گیو تاجر نموده این اوقات
چارقی چند وارد از لندن
مورد آزمون هر نادان
مایه امتحان هر چلمن
رویهاش وصلهای ز چکمه زال
زیرهاش تخت چارق بهمن
سپر طوس بوده کز دم تیغ
رفته ازکار، روز جنگ پشن
نوک آن تیز همچو نیزهٔ گیو
دهنش باز چون چه بیژن
رنگ آن همچو چهرهٔ عفریت
پوزهاش همچو پوز اهریمن
شومچون کفش شرحبیل عرب
کهنه چون موزهٔ اویس قرن
مایهٔ نقرس و کفیدن پای
همچو کفشی که باشد از آهن
درخور پوشش حسن ...
کج و معوج چو اصل پای حسن
هر که آن را بدید و خنده نکرد
یا بود کور یا بود کودن
وآنگه آن را خرند وکریه نکرد
یا ز سنگ است پاش یا ز چدن
و آنکه پوشید و پای او نشکست
هرچه دارد گنه به گردن من
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گیو که تاجر است، از لندن چارقهایی (نوعی کفش) وارد کرده که به وضوح کیفیت پایین و ظاهر زشتی دارند. این چارقها شبیه به کفشهای شخصیتهای افسانهای و زشت هستند و به نوعی نماد نادانی و بیخردی شمرده میشوند. شاعر با توصیف عجیب و خندهدار این کفشها نشان میدهد که هر کسی که آنها را ببیند و به آنها نخندد یا کور است یا کودن. در نهایت، شاعر میگوید اگر کسی این چارقها را بپوشد و پایش نشکند، تمامی گناهان او به گردن او خواهد بود. این شعر به انتقاد از ظواهر نامناسب و نادرستی پرداخته و به قضاوتهای مردم درباره آنها اشاره دارد.
هوش مصنوعی: گیو بازرگانی کرده و در این زمان چند قنطره از لندن وارد کرده است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر نادان یا بیتجربهای میتواند به عنوان یک چالش یا آزمون برای دیگران باشد و در واقع، تستی برای صبر و تواناییهای افراد باهوشتر به حساب میآید. به عبارتی، افراد ناآگاه میتوانند باعث شوند که دیگران مهارتهای خود را به نمایش بگذارند و امتحان شوند.
هوش مصنوعی: ظاهر او مانند وصلهای از چکمهای است که رنگ و بویی از زردی دارد، و زیر پایش مانند تختی از چرم خوب و باکیفیت است.
هوش مصنوعی: در روز جنگ، سپر طوس بوده که از شدت ضربههای حاصل از شمشیر به شکل ناپایداری درآمده و دیگر کارایی ندارد.
هوش مصنوعی: نوک او تیز است مانند نیزهای که گیو دارد و دهانش باز است مانند بیژن.
هوش مصنوعی: رنگ آن مانند چهرهٔ موجودی شرور و پوزهاش شبیه به پوزهٔ یک شیطان است.
هوش مصنوعی: من مثل کفش شرحبیل عرب به زشتی و ناپسندی دچار شدهام و مانند موزهٔ اویس قرن کهنه و فرسوده هستم.
هوش مصنوعی: این جمله به نوعی اشاره به بیماری نقرس و درد و ناراحتی ناشی از آن دارد. تشبیه به کفش آهنی نیز نشاندهندهی سنگینی و سختی وضعیت است. به طور کلی، بیانگر درد و رنجی است که فرد در اثر این بیماری احساس میکند.
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت مانند پوششی است که اگرچه ممکن است در برخی جاها نقص و مشکل داشته باشد، اما به اندازهای دلنشین و شگفتانگیز است که انسان را مجذوب خود میکند.
هوش مصنوعی: هر کسی که آن را ببیند و نخواسته بخندد، یا نابینا است یا نادان.
هوش مصنوعی: سپس آن شیء را میخورند و اگر بد بود، یا از سنگ است یا از آهن.
هوش مصنوعی: کسی که از من کوتاهی نکرده و رفتار بدی نداشته، حالا هر چه گناه دارد، به گردن من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
هست بر خواجه پیچیده رفتن
راست چون بر درخت پیچد سن
این عجبتر که: می نداند او
شعر از شعر و خنب را از خن
آمد آن نو بهار توبهشکن
بازگشتی بکرد توبهٔ من
دوش تا یار عرضه کرد همی
بر من آن عارض چو تازه سمن
گفت وقت گل است باده بخواه
[...]
شب آخر شد از جهان شب من
که نگرددش روز پیرامن
بست صورت مرا چو در پوشید
شب تیره سیاه پیراهن
که بر اطراف چرخ زنگاری
[...]
آمد آن تیر ماه سرد سخن
گرم در گفتگوی شد با من
زیر او در سؤال با من تیز
بم من در جواب او الکن
نه مرا با تکاب او پایاب
[...]
هر که چون کاغذ و قلم باشد
دو زبان و دو روی گاه سخن
همچو کاغذ سیاه کن رویش
چون قلم گردنش به تیغ بزن
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.