گنجور

 
ابن یمین

ماهرویا گه آنست که رخ بنمائی

که بجان آمدم از بیکسی و تنهائی

تو پس پرده و خلقی بگمان در سر شور

تا چها خیزد اگر پرده ز رخ بگشائی

چشم ترکانه تو برد بیغما دل خلق

چه عجب باشد اگر ترک بود یغمائی

منگر ایدوست در آئینه از آن میترسم

که دل از مردمک دیده خود بربائی

مردم دیده من چون رخ زیبای تو دید

ننگرد از تو بکس تا نبود هر جائی

چون بنفشه همه گوشم چو سخن میگوئی

همچو نرگس همه چشمم چو برون میائی

دوش زلفین ترا دل بهوس می پیمود

عقل گفتاش چه سودا است که می پیمائی

خال مشکینت سوادیست که در چشم منست

ز آنسبب چشم مرا هست ازو بنیائی

چون دل ابن یمین از تو فتادست بدرد

چشم دارم که تواش باز دوا فرمائی

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
عراقی

بود آیا که خرامان ز درم بازآیی؟

گره از کار فروبستهٔ ما بگشایی؟

نظری کن، که به جان آمدم از دلتنگی

گذری کن: که خیالی شدم از تنهایی

گفته بودی که: بیایم، چو به جان آیی تو

[...]

مولانا

بده ای کف تو را قاعده لطف افزایی

کف دریا چه کند خواجه به جز دریایی

چون تو خواهی که شکرخایی غلط اندازی

ز پی خشم رهی ساعد و کف می‌خایی

صنما مغلطه بگذار و مگو تا فردا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
سعدی

تو پری زاده ندانم ز کجا می‌آیی

کآدمیزاده نباشد به چنین زیبایی

راست خواهی نه حلال است که پنهان دارند

مثل این روی و نشاید که به کس بنمایی

سرو با قامت زیبای تو در مجلس باغ

[...]

همام تبریزی

اثر لطف خدایی که چنین زیبایی

تا تو منظور منی شاکرم از بینایی

نیست ما را شب وصل تو میسر زیرا

که شب تیره شود روز چو رخ بنمایی

چون خیال تو ز پیشم نفسی خالی نیست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از همام تبریزی
حکیم نزاری

محرمی کو که پیامی برد از من جایی

خدمتی رفع کند پیش جهان آرایی

عجبی ، نادره‌یی ، طُرفه کشی ، چالاکی

شکرینی ، نمکینی ، صنمی ، زیبایی

امشب ای پیکِ صبا گر قدمی رنجه کنی

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از حکیم نزاری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه