چیست آن جنبدهٔ والاگهر
گوهرش از آب و آتش جسته فر
زادهٔ خورشید و همپیمان خاک
گاه چون مریخ و گاهی چون قمر
هر زمان رنگی پذیرد در جهان
گه سیه، گه سرخ، گه رنگ دگر
جانورکردار، جنبانست و هست
اندر او جانها و خود ناجانور
بار گیرنده به مانند ستور
راه جوینده بمانند بشر
راه را از چاه بشناسد از آنک
همچو مردم صاحب مغزست و سر
در دویدن چون دگر جنبندگان
در قفای خویش نگذارد اثر
هست فربه لیک چون ساکن شود
مهرههای پشتش آید در شمر
یک زمان اندر دوره پویان بود
وان دو یکسانست او را در نظر
کرده از گردون گردان عاریت
پایها، وز نسر طایر بال و پر
نیست او را چشم چون مردم ولیک
صد جهان بین است او را بیشتر
همچنانش گوشها باشد ولی
این شگفتی بین که باشد کور و گر
کور ره جویست کٌر خوش نیوش
گنگ غرنده است و لنگ راه بر
با ستور و گاو و خر دشمن و لیک
شاد ازو جان ستور و گاو و خر
هست چون ابری سیه با رعد و برق
لیک از او هرگز نمی بارد مطر
جنگیئی باشد که او را گاه رزم
جوشن از چوبست و از آهن سپر
گاهگاهی زیر چوبین جوشنش
می کند خفتانی از دیبا به بر
پایها دارد ولی افعی مثال
سینه مالان، پیچد اندر بوم و بر
هست همچون اژدها مردم ربای
اژدری مردمخور و هامون سپر
هرچه پیش آید بیوبارد همی
زادمی و اشتر و اسب و ستر
وین شگفتی بین کزین بلعیدنش
مردم و حیوان نمیبیند ضرر
لیک اگر بلعیدهها دورافکند
جان شیرینشان شود از تن بدر
گه شود زاو کشوری خرم بهشت
گه شود ز او ملکتی زیر و زبر
گه بشیر دولتست و جاه و مال
گه نذیر غارتست و شور و شر
گر فزونش طعمه باشد هست رام
ور کمش باشد خورش زاید خطر
تربیت کردنش دشوار است و سخت
واندر آن گنجینهها گردد هدر
زین زیانکاری که باشد اندر او
پادشاهان را بود از وی حذر
گر به کار آید بود بس جانفزای
ور ز کار افتد شود بس جان شکر
آوخ از این غول شکل دیو فعل
آوخ از این پیل زور دد سیر
هانوهانماریستبس خوشخط وخال
جانب وی دست بیافسون مبر
گنج ایران شد هزینه اندر او
باز ناپیداست پای او ز سر
بو که گردد رام عزم شهریار
این هیون بدلگام خاره در
گنجهایی را کز ایران خورده است
قی کند این اژدهای گنجخور
پیش از آن کش افکند از بیخ و بن
سیل اشگ و دود آه رنجبر
خورده ملیونها، به ما واپس دهد
کیسهها را پر کند از سیم و زر
تا که گردد صرف بند هیرمند
یا که گردد خرج سدّ شوشتر
تا که گردد صرف کاری کاندران
خیر ملت باشد و نفع بشر
لختی از آن صرف ایجاد قنات
بخشی از آن خرج تسطیح ممر
قسمتی زان وقف بر طبع کتاب
پارهای زان بخش بر اهل هنر
نیمهای خرج سلیح و ساز جنگ
بهرهای خرج سپاه نامور
ور شهنشه ریزدی آن را به دور
تا ربودندیش خلق از رهگذر
به که تقدیم فرنگستان شود
آنچه گرد آمد به صد خون جگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره موجودی شگفتانگیز و قدرتمند است که بهنوعی نماد انسانی و حیوانی را در خود تجلی میبخشد. این موجود دارای ویژگیهای خاصی است که آن را از دیگر مخلوقات متمایز میکند؛ میتواند مختلف رنگها را بپذیرد و در حال حرکت، اثر خود را بر جای نگذارد. بینش این موجود از دیگران بیشتر است و بهنوعی درک عمیقتری از اطراف دارد، اگرچه دچار ناتوانیهای خاصی چون کوری و کری است.
