بوی خون ای باد ازطوس سوی یثرب بر
با نبی برگو از تربت خونین پسر
عرضه کن بر وی، کز حالت فرزند غریب
وان مصیبتها، آیا بودت هیچ خبر؟
هیچ دانی که چه بودست غریبان را حال
یا چه رفته است غریبالغربا را بر سر
چه کذشته است ز بدخواه، برآن پور غریب
چه رسیده است ز بیداد، بر آن نور بصر
چه رسیده است از این دیو نژادان شریر
بر حریم حرم پادشه جن و بشر
ستمی کردند اینان به جگرگوشه تو
که ز شرحش چکد از دیده مرا خون جگر
این قدر هست که سوی تو ازبن تربت پاک
خاک خون آلود آرد پس ازاین، باد سحر
فلک آن مایه ستم کرد که در نیرو داشت
ای دریغا! ز جفای فلک استمگر
ای عجب! با پسران نبی و آل علی
آسمان کینهٔ دیرین را بگرفت از سر
ای عجب! آل علی را کشد و از پس مرگ
مدفنش را کند از توپ عدو، زیر و زبر
نک بیایید و ببینید که درکاخ رضا
توپ ویران گر روس است که افکنده شرر
بنگرید ایدون کاین بقعه و این پاک حریم
قلتگاهی است که خون موج زند سرتاسر
ای نصارا تو چه گوبی کس اگر آید باز
به کلیسا و کله باز نگیرد از سر
پس بیا لختی و بیداد عدو را بشنو
پس بیا باز و زیارتگه ما را بنگر
بنگر باز که این خیره تمدن خواهان
کرده آن کار که وحشی ننماید باور!
هشتصد مرد و زن از بومی و زوار و غریب
داده جان از یورش لشکر روس کافر
نه مرایشان را بوده است به سرشور نبرد
نه مرایشان را بودست به کف تیر و تبر
همه واماندهٔ کید فلک افسونساز
همه سیلی خور جور فلک افسونگر
همه از بیم، پناهنده به دربار رضا
همه از دشمن، نالنده به پیش داور
بر چنین طایفهٔ بی گنه از چارطرف
تیر باریدند آن طایفهٔ کین گستر
یکطرف مردان جان داده همه بیتقصیر
یک طرف نسوان افتاده همه بیمعجر
یک جماعت را قزاق فشرده است گلو
یکجماعت را سرباز شکسته است کمر
جسد کشته فتاده است به بالای جسد
پیکر خسته فتاده است به روی پیکر
تیر باریده برایشان ز دوسو چون باران
توپ غریده برایشان ز دوسو چون تندر
مادران بینی در ناله ز سوگ فرزند
پسران بینی درگریه ز مرگ مادر
شوهران بینی جویان پی گم گشته عیال
بانوان بینی پویان، پی نعش شوهر
ای عجب! روس همی گوید: چون فتنه گران
اندر آن بارگه پاک نمودند مقر
والی ملک هم ازکیفرشان عجز نمود
زان سبب دادم من فتنه گران را کیفر!
ما همی گوبیم این فتنه و این فتنه گران
خود نه از فتنه گریهای شما بود مگر
زر فشاندید از اول به سران اشرار
تا که این فتنه به پا کرده شد از نیروی زر
هم از این روی در این حمله وکشتار بزرگ
فتنهسازان را اصلا نرسید ایچ ضرر
همه را راه گشادید ولی از این سوی
بی کسان را بگرفتند همه گرد اندر
ور همی گویید از این همه ما بیخبریم
کاخ و مسجد را ویران ز چه کردید دگر
مفسد ار فتنه کند، کاخ رضا را چه گناه
مار اگر حیله کند، باغ جنان را چه خطر
مسجد و کاخ اگر بوده مقام اشرار
ز چه گنبد را کردید خراب و ابتر
بقعه وکاخ رضا را ز چه غارت کردید
ای همه راهزن و بدکنش و غارتگر
ای مسلمانان زین واقعه خون گریه کنید
که نمودست رضاکسوت خونین در بر
ای زنان چادر نیلی به سر اندر بکشید
زانکه زهرا را نیلی است به سر بر چادر
از وهابی شد اگر کاخ حسینی ویران
شد ز قزاق عدو کاخ رضا ویرانتر
نه همانا نبد این کاخ همان کاخ رضا
خانهٔ دین نبی بود که شد زیر و زبر
نه به گنبد خورد این آتش توپ بیداد
بلکه بر قلب علی خورد و دل پیغمبر
ما اگر خانه خرابیم ز کسمان گله نیست
کاین خرابی همه از ماست در انجام نظر
صاحب خانه اگر باز نبندد در خویش
گلهای نیست اگر دزد درآید از در
چه گریز است ز ماهیت طبع بشری
که بدو گوییم از مال کسان بهره مبر
صعوه را گوییم از صید ملخ دست بدار
باشه را گوییم از خون چکاوک بگذر
تو هم ای شاهین، کبکان را زین بیش مگیر
تو هم ای شیر، غزالان را زین بیش مدر
گر چنین گوییم ای خواجه همانا که خطاست
زانکه طبع حیوانی را این است گهر
گر ضعیفان را بر خویش حراست نبود
بر در و برزنشان خیل قوی راست گذر
ای مسلمانان تا چند به وهم و به خیال
ای مسلمانان تا چند به بوک و به مگر
هرکه او از خود و از خانه حفاظت نکند
نبود حافظ او نیز، خدای اکبر
نیست انسان را جز آنچه در او سعی نمود
اینچنین گفت پیمبر به همایون دفتر
پس تو چون رنج نبردی ز که می خواهی گنج
پس توچون سنگ نکندی زکه میخواهی زر
مردم پاک دل هند به ما درنگرند
گر ز تهران کند این چامه به کلکته گذر
بر آن سید بیدار دل دانشمند
بر آن سید والاگهر دانشور
برآن راد علمدار سپاه اسلام
بر آن راد هوادار اساس کشور
سید پاک جلالالدین فرزند رسول
که یکی پاک رسولی است به گفتار و به فر
دشمنان را قلم او همه تیر است و سنان
دوستانرا سخن او همهقند است و شکر
راستی نامه نغز او، حبلی است متین
که به پیوستن او خلقی بگسسته ز شر
دادخواهی کند از اهل خراسان، آری
دادخواه ما امروز جز او نیست دگر
کامها جمله فروبسته، زبان ها خسته
جور بگشوده دهان از همهسو چون اژدر
نه یکی خامه که بنویسد درد درویش
نه یکی نامه که بنیوشد حال مضطر
بر سر اهل خراسان اگر آتش بارد
نشود مردم شیراز ازآن هیچ خبر
ور ببارد ز دوسو بر سر زنجانی تیغ
اردبیلی نکند سینه پی کینه سپر
وگر آواز کشد، شر طلب و مفسده جوست
چیست مفسد را پاداش به غیر از خنجر
حالت ایران اینست به چنگال دو خصم
تا چه سازد پس از این لطف خدای داور
اینچنین گفتم کاستاد ابیوردی گفت
«به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر»
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فاجعهای میپردازد که بر مردم عاشق و پیروان اهل بیت (علیهمالسلام) تحمیل شده است. شاعر از غم و اندوه خود نسبت به مصیبتهای وارده بر خاندان پیامبر و مظلومیت فرزندان علی (ع) سخن میگوید. او از عبرتهای تاریخی و بیعدالتیهایی صحبت میکند که به دست دشمنان دین و فرهنگ اسلامی اتفاق افتاده و اشاره میکند که ظلم و ستمی که به زنان و مردان بیگناه روا داشته شده، سوگواری و نالههای مادران و همسران را به همراه دارد.
شاعر این جنایات را به طور مستقیم به بیتوجهی و خیانت رهبران و والیان نسبت میدهد که به جای حمایت از مردم، خود را در خواب غفلت زدهاند. او به انسانها یادآوری میکند که برای جلوگیری از فساد و آسیب، باید در برابر ظلم و برتریجویی قیام کنند و به یاد آنچه بر سر اهل بیت آمده، بر درد و رنج بیگناهان اشک بریزند.
در نهایت، شعر ندا میدهد که بر این مصائب باید بگرییم و از خواب غفلت بیدار شویم تا حافظ ارزشها و سرزمینمان باشیم. شاعر به پیگیری حقیقت و دفاع از مظلومان اشاره میکند و از مردم میخواهد که در برابر ظلم سکوت نکنند.
هوش مصنوعی: ای باد، بوی خون را از طوس به یثرب برسان و به پیامبر بگو از قبر خونین پسرش خبر بده.
هوش مصنوعی: به او بگو که آیا از حال فرزند یتیم و از آن مصیبتها خبری داری؟
هوش مصنوعی: آیا میدانی که حال و روز غریبان چگونه است یا چه بر سر غریبترین آنها آمده است؟
هوش مصنوعی: چه مصیبتها و سختیهایی بر فرزند بیپناه رفته و چه ظلمهایی بر آن روشنایی چشم (یا بهترین فرد) آمده است.
هوش مصنوعی: چه بلایی بر سر حریم مقدس پادشاه جن و انسان از سوی این دیوان شرور آمده است!
هوش مصنوعی: این افراد به فرزند عزیز تو آسیب رساندند، به طوری که از شدت غم و اندوه، چشمان من همچون خون جگر اشک میریزد.
هوش مصنوعی: باد صبحگاهی، خاک خونین و پاکی را از سرزمین تو به سمت تو میآورد.
هوش مصنوعی: آسمان از روی ستم به ما آسیب رساند و این موضوع تأسفبار است. آیا جز از ناحیه بیعدالتی آسمان جفا دیدهایم؟
هوش مصنوعی: عجب است! که با وجود فرزندان پیامبر و خانواده علی، آسمان کینههای قدیمی را کنار گذاشته است.
هوش مصنوعی: عجب است که دشمنان آل علی (علیهالسلام) به رغم اینکه آن بزرگواران را کشتهاند، همچنان به جسد آنها رحم نکرده و آرامگاهشان را به توپ میبندند و ویران میکنند.
هوش مصنوعی: بیا و ببین که در کاخ رضا، توپ ویرانگری از روسیه قرار دارد که شعلههای آتش را پراکنده ساخته است.
هوش مصنوعی: به این مکان نیکو بنگرید، اینجا جایگاهی مقدس است که در آن خون عشق به شدت جریان دارد و همه جا را فرا گرفته است.
هوش مصنوعی: ای مسیحیان، چه میگویی اگر کسی دوباره وارد کلیسا شود و کلاه از سر برندارد؟
هوش مصنوعی: پس لحظهای توقف کن و صدای ظلم دشمن را بشنو، سپس دوباره بیایید و نگاه کن به مکان دیدار ما.
هوش مصنوعی: به دقت نگاه کن که این تمدن پیشرفته، چه کارهایی را انجام داده که حتی انسانهای وحشی هم نمیتوانند تصور کنند.
هوش مصنوعی: هشتصد مرد و زن، چه از بومیها و چه از زوار و غریبهها، جان خود را در نتیجه حمله لشکر کافر روس از دست دادند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هیچ یک از آنها درگیر جنگ و نبردی نبودهاند و همچنین به آنها هیچ سلاحی مثل تیر و تبر داده نشده است.
هوش مصنوعی: همه افراد تحت تأثیر جفای روزگار و حوادث ناگوار قرار گرفتهاند و همگان از ظلم زمانه آسیب دیدهاند.
هوش مصنوعی: همه به خاطر ترس، به دربار رضا پناه آوردهاند و همه به خاطر دشمنی، پیش داور شکایت میکنند.
هوش مصنوعی: افراد بیگناه از هر سو مورد حمله و تیراندازی قرار گرفتند، توسط کسانی که به ترویج نفرت و کینهتوزی میپرداختند.
هوش مصنوعی: در یک سو، مردانی قرار دارند که جان خود را فدای چیزی کردهاند و در این میان بیگناه هستند. در سوی دیگر، زنان بیپناه و بیپوشش افتادهاند، که نشاندهنده وضعیت ناگواری است که برای آنها پیش آمده است.
هوش مصنوعی: یک عده از مردم تحت فشار قزاقها در وضعیت دشواری قرار دارند و عدهای دیگر به خاطر فشار سربازان در حال آسیب دیدن و از پا درآمدن هستند.
هوش مصنوعی: یک جسد بر روی زمین افتاده و بالای آن جسد دیگری که از شدت خستگی به زمین افتاده، قرار دارد.
هوش مصنوعی: تیرها از دو سو به سوی آنها پرتاب شدهاند، مانند باران. توپها نیز از دو سمت به سمت آنها شلیک شدهاند، مانند صدای رعد و برق.
هوش مصنوعی: مادران را در نالهها و گریههایشان به خاطر از دست دادن فرزند مشاهده میکنی، و پسران را در حال گریان به خاطر مرگ مادرشان میبینی.
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن وضعیتی میپردازد که مردان در جستجوی همسران خود هستند و در عین حال، زنانی که همسرانشان را گم کردهاند به دنبال آنها میگردند. این تضاد نشاندهندهی نگرانی و دقت در ارتباطات و روابط میان زن و شوهر است و به نوعی ابراز دغدغه در پیوندهای زناشویی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: عجب است! روسها میگویند، وقتی که فتنهگران در آن مکان مقدس، کارهای ناپسند و نادرست انجام دادند، اینجا هم مقرر کردند.
هوش مصنوعی: والی کشور نتوانست به خاطر عذاب و کیفر آنها کاری بکند، به همین خاطر من فساد کنندگان را مجازات کردم!
هوش مصنوعی: ما میگوییم این آشوب و افرادی که آن را به راه انداختهاند، هیچکدام به خاطر کارهای خودتان نیست، بلکه به خاطر رفتارهای شماست.
هوش مصنوعی: شما از ابتدا با ثروت و قدرت خود به میدان آمدید و به افراد شر و بداندیش کمک کردید، تا اینکه این آشوب و بحران به وجود آمد.
هوش مصنوعی: در این حمله و کشتار بزرگ، فتنهسازان هیچ گونه ضرری متحمل نشدند.
هوش مصنوعی: همه را به مسیرهای وسیع و راحت هدایت کردند، اما از سمت دیگر کسانی که بیکس و تنها بودند، محاصره شدند و گرفتار شدند.
هوش مصنوعی: اگر میگویید ما از این همه چیز بیخبریم، پس چرا کاخها و مساجد را ویران کردید و از چه دلیلی این کار را کردهاید؟
هوش مصنوعی: اگر مفسدی فتنهای به راه بیندازد، به کاخ رضا چه ضرری میزند؟ و اگر مار حقهای بزند، به باغ جنان چه خطری میتواند وارد کند؟
هوش مصنوعی: اگر مسجد و کاخی برای جمعیت بد وجود دارد، پس چرا گنبد را ویران کردید و ناتمام گذاشتید؟
هوش مصنوعی: چرا ای راهزنان و کسانی که به بدی معروفید، حرم و کاخ رضا را غارت کردید؟
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، به خاطر این حادثه، اشک بریزید و به سوگ بنشینید که لباس خونین حسین نشاندهنده این واقعهاند.
هوش مصنوعی: ای زنان، چادرهای نیلی بر سر بگذارید، چون بر سر حضرت زهرا چادری نیلی است.
هوش مصنوعی: اگر بنای حسینی به دست وهابیها ویران شد، کاخ رضا هم از سوی قزاقها بیشتر ویران شده است.
هوش مصنوعی: این کاخ که در حال حاضر وجود ندارد، در واقع محل زندگی رضا بود و زمانی مکانی مقدس برای دین پیامبر به شمار میآمد، اما حالا وضعیتش به کلی تغییر کرده و ویران شده است.
هوش مصنوعی: این آتش بیرحمی به گنبد و نمادهای ظاهری آسیب نرسانده، بلکه بر دل حضرت علی و پیامبر تأثیر گذاشته و آنها را متاثر کرده است.
هوش مصنوعی: ما اگر در شرایط بد و نابسامانی قرار داریم، از کسی ناراحتی و شکایت نداریم؛ زیرا این خرابکاری و آشفتگی تماماً به خاطر خود ماست.
هوش مصنوعی: اگر صاحب خانه در را ببندد، مشکلی نیست اگر دزد به داخل بیاید.
هوش مصنوعی: انسان به طور طبیعی تمایل دارد از دارایی دیگران بهرهبرداری کند، اما این رفتار مشکلساز است و باید از آن دوری کند.
هوش مصنوعی: بگذار تا پرنده کوچک از شکار ملخ دست بکشد و در مورد کمبودها و مشکلات زندگی، از خون چکاوک غفلت کن.
هوش مصنوعی: ای شاهین، دیگر بیشتر از این کبکان را شکار نکن؛ و ای شیر، چهره غزالان را نیز بیش از این نخشکان.
هوش مصنوعی: اگر چنین بگوییم ای آقا، این به حقیقت نادرست است، چون طبیعت انسانی به گونهای است که میتواند از درون خود این گوهر (اخلاق و ویژگیهای بزرگ) را داشته باشد.
هوش مصنوعی: اگر ضعیفها از خود محافظت نکنند، در کوچه و خیابان، گروهی از قویها در حال عبور خواهند بود.
هوش مصنوعی: ای مسلمانان، تا کی به خیال و توهمات خود ادامه میدهید و از واقعیت دور هستید؟
هوش مصنوعی: هر کسی که از خود و خانوادهاش محافظت نکند، در واقع حافظی نخواهد داشت و این نشان میدهد که باید به خود و نزدیکانمان اهمیت بدهیم.
