهی در زیبایی و لطافتش همچون حوریانی از بهشت است.
هوش مصنوعی: نگران است که او را از این سرچشمه پر نعمت دور کنند، به همین خاطر از این گوشه به آن گوشه میرود، زیرا میداند که در آن طرف، سردی و خشکی انتظارش را میکشد.
هوش مصنوعی: ماهیای که درست و راست رفتار میکند، از هیچ کس نمیترسد. اما خرچنگی که کج و معوج است، پنهان و نگران به سر میبرد.
هوش مصنوعی: این جمله به مفهوم این است که افرادی که دارای شخصیت و منش خوبی هستند، در هر دو سمت یعنی از راست و چپ خود نیکویی و زیبایی را نشان میدهند. اما کسانی که دارای منش ناپسند هستند، مانند شب و روز، در کارهایشان پنهانکاری دارند و درخشش و روشنی را از خود بروز نمیدهند.
هوش مصنوعی: در اینجا داستان از یک ماهی صحبت میکند که زندگی شادی دارد و آزادانه در آبها شنا میکند. در مقابل، یک خرچنگ به تصویر کشیده میشود که موجودی بدجنس و زشت است و از ترس و جبن رنج میبرد.
هوش مصنوعی: در این بیت اشاره به ارتباط و تضاد میان دو موجودیت در نظام طبیعی و انسانی وجود دارد. به نوعی، میتوان گفت که اسفند، به خاطر همزیستی با حوت، ذات مقدسی دارد و تیر که در قتال به کار میرود، به نوعی همتای سرطان است. این بیان نشاندهنده تعامل و تضاد میان عناصر مختلف در جهان است.
هوش مصنوعی: در منطقهٔ کاشان، حال و هوای قرمز و داغی حاکم است که میتوان آن را به آتش جهنم تشبیه کرد؛ اما جالب این است که در وسط این آتش، نشانههایی از بهشت نیز وجود دارد.
هوش مصنوعی: این باغ نشانهای از بهشت است که طراحی آن به دست عباس انجام شده و او خود پادشاه محل بهشت است.
هوش مصنوعی: این درخت بلند و قدیمی نماد دورهای است که در آن آزادی و انسانیت در دنیا رواج دارد.
هوش مصنوعی: از درخت سرو بیاموز که آزادگی و شادابی او در هر فصلی، چه بهار و چه پاییز، حفظ میشود.
هوش مصنوعی: ای سرو، تو نماد آزادی هستی و هر کسی که به آزادی دست یابد، قطعاً همیشه و جاودانه خواهد بود.
هوش مصنوعی: ای سرو! تو همواره پابرجا و با وقاری. هر انسانی که پایدار باشد، او نیز باوقار و با عظمت خواهد بود.
هوش مصنوعی: آثار و نشانههای بزرگان را میتوان در هر گوشه و کناری مشاهده کرد، اما نشان واقعی مردان بزرگ و جوانمردیها از اعمال و کردارشان مشخص میشود.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که گرمابهای که مختص اتابک بوده، گویی هنوز به خاطر غم و اندوه او پر از اشک و غم است.
هوش مصنوعی: هر شکاف و درز در دیوارش انگار دهانی است که در آن، نفرین بر دشمنش جاری است.
هوش مصنوعی: آنها رفتند و تنها یاد خوبی از خود به جا گذاشتند. خوشا به حال کسی که بعد از او، آثار نیکی از او نمایان باشد.
هوش مصنوعی: این شعر به نوعی به توصیف احساسات و افکار شاعر در مورد آزادی و فراق اشاره دارد. شاعر ممکن است در تلاش باشد تا نشان دهد که چگونه این احساسات میتوانند آثار عمیق و ماندگاری بر روح و ذهن انسان بگذارند. در واقع، این احساسات میتوانند پر از زیبایی، درد و درسهای زندگی باشند.
هوش مصنوعی: مهمان ابراهیم خلیل، در سخاوت و generosity به اندازه ابراهیم، بزرگ و بینظیر است.
هوش مصنوعی: بنی عامر به عنوان افرادی شناختهشده و مشهور در جهان هستند و این گوهر درخشان نیز از آن معدن ارزشمند آنهاست.
هوش مصنوعی: این شخص اگرچه از نظر ظاهری محتشم و باعظمت به نظر میرسد، اما در باطن، مثل یک درویش ساده است. او با علم و آگاهی که از پیران دارد، میتواند در مقابل جهان جوانی خود را به خوبی مدیریت کند.
هوش مصنوعی: محبت و لطف او به دوستان نیازی به گفتن ندارد، زیرا وقتی آن محبت واضح و آشکار است، دیگر چه نیازی به توضیح و بیان وجود دارد؟
هوش مصنوعی: نمیتوانم از زیبایی و عظمت او به خوبی سخن بگویم، چرا که این کار فقط از عهدهی کسانی برمیآید که در تشخیص و بیان چنین احساساتی توانمند هستند و احساسات من به قدری جاری است که نمیتوانم آن را به زبان بیاورم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
می هست و درم هست و بت لاله رخان هست
غم نیست و گر هست نصیب دل اعداست
زو دوسترم هیچ کسی نیست و گرهست
آنم که همی گویم پازند قرانست
هر کو به جز از تو به جهانداری بنشست
بیدادگرست ای ملک و بیخرد و مست
دادار جهان ملک جهان وقف تو کردست
بر وقف خدا هیچکسی را نبود دست
طاهر ثقت الملک سپهر است و جهانست
نه راست نگفتم که نه اینست و نه آنست
نی نی نه سپهر است که خورشید سپهر است
نی نی نه جهانست که اقبال جهانست
آن چرخ محلست که با حلم زمینست
[...]
ایام نشاط است که عید است و بهار است
گیتی همه پربوی گل و رنگ و نگار است
در هر وطنی خرمی از موکب عیدست
در هر چمنی تازگی از باد بهارست
تا باد بهاری به سوی باغ گذر کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.