این جنبنده، همانند اژدها، از انسانها و حیوانات تغذیه میکند، اما خطر و آسیبش به وجود آنها بستگی دارد. در متن به جنگ و صلح اشاره شده و نشان داده شده است که این موجود میتواند ثروت یا فقر را به ارمغان بیاورد. همچنین آثار منفی و مثبت این موجود بر جوامع انسانها، بهویژه از منظر پادشاهان و حاکمان، بررسی شده و در نهایت به ضرورت توجه به آن و استفاده صحیح از آن اشاره میشود. در پایان، خواهش میشود که از این موجود بهخوبی استفاده شود تا نفعی برای ملت و بشر به همراه داشته باشد.
هوش مصنوعی: چه موجود باارزشی است که گوهرش از آب و آتش به دست آمده است؟
هوش مصنوعی: این فرد به مانند موجودی است که از خورشید متولد شده و در ارتباط با زمین است؛ گاهی در وضعیت و شرایطی مانند سیاره مریخ و در زمانهای دیگر به حالتی شبیه به ماه دیده میشود.
هوش مصنوعی: هر لحظه در این دنیا رنگ و رویی متفاوت به خود میگیرد؛ گاهی تیره و سیاه، گاهی سرخ، و گاهی به رنگهای دیگر.
هوش مصنوعی: در این دنیا، موجودات زنده در حال حرکت و فعالیت هستند و در وجود آنها، روحها و زندگی نهفته است، اما خودشان به نوعی میتوانند بیجان و مرده به نظر برسند.
هوش مصنوعی: انسان، مانند وسیلهای است که راهجویی را همراهی میکند.
هوش مصنوعی: کسی که عقل و دانش دارد، میتواند مسیر درست را از مسیر نادرست تشخیص دهد.
هوش مصنوعی: در دویدن مانند سایر موجودات زنده، آثار خاصی از خود بر جای نمیگذارد.
هوش مصنوعی: اگرچه او از لحاظ جسمانی قوی و فربه است، اما زمانی که حرکتش متوقف شود و مهرههای پشتش بیحرکت بمانند، به سادگی در دام میافتد.
هوش مصنوعی: مدت زمانی در گذشته، گروهی از اهل تحرک و پویایی وجود داشتند و آن شخص برای او، در نظرش، همانند آن دو نفر دیگر بود.
هوش مصنوعی: از آسمان، پاهایی به ما داده شده که به امانت است و به مانند پر و بال یک پرنده، ما را به سمت آسمان میبرد.
هوش مصنوعی: او چشمانش مانند مردم عادی نیست، اما به اندازهای که هیچ کس نمیتواند ببیند، تماشاگر جهانهای بیشتری است.
هوش مصنوعی: گوشهای او همچنان باز است، اما شگفتانگیز است که کسی که این همه خوبی را میشنود، باز هم نابینا باشد.
هوش مصنوعی: کور به دنبال راهی میگردد که ناپیداست، مانند ناشنوا که صداهای زیبا را درنمییابد و گنگی که نمیتواند خوب سخن بگوید و همیشه در حالت ناتوانی و ناتوانی از راه رفتن است.
هوش مصنوعی: با وجود دشواریها و مشکلات، حس شادی و نشاط از زندگی و منابعی که داریم، برای ما ارزشمند است. حتی اگر دشمنانی موجود باشند، باید از آنچه داریم، راضی و خوشنود باشیم.
هوش مصنوعی: مانند ابر تیرهای است با رعد و برق، اما هرگز از آن بارانی نمیبارد.
هوش مصنوعی: جنگجویی وجود دارد که گاهی با زره ای چوبی و گاهی با سپر آهنی در میدان نبرد حاضر میشود.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات، او زیر زره چوبینش استراحتی میکند و بر روی نرمدستی از پارچههای گرانبها دراز میکشد.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف موجودی میپردازد که دارد پاها ولی مانند افعی، به سرعت و به طرز ماهرانهای در فضا حرکت میکند و همچنین قدرت و نیرنگی شبیه سینه مالان (کسانی که با چرب زبانی و نیرنگ به هدف خود میرسند) دارد. این موجود در هر دو محیط داخلی و خارجی میچرخد و به طور کلی به تصویرسازی از فریبندگی و زیرکی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: این جمله به توصیف موجودی خطرناک و وحشتناک میپردازد که مانند اژدهایی آدمخوار و تهدید کننده است. این موجود نه تنها مردم را به تباهی میکشاند، بلکه در برابر آسیبها و خطرات نیز سپر است. به عبارتی، جامعه یا محیطی که در آن زندگی میشود، باید با دقت و احتیاط به این تهدید نزدیک شود.
هوش مصنوعی: هر چیزی که پیش میآید، شرایط و موارد مختلفی را به همراه دارد، از جمله انسانها، حیوانات و وسایل نقلیه.
هوش مصنوعی: این شگفتی را ببین که مردم و حیوانات، وقتی از این میخورند، هیچ ضرری نمیبینند.
هوش مصنوعی: اما اگر آنچه بلعیدهاند را دور بیندازند، جان شیرینشان از بدن خارج میشود.
هوش مصنوعی: گاهی از او سرزمین خوشی و بهشتی پدید میآید و گاهی نیز سلطنتی را بر هم میزند.
هوش مصنوعی: گاهی خوشحالی و ثروت و مقام را به همراه دارد، و گاهی هم خطر و آشفتگی و غارت را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: اگر طعمهاش زیاد باشد، رام و آرام است، اما اگر کم باشد، خطر بالا میرود.
هوش مصنوعی: پرورش دادن او کار آسانی نیست و اگر به درستی انجام نشود، استعدادهای او به هدر میرود.
هوش مصنوعی: از این ضرر و زیان که در آن وجود دارد، پادشاهان باید از آن دوری کنند.
هوش مصنوعی: اگر کاری که انجام میدهی مفید باشد، موجب افزایش زندگی و انرژیات میشود، اما اگر از کار بازمانی، ممکن است به ضررت باشد و حالت را خراب کند.
هوش مصنوعی: ای کاش از این موجود وحشتناک و زشت دور شوم، ای کاش از این قدرت بزرگ و بیرحم که مانند یک حیوان درنده است، رهایی یابم.
هوش مصنوعی: ای دل، مراقب باش که این معشوق سرشار از زیبایی و جذابیت است، اما در نزدیک شدن به او احتیاط کن و از هرگونه جادوگری دوری کن.
هوش مصنوعی: گنج ایران به هزینهای که صرف شده، به دست آمده است، اما ردپای او از سرِ آن گنج ناپیداست.
هوش مصنوعی: بوی خوشی که از عزم پادشاه برمیخیزد، گامهای این جانور را آرام و آرام میکند.
هوش مصنوعی: این اژدهای گنجخور که از ایران ثروتهای با ارزشی را بلعیده، اکنون شروع به کندن و یافتن آن گنجها میکند.
هوش مصنوعی: قبل از آن که سیل بزرگ اشک و دود از رنج و درد برآید، باید از اساس و پایه تاثیرات آن را شناخت.
هوش مصنوعی: میلیونها چیز خورده شده، به ما برمیگرداند و کیسههایمان را پر از نقره و طلا میکند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که هزینههای ساخت و نگهداری سد هیرمند تأمین شود، یا خرج نگهداری سد شوشتر تأمین گردد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فعالیتها و تلاشها به نفع جامعه و خیر مردم باشد.
هوش مصنوعی: برای ساختن قنات مقداری از آن هزینه میشود و بخشی دیگر صرف هموار کردن مسیر میگردد.
هوش مصنوعی: بخشی از این وقف برای نیکو کردن طبیعت کتاب وجود دارد و بخشی دیگر برای هنرمندان تقسیم شده است.
هوش مصنوعی: نیمی از هزینهها صرف اسلحه و تجهیزات جنگ میشود و نیم دیگر برای نیروی نظامی معروف.
هوش مصنوعی: اگر شاهی آن چیز را بیفتد و پراکنده کند، مردم از دور آن را میربایند.
هوش مصنوعی: این عبارت اشاره به این دارد که چیزی که با زحمت و تلاش بسیار به دست آمده، باید به جایگاه و افرادی با ارزش و شایسته تقدیم شود. گویا موضوع این است که آن تلاش و کوشش، نباید هدر برود و باید به کارهایی با اهمیت و درستی برسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هیچ شادی نیست اندر این جهان
برتر از دیدار روی دوستان
هیچ تلخی نیست بر دل تلخ تر
از فراق دوستان پر هنر
آشکوخد بر زمین هموار بر
همچنان چون بر زمین دشوارتر
ای شده با عزم تو مقرون ظفر
همت تو کرده از گردون گذر
نامه و نام ترا عالی محل
رایت و رأی ترا میمون اثر
با جلال تو بود گردون زمین
[...]
سیمبر یارم شد از من سیم بر
سیم یارم نی و یارم سیمبر
عاشق سیم ار بخواند وی مرا
من ورا معشوق دانم سیم بر
زان نگار سیمبر با من نماند
[...]
بت سرو قدی و سرو سمن بر
نگار سخن گوی و ماه سخن ور
قد و عارض توست شمشاد و لاله
لب و بوسه توست یاقوت و شکر
سرین تو و عشق من هست فربه
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.