هوش مصنوعی: انسان فقط به اندازهای که تلاش کند و کوشش نماید، چیزی در وجودش شکل میگیرد. این جمله به این معناست که هر فرد باید برای به دست آوردن چیزی، تلاش کند و بدون زحمت، چیزی حاصل نخواهد شد.
هوش مصنوعی: اگر تو زحمت نکشیدهای، نخواهی توانست به خواستهات برسی. باید بدانیم که دستیابی به طلا و گنج، نیازمند تلاش و کوشش است.
هوش مصنوعی: مردم با دل و احساس هند به ما نگاه میکنند، اگر این شعر از تهران به کلکته منتقل شود.
هوش مصنوعی: در مورد آن فرد روشنفکر و با دل آگاه که دارای دانش و مقام بلند است صحبت میکند.
هوش مصنوعی: در آن زمان، کسی که رهبری ارتش اسلام را بر عهده داشت، از شخصیتهای بزرگ و مهمی بود که از کشور و اصول آن حمایت میکرد.
هوش مصنوعی: سید جلالالدین، فرزند پیامبر، شخصیتی بسیار پاک و محترم است که در گفتار و رفتار خود مانند پیامبر است.
هوش مصنوعی: نیرو و قدرت قلم او به دشمنان آسیب میزند و ضربه میزند، در حالی که سخنان او برای دوستانش، شیرین و دلنشین است.
هوش مصنوعی: این نامه زیبا و شاداب، همچون حبل متینی است که به وسیله آن، افرادی که از شر و فساد دور افتادهاند، به یکدیگر متصل میشوند.
هوش مصنوعی: امروز کسی جز او نیست که ما دنبال حقخواهی از اهل خراسان باشیم.
هوش مصنوعی: همه خواستهها و آرزوها در دلها پنهان شدهاند، زبانها خستهاند و نتوانستهاند چیزی بگویند. اما ناگهان از هر طرف، دهانها باز میشوند و مانند اژدها سخن میگویند.
هوش مصنوعی: نه تنها یک قلم وجود دارد که بتواند درد و رنج درویش را بنویسد، و نه تنها یک نامه هست که بتواند حال فرد نیازمند را به درستی منتقل کند.
هوش مصنوعی: اگر در خراسان مشکلات و رخدادهای ناگواری پیش بیاید، مردم شیراز از آن مطلع نمیشوند و بیتفاوت هستند.
هوش مصنوعی: اگر از هر طرف باران ببارد، تیغ اردبیلی به سینه کسی کینه نمیورزد و کمربند دفاعی نمیبندد.
هوش مصنوعی: اگر کسی نوا و آواز سر دهد، به دنبال شر و فساد است. آیا برای مفسد جز خنجر (سلاح) پاداش دیگری وجود دارد؟
هوش مصنوعی: وضعیت ایران به گونهای است که در دست دو دشمن گرفتار شده است. باید دید که پس از این چه تصمیمی خواهد گرفت و چه مصلحتی از سوی خداوند مهربان خواهد بود.
هوش مصنوعی: اینگونه گفتم که استاد ابیوردی گفت: «اگر از سمرقند بگذری، ای باد سحر».
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از خضاب من و از موی سیه کردن من
گر همی رنج خوری، بیش مخور، رنج مبر!
غرضم زو نه جوانی است؛ بترسم که زِ من
خردِ پیران جویند و نیابند مگر!
رمضان رفت و رهی دور گرفت اندر بر
خنک آن کو رمضان را بسزا برد بسر
بس گرامی بود این ماه ولیکن چکنم
رفتنی رفته به و روی نهاده بسفر
سبکی کرد و بهنگام سفر کرد و برفت
[...]
عید شاداب درختیست که تا سال دگر
از گل و میوۀ او بوی همی یابی و بر
بوی آن گل بترازد چو خرد کار دماغ
بر آن میوه بتازد چو خرد سوی جگر
زین گل و میوه همان به که یکی گیرد بار
[...]
دستهها بسته به شادی بر ما آمدهای؟
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار؟
ای دلارام و دل آشوب و دلاویز پسر
عهد کرده بوفا با من و نابرده بسر
غم عشق تو روانم بلب آورده بلب
درد هجر تو توانم بسر آورده بسر
شمنان چون تو ندیدند و نبینند صنم